ماهیهای وجودمان همیشه بیدارند
حمیدرضا شعبانی| نویسنده و فعال فرهنگ:
ماهــیهـا همیشه بیدارند، با نثری روان و دوسـتداشتنـی، چهارمین اثر ترجمهای از اری دلوکا، نویسنده مشهور ایتالیایی به زبان فارسی است. او که زمانی یک چپگرای سیاسی دو آتیشه بود، در داستاننویسی راهی دیگر از نیمه گمشده وجودش را طی کرد. کتاب قصه دوستی یک پسربچه شهری با پیرمرد ماهیگیر محلی در یکی از اسکلههای جنوبی ایتالیاست. روایتی است از زندگی و زیباییهای زندگی... نگاهی است به گذشته و پلی است به آینده. نگاه کنجکاوانهای است که به شوق عشق و به شور دوستی و صلح و در پی آگاهی و آزادی انسان است.
درونمایه اثر بسیار غنی و شگفتآور است زیرا راهی که طی میشود، نه مانند قصه پیرمرد و دریای همینگوی از مسیر مبارزه جانکاه و سختی طاقتفرسای زندگی و معرفت برآمده از رنج، که از مسیر تمرکز و شناخت و تأمل بر جوهر وجودی آدمی است. اندیشه دلوکا، چیزی است که داریوش شایگان را به شگفتی و شوق واداشته و صراحتا میگوید که منبع الهام او در افسونزدگی جدید؛ هویت چهل تکه و تفکر سیار بوده است: «به همه شکلها و ارزشهای زندگی دلبستهام؛ برف، توت فرنگی، پرواز، شکوه، معدن، همآهنگی شمارهها، لبخندی اجباری... و حتی 2آدم پیر عاشق...» براساس این تفکر هر یک از ما جمعیتی در خود نهان دارد، هر چند که با گذشت زمان تمایل مییابیم که این کثرت را به فردیتی بیمایه تبدیل کنیم.
ما مجبوریم فرد بمانیم و تنها یک اسم برای خودمان داشته باشیم و نسبت به (افکار و اعمال) همان یک اسم، به دیگران پاسخگو باشیم. از این روست که شخصیتهای متنوعی که در وجود ما گرد آمدهاند به خاموشی و سرکوب عادت میکنند. اما نوشتن... نوشتن آن چیزی است که کمک میکند تا بقیه شخصیتهای وجودمان را بازیابیم و آنها را دوباره به سخن گفتن وادار کنیم. براساس آنچه شایگان در افسونزدگی جدید میگوید، این فکر که هر یک از ما جمعیتی در خود نهان دارد، یعنی اشخاص یا تصاویری متعدد را در خود گردآورده، استعارهای گویاست، زیرا بیانگر موقعیت انسان امروز است که قادر نیست وجود خود را در محدوده تنها یک هویت معین حفظ کند. از اینروست که پیرمرد به کودک میآموزد که دریای وجودش پر از ماهیهای گوناگون و رنگارنگ، بدون خستگی و خواب است.
آنها را دوست بدارد و همچنین به او میآموزد که چگونه هر زمان اراده کند میتواند یکی از آنها را بگیرد و بیرون بیاورد. پیرمرد این روشنایی را به ما هدیه میکند که بدانیم ماهیهای وجودمان همیشه بیدارند... دلوکا یکبار هم درباره کشورمان ایران، نظری شاعرانه ابراز کرده است: «تصویری که از ایران دارم تصویری کودکانه و شگفت است. سرزمینی که مردمش قالیچههای پرنده را با انگشتانی ماهر میبافند تا از صحراهایشان، از دریای خزر تا اقیانوس هند را بپیمایند...»