فلسفه ملال
زمانی تنها گروههای کوچکی همچون اشراف دچار ملال در زندگی میشدند اما در دوران مدرنیته بسیاری از افراد دائماً با ملال در زندگی مواجهاند و خود را دچار روزمرگی دیده و از «سررفتن حوصله» میگویند. لارس اسونسن نیز همچون بسیاری، به ملالی عمیق دچار شد و با مرگ یکی از دوستان نزدیکش مواجههای شدیدتر با ملال پیدا کرد و اینجا بود که اعتراف کرد به لزوم پذیرش ملال پی برده و به فکر نگارش کتاب «فلسفه ملال» افتاده است و تلاش کرده تا در این کتاب نشان دهد اساساً ما در دل فرهنگ ملال زندگی میکنیم و باید این فرهنگ را درک کرده و با آن کنار بیاییم. کتاب حاضر شامل 4فصل است: طرح مسئله، داستانها، پدیدارشناسی و اخلاق. در فصل نخست، شرحی کلی از جنبههای مختلف ملال و رابطه آن با مدرنیته آورده شده است. فصل دوم، به برخی از داستانهای ملال اختصاص دارد و نظریهای ارائه میدهد تا در دنیای مدرنیته ملال قابلپذیرش باشد. فصل سوم بر پژوهشهای پدیدارشناسانه هایدیگر درباره ملال متمرکز است و در فصل چهارم به این پرسش پاسخ داده میشود که در برابر ملال چه موضعی میتوانیم اتخاذ کنیم. «فلسفه ملال» را نشر نو با ترجمه بسیار عالی «افشین خاکباز» منتشر ساخته است. ناشر در ابتدای کتاب به درستی و به دقت توضیح داده است: «مسئله ملال معضلی است که انسان معاصر را بیش از همیشه درگیر خود کرده و بیتردید بخش مهمی از آن نتیجه استیلای تمدن مادهگرا و دور شدن انسان از معنویات است. روشن است که آراء و نظرات اندیشمندان غربی تایع مکتب فکری خاص هر یک از آنهاست و جای نقد فراوان دارد».