حیات طیبه؛ هدف نهایی خلقت
مرتضی داوودی، روزنامه نگار
به هر چیزی که در این عالم مینگریم یا به ذهنمان خطور میکند، دارای ساحت وجودی است که آن هم به واسطه اعطای حیات از سوی علتالعلل عالم امکان با واسطه یا بدون واسطه به آن است. حیات مقولهای است تکوینی که به جمادات، نباتات، حیوانات و انسانها بخشیده شده و هر یک از این چهار مخلوق، برخی بهصورت تکوینی و برخی بهصورت تکوینی و تشریعی، پیوسته در حال تکاملاند. در واقع اساساً ذات حیات با تکامل عجین شده است، چون اساس این عالم بنای بر صیرورت دارد؛ صیرورت به یک هدف واحد که حال از نظر ادیان و مکاتب مختلف مصادیقی متفاوت دارد.
تقدم انقلابها به حیات طیبه
در میان دستههای مختلف از مخلوقات، انسان به واسطه نقطه تمایزی که با تمام مخلوقات عالم دارد، قدرت ناطقیت و تفکر، جایگاه ویژهای در این صیرورت و تکامل داراست. تغییر آن به آن بشر در مسیر لایتناهی یک حیات طیبه و مدینه فاضله است؛ مدینه فاضلهای که فطرت هر انسانی میپذیرد که در سایه آن به آسودگی محض دست پیدا کند لکن بنا به مبناهای مختلف فکری مسیرهای گوناگونی را برای وصال به این هدف غایی برمیگزیند.
حیات طیبه فارغ از حیات انفرادی انسانها، همه ابعاد فردی و اجتماعی زندگی آنها را دربرمیگیرد؛ این نوع از حیات شئون گوناگونی دارد که در بستر ارتباط و تعامل انسانها با یکدیگر محقق میشود. پس لاجرم برای بخشیدن رنگ حقیقت به این غایت، نیاز به نظامسازی است. این حیات ذاتاً دارای صیرورت در طول قرنها به وسیله جوامع بشری به انقلابهایی منتج شد؛ در واقع انقلابها جنبه تقدمی به مسئله حیات طیبه دارند.
نگرش سومی از هدف عالم
نتایج عینی این انقلابها و بحث نظامسازی طی صدها سال گذشته عمدتاً به 2نوع تفکر لیبرالی، سرمایهسالاری، نظامهای بردهداری و تفکر سوسیالیستی، کمونیستی چپ و جوامع اشتراکی خلاصه شد. نظامسازیهایی با هدف تحقق بخشیدن به نظام حیات طیبه شکل گرفتند اما با نگاهی برخاسته از بسیار جزئینگرانه به بخشی از ساحت انسانی، که عمدتاً ساحت مادی او است، آن هم نگاهی بسیار ناقص و منفعتگرایانه که بیشتر به جای نیل به حیات طیبه، به نظامهای استکباری و گمراهکننده دست پیدا کردند.
با انقلاب اسلامی ایران، بینش و نگرش سومی از هدف عالم امکان به منصهظهور رسید؛ نگاهی جامع به مسئله حیات طیبه انسان برگرفته از منظومه معرفتی اسلام که با نگاهی صحیح به این موجود ناطق عالم، تمام ابعاد فکری و رفتاری او را شامل شد و سکان هدایت او را در دست گرفت. حیات طیبه، زندگیای است که هم روح انسان و هم جسم او را در آرامش و سکینه قرار میدهد و دنیا و آخرت او را تأمین میکند. در این حیات، انسانها با انتخاب اختیاری و آگاهانه نظام توحیدی را برای خود برمیگزینند و در مسیر قربالهی قرار میگیرند.
حیات رحمانی و حیات رحیمی
نتایج شیرین، پرفایده و مطلوب زندگی به شیوه حیات طیبه، بهعنوان هندسه جدیدی از زندگی در جاهلیت و ظلمات قرن بیستم، به خوشایندی و مطلوبیت پیروان دین اسلام منحصر نیست بلکه این سبک از زندگی درصدد آن است که با پیشرانی علم با شاخصه قرار دادن معنویت بتواند پل و نردبان پیشرفتی مقابل پای بشریت بگذارد.
حال شاید این سؤال مطرح شود که چرا و چگونه عالمیان از منافع این حیات متنعم میشوند؟ پاسخ آن است که ما 2نوع حیات داریم، حیات رحمانی و حیات رحیمی؛ حیات رحمانی همه موجودات عالم را دربرمیگیرد مثل نعمت آب، غذا، اکسیژن و... و کافر و غیرکافر ندارد. حیات دیگر، حیات رحیمی است که شامل هر کسی نمیشود و تنها کسانی را دربرمیگیرد که در وادی تحققبخشی به مسئله حیات طیبه و الگوسازی تمدنی آن قدمی بردارند. ورود به این وادی لوازمی دارد و منوط به ایمان و التزام عملی به همان حقیقت بعثت انبیاء یعنی ایمان و عمل صالح است؛ «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاه طَیبَه... از مرد و زن، هر کس کار شایسته انجام دهد درحالیکه مؤمن باشد، مسلماً او را به حیات طیبه زنده میداریم.» (سوره مبارکه نحل، آیه97)
تا ایمان و عمل صالح نباشد، انسان به حیات طیبه دسترسی پیدا نمیکند. آدمی با انقلاب بیرونی و درونی توسط پیامبران و هدایتگران سیاسی و اجتماعی هر عصر تنبه پیدا کرده و مقدمات وصال به این حیات را طی میکند. انسانی که در حیات طیبه پا میگذارد یک مصلح اجتماعی است که بنای زندگی خود را بر اصلاح خود، دیگران و جامعه قرار میدهد و با در پیش گرفتن حسن فعلی و حسن فاعلی، نهضت حیاتبخش حیات طیبه را به پیش میراند تا برای سایرین الگوسازی کند. فَلَنُحْیینَّهُ حَیاه طَیبَه و این چنین است که خداوند او را به حیات طیبه و مدینه فاضله الهی زنده میکند. لازم به ذکر است که شیطان در این مسیر ساکت نمینشیند. او 2مسیر را در پیش میگیرد برای اینکه انسان را در وادی سرگردانی و حیرت رها کند و افسار نفساماره او را در دست گیرد. شیطان قسمخورده یا انسان را به ضلالت میکشاند که اگر هدف زندگی را هم بداند، مسیر صحیح رسیدن به آن را تشخیص ندهد و یا او را به گم هدفی میکشاند که اصلا نداند برای چه زندگی میکند، چه برسد به آنکه مسیر رسیدن را درست تشخیص دهد. منظومه معرفتی اسلام برای دفع این شر، فریضه امر به معروف و نهی از منکر را پیش میکشد که تضمینکننده سلامت حیات طیبه در طول مسیر ثمردهی و شکوفایی آن است.