مصطفی امامی، مجری برنامه صبحگاهی «سلام تهران»
به جوانها فرصت اشتباه بدهیم
نیلوفر ذوالفقاری
برنامههای صبحگاهی، طرفداران خاص خودش را دارد. خیلی از مجریان معروف، نخستین تجربههای اجرا را در چنین برنامههایی کسب کردهاند. چندماهی است که برنامه صبحگاهی شبکه 5سیما، با نام «سلام تهران» و با اجرای یک چهره جوان روی آنتن میرود. مخاطبان آثار اینترنتی و فضای مجازی، مصطفی امامی را با برنامههای «تیوی پلاس» و «کاکتوس» در سایت آپارات به یاد میآورند اما او تجربه برنامهسازی و مجریگری در تلویزیون را هم دارد و سالهاست بهکار رسانهای مشغول است. امامی جزو مجریان جوانی است که چند ماجرای پرسر و صدا در برنامههایش، او را به چهرهای جنجالی تبدیل کرده است. با او از اجرا، ورود مجریان جوان به این حرفه و جنجالها گفتوگو کردهایم.
راه شما چطور بهکار اجرا افتاد؟
من از سال1386 خبرنگار حوزه موسیقی، سینما و تلویزیون بودم. تمرکز کارم روی گرفتن گفتوگو بود. بعد از مدتی در قالب مسئول هماهنگی مهمانها با برنامههای تلویزیونی همکاری کردم. کمکم نویسندگی، آیتمسازی و برنامهسازی را تجربه کردم. بیشتر این برنامهها هم اجتماعی و گفتوگومحور بودند و در مناسبتهایی مانند شب یلدا یا سال تحویل روی آنتن میرفتند. وقتی کار برنامهسازی در فضای اینترنتی را شروع کردیم، بنا بر این بود که من جلوی دوربین نروم. آن روزها از تصویر خودم جلوی دوربین خوشم نمیآمد و ترجیح میدادم دیده نشوم. با اصرار یکی از دوستان، با این شرط که اگر نخواستم به پشت دوربین برگردم، یک برنامه گزارش کنسرت را اجرا کردم. به این ترتیب من بودن جلوی دوربین را پسندیدم و بیشتر از یک سال این کار ادامه پیدا کرد. در نهایت من از ابتدا برنامهای برای مجریشدن نداشتم و قرار نبود مجری شوم.
کار اجرا چه جذابیتی برایتان داشت که وقتی شروعش کردید، تصمیم گرفتید ادامه دهید؟
من کلاً پرسشگری و مطالبهگری را دوست دارم. شاید در شروع کار خبرنگاری، دیدن سلبریتیها و چهرهها از نزدیک برایم جذابیت داشت اما وقتی هیجان اولیه از بین رفت، فضا شکل دیگری برایم پیدا کرد. حالا بهنظرم جایی وجود داشت که میتوانستم مطالبات مختلف را با ادبیات و امضای خودم بیان کنم و به نوعی، صدایی برای جامعه باشم. هنوز هم جذابیت کار اجرا برای من در همین است. بهنظرم رسانه در هر شکلی، در کنار سرگرمی باید به شنیدن صدای مردم هم بپردازد. فرقی نمیکند این رسانه اینترنتی باشد یا رادیو و تلویزیون، برای من جذاب است که من آن کسی باشم که مطالبات مردم را میشنود و منتقل میکند.
بهنظر خودتان اجرای شما بعد از چند سال تجربه، نسبت به آغاز کار چه تغییراتی کرده است؟
شاید بهتر باشد دیگران درباره این موضوع نظر دهند اما بهنظر خودم پختهتر شدهام. کسانی که مرا از برنامههای اینترنتی میشناسند، حتماً این تفاوت را احساس میکنند. بهنظرم این رشد، به بالاتررفتن سن هم خیلی ربط دارد. اجرا هم مثل زندگی است، پختهشدن در اجرای من با کنترل هیجانها، آرامترشدن، آهستهتر حرفزدن و نشانههای اینچنینی دیده میشود.
کاری هم بوده که در اجرا انجام داده و حالا از آن پشیمان باشید؟
واقعاً نه. اجرای برنامههای اینترنتی مرا بهکار اجرا علاقهمند کرد و باعث شد در تلویزیون هم دیده شوم. هر برنامهای تجربهای برایم داشته است. به هر حال با سن و سال و سابقهای که من دارم، بخش زیادی از فعالیتهایم در واقع در مسیر تجربه کسبکردن بوده است. این اتفاقی است که برای همه حتی سوپراستارهای مجریگری هم افتاده است. مثلاً مجری موفقی مانند احسان علیخانی، قبل از برنامه معروفماه عسل، چند سال برنامه صبحگاهی اجرا میکرد که کمتر کسی به یاد دارد. همان سالها با تجربه و آزمون و خطا، او را به نقطهای که حالا هست رسانده است. متأسفانه وقتی مجریان جوانی مانند من وارد کار میشوند، همه از آنها توقع دارند مثل امروز مجریان شناختهشده باشند و ما را با امروز آنها مقایسه میکنند. هرچند این شاید به جوانها انگیزه دهد اما توقعات را به شکل غیرمنطقی از آنها بالا میبرد.
مجریان جوان هم گاهی برای کسب تجربه صبور نیستند و میخواهند از همان ابتدا به جایگاه باتجربههای این حرفه برسند. در این راه هم از روشهای مختلف برای دیدهشدن استفاده میکنند. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
این اتفاق میافتد. درباره خود من میگویند که تو کارهایی میکنی تا روی آنتن دیده شوی. من برای این حرف دو جواب دارم؛ اولاً کار مجری دیدهشدن است. من اگر نمیخواستم دیده شوم که اصلاً مجری نمیشدم! در همه جای دنیا هم مجریان موفق در حد سوپراستارها دیده میشوند. مجری اپراتور و طوطی نیست و آن مجریای موفق است که مؤلف باشد. جواب دوم من هم این است که من جلوی دوربین همیشه خودم بودهام و هستم. اگر اجراهای اول مرا در برنامههای اینترنتی ببینید، همین لحن و جسارت دیده میشود، این ویژگیهای ذاتی من است و نمایشی نیست. بقیه اتفاقها هم بدشانسی بوده. اتفاقهایی در برنامههای من افتاده که باعث شده برنامه و البته من بیشتر دیده شوم. من دست و پایی برای دیدهشدن نمیزنم، هزینه و برنامهریزی هم برای آن نمیکنم.
پس سهم شانس را در جنجالهایی که برایتان پیش آمده، زیاد میبینید؟
فکر میکنم در این زمینه بدشانسم! البته که این اتفاقها تجربه میشوند. وقتی مهمان برنامه حرفی جنجالی میزند، اینکه من بهعنوان مجری چه واکنشی نشان دهم، به تجربه تبدیل میشود.
حتماً انتقادهایی که به مجریان جوان میشود، به گوش شما هم رسیده است. بعضی افراد معتقدند که مجریان تازهوارد مرز ادب و احترام را رعایت نمیکنند و با حرفهای جنجالی، دنبال بیشتر دیدهشدن هستند. چقدر این انتقادها را قبول دارید؟
نظر من این است که جامعه در پذیرش افراد و چهرههای جدید، مقاومتی بیدلیل دارد. قسمتهای اول برنامه نود، شب شیشهای یا ماه عسل که پخش شد، منتقدان معتقد بودند مجریان این برنامهها بیپروا هستند. اما آن روزها فضای مجازی به اندازه امروز گسترده نبود و انتقادها تنها در چند نشریه مطرح میشد. حالا اوضاع عوض شده، درباره هر اتفاقی که در اجرا میافتد، همه بهخودشان اجازه میدهند در فضای مجازی به مجری حمله کنند و خبری از انتقاد منطقی نیست. من از انتقاد حرفهای استقبال میکنم، سالهاست حرفه من رسانه است و اصول کار در رسانه را میدانم. فکر میکنم یکی از وظایف رسانه، ساختن ذائقه مخاطب هم هست.
بعضی انتقادها از بیادبی و توهین مجریان نسبت به مهمانان میگویند. شما این انتقادها را قبول دارید؟
درباره همکارانم نمیتوانم نظر بدهم اما درباره خودم، اگر معتقدند من جایی بیادبی کردهام لطفاً مصداقش را بگویند. من با صراحت و بدون بیادبی حرفم را میزنم؛ این ویژگی من است و به نظرم وجه تمایز افراد با هم در اجرا، در همین لحنهای متفاوت است. باید چهرههای تازه را بپذیریم تا اتفاقات تازه بیفتد. چند سال است که مجری چهره و سوپراستار در تلویزیون نداشتهایم؟ من سعی میکنم خودم باشم و نگذارم حرفهای غیرحرفهای، مرا تبدیل به دیگری کند. انتقاد حرفهای با حرفهای از روی حب و بغض، فرق دارد و اتفاقاً برچسب زدن و از ریشه زدن یک مجری، تأثیری روی کار او نمیگذارد و اصلاحی هم رخ نمیدهد. به جای دشمنی شخصی و حذف چهرههای جوان، باید به رشد آنها کمک کنیم که در نهایت به رشد رسانه منجر میشود. باید به جوانها فرصت اشتباه بدهیم.
وقتی هجمهها زیاد میشود، انگیزهتان را از دست نمیدهید؟
انتقاد غیرحرفهای، هیجانی گذراست. درست است که خیلی حرفها درباره کار من، غیرحرفهای و از روی هیجان است اما بالاخره افرادی هم هستند که انتقاد سازنده و درست مطرح میکنند. اگر قرار است رشدی داشته باشم، با اصلاح کاستیها اتفاق میافتد. اما واقعیت این است که خیلی نظرات و کامنتها را دنبال نمیکنم تا انرژی منفی نگیرم.
شما برای پیشرفت حرفهای در کار اجرا چه میکنید، چه میخوانید و چه میبینید؟
وقتی کار اجرا برای من جدی شد، سراغ تحصیلات تکمیلی در رشته ارتباطات در دانشگاه رفتم. سبک مورد علاقه من در اجرا هاردتاک است، به همین دلیل هم همه فصلهای برنامه رضا رشیدپور را دوباره تماشا کردهام. برنامههای خارجی را برای ایدهگرفتن و ساخت برنامه میبینم. سعی میکنم کتابهایی هم در حوزههای مختلف بخوانم تا فضای ذهنی خوبی شکل بگیرد. باید درباره موضوعات مختلف اطلاعات کسب کنم تا حرفی برای گفتن داشته باشم.
نقطه رضایت شما در حرفهای که انتخاب کردهاید، کجاست؟
اگر برای کار هنری سقف تعیین کنی شبیه مرگ است و انگیزهها را میگیرد. سعی میکنم پلهپله بالا بروم. حس میکنم هنوز پذیرفته نشدهام و تلاش میکنم در فضای رسانهای پختهتر شوم. دوست دارم بعدها در ذهن مخاطب بهعنوان یک مجری مطالبهگر، جسور و باادب شناخته شوم. به تجربههای تازه علاقه دارم و خلق برنامه را بهعنوان یک مجری مؤلف دوست دارم.
اجرای کدام یک از مجریان را میپسندید؟
خوبها زیادند. احسان علیخانی، مسیری که طی کرده و صبرش برای رسیدن به این نقطه، برای تازهکارها واقعاً درس است. اجراهای رضا رشیدپور هم الگوی خوبی است.