• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
سه شنبه 24 اسفند 1400
کد مطلب : 156598
+
-

موسیقی حافظ آیین و جشن نوروز بود

یادداشت
موسیقی حافظ آیین و جشن نوروز بود

علی مغازه‌ای- پژوهشگر موسیقی

با فرارسیدن نوروز بحث‌های مختلف آیین‌های نوروزی از هر سمتی در رسانه‌ها و محافل مختلف باز می‌شود و یکی از این مباحث موسیقی نوروز و به شکل متداول در رسانه‌ها نوروزخوانی است. نخست لازم است گفته شود، نوروز و آیین‌های نوروزی همچنان رازوارگی خود را دارند و هر نوشته و هر خوانشی ناگزیرنظرورزانه است و مصون از ضعف و خطا هم نیست پس این نوشتار که یک روایت بینامتنی است و برای نگارنده فرصتی است تا اقوال پراکنده در پاره مطالعات خود را اندک نظمی ببخشد شاید انگیزه‌ای در خواننده‌ای پدیدآورد با این امید که سخن به این مقدار بسنده نشود و در گفت‌وگو و نظرورزی‌های جداگانه از این فراتر رود. دیگر اینکه در بررسی کیفیت جشن‌های نوروزی از میان متون و سخن پژوهندگان و عالمان بزرگ پس از کتابت تا به امروز آنچه در هسته مرکزی مباحث نصیب صاحب این قلم شده است وجود یک اتمسفر یا فضا و یا به تعبیر دیگر وجود یک کانتکست یا زمینه طبقاتی در کیفیت جشن‌ها و مناسبات اجتماعی دوران‌های مختلف است که در عین تضاد موقعیت و منافع و خاستگاه حسّانی و باورمندی و کنش‌مندی دوسویه در ذات این تضاد طبقاتی سنتزی حاصل می‌شود که به تداوم و بقای این جشن در تمامی دوران‌ها منجر می‌شود.

ریشه‌های باستانی نوروز
در تمام متون کهن و باستانی ازجمله شاهنامه فردوسی بنیان نوروز به جمشید نسبت داده شده است. اما با تمام ویژگی‌ها و کارهایی که به او نسبت داده شده است ما همچنان تصویر یا تصور روشنی از او در دست نداریم. این خود سنگ بنای اولیه در رازوار ماندن یا ناروشن ماندن بسیاری از مفروضات یا توافق بر درست و نادرستی مباحث است. برای نمونه در اوستا مهم‌ترین سند دوره باستان اشاره‌ای به نوروز نشده چرا که فرهنگ زرتشتی و دین زرتشتیان سر سازگاری با دی و فرهنگ پیش از خود را به نمایش نگذاشته است و بر این اساس این سند دستمایه‌ای از نوروز جمشیدی به‌دست نمی‌دهد. از این‌رو منابع اصلی آثار مکتوب پس از اسلام ازجمله شاهنامه است که در باور نگارنده بخش مهمی از روایات فردوسی بهره‌ای از وجود خنیاگرانی است که راویان راستین اوسنه و رویدادهای پیشینیان بوده‌اند که گوسان‌ها، اوزان‌ها و آشیک‌ها می‌شناسیم‌شان.
بنابراین فرض، می‌توان مدعی شد بستر موسیقی حامل و روایتگر بخش مهمی از تاریخ ما بوده و موسیقی‌دانان دوران‌ها که ما از آنان با عنوان خنیاگر یاد می‌کنیم، کاتبان نانویسا اما راستگوی تاریخ پیشینیان ما بوده‌اند. و این عبارت کاتب نانویسا ترکیبی متناقض است که من برای توصیف خنیاگر ساخته و به‌کار می‌برم.
ممکن است در نقض چنین مفروضی بگویند که امکان ندارد از ابتدا هیچ منبع مکتوبی نبوده باشد و احتمالا هر چه که بوده از میان برده شده است. اما در برابر این ردیه می‌توان گفت هنوز این آشیک‌ها (عاشیق) هستند که روایت‌های کوراوغلی را زنده نگاه‌داشته‌اند نه مکتوبات؛ پس با توجه به همین مثال بهتر آن است وارد چرخه تردید و تشکیک نشویم و چنین فرضی را نامحتمل نشماریم. ضمن اینکه در نهایت این راویان یا همان کاتبان نانویسا امانتدار بوده‌اند و دست‌کم بخشی از تاریخ ما به‌واسطه اینان اما به‌دست دیگران به مستنداتی چون شاهنامه تبدیل شده‌اند.
منابع مکتوب امروزین جمشید را برسازنده حکومت داد و برابری دانسته‌اند که جشن‌های نوروز و مهرگان به دوره او نسبت داده می‌شوند و اگرچه که این بحثی اساطیری و غیرتاریخی است اما می‌توان تاریخ و ریشه‌های تاریخی نوروز را به بیش از 5هزار سال پیش از میلاد جست‌وجو کرد.
مهرداد بهار در گفت‌وگو با ابوالقاسم اسماعیل‌پور با بیان اینکه چون جمشید محبوب‌ترین چهره پیش از اسلام است و از این‌رو نوروز به او نسبت داده شده و پیوند نوروز با جمشید نشان می‌دهد که نوروز چه‌قدر می‌تواند قدمت داشته باشد، می‌گوید:«به گمان من این عید (نوروز) بومی آسیای غربی بوده و محتملاً از نجد ایران به بین‌النهرین رفت یا همزمان در سراسر منطقه وجود داشته. به هرحال به‌احتمال زیاد چون منشأ تمدن بین‌النهرینی پیش از هزاره پنجم ایران و نجد ایران است، عیدهای بین‌النهرینی از ایران، از طریق خوزستان به بین‌النهرین رفته و علتش مسئله آبیاری است».
آیین‌های مختلف و به‌خصوص نوروز نیز به همین قاعده در تداوم است و براساس منابع مکتوب نوروز پس از ساسانیان به دوبخش نوروز عام یا کوچک یا خردک و نوروز خاص یا بزرگ یا ملوک تقسیم شد که نشانه‌ها، کیفیت‌ها، صورت‌بندی‌ها و خرده‌فرهنگ‌های خود را هم دارند. نوروز عام 5 روز ابتدای فروردین است که در این پنج روز آیین‌های میرنوروزی و برنشستن کوسه و آبریزگان یا آب‌پاشان و حاجی فیروز که همگی ریشه‌های عمیق فرهنگی و اساطیری دارند، توسط مردم اجرا می‌شده و از ششم فروردین، نوروز بزرگ یا خاص شروع می‌شود که متعلق به شهریاران بود که برای این مرحله نیز در برخی متون پیوندی با مراحل شش‌گانه  آفرینش برشمرده می‌شود.
همین دوپارگی این آیین و جشن ملی ناشی و زاییده شکاف طبقاتی و ریشه‌های فرهنگی حاکم بر جامعه است که در آغاز به آن اشاره شد. ابوریحان بیرونی می‌نویسد: «چون جم (جمشید) درگذشت، پادشاهان همه روزهای این‌ماه (فروردین) را جشن می‌گرفتند و این جشن‌ها را شش بخش نمودند. پنج روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند و پنجه دوم را به اشراف و پنجه سوم را به خدم و کارکنان پادشاهان و چهارم را برای ندیمان و درباریان و پنجم را برای توده مردم و پنجه ششم را برای برزیگران.»  برای رسیدن به یک شناخت مقدماتی از کوسه برنش، در خلال نوشته‌هایی از هاشم رضی می‌خوانیم:«رسم کوسه برنشین چنین بوده که مردی کوسه و زشت منظر را برمی‌گزیدند. او را بر خری می‌نشاندند. از سوی فرمانروا حمایت می‌شد و شاه یا امیر عده‌ای سپاهی جهت روان شدن اوامر گردآوری نوعی خراج و حمایت از وی در پی‌اش روان می‌کردند.

این خبر را به اشتراک بگذارید