• پنج شنبه 25 مرداد 1403
  • الْخَمِيس 9 صفر 1446
  • 2024 Aug 15
پنج شنبه 28 بهمن 1400
کد مطلب : 154061
+
-

خاطره‌بازی با تیمور غیاثی، ستاره سال‌های دور دوومیدانی و پرنده‌ای که یکی از مفاخر ورزش ایران است

قبل از عابدزاده به من می‌گفتند عقاب آسیا

قبل از عابدزاده به من می‌گفتند عقاب آسیا

مهرداد رسولی

ورزشگاه غول‌پیکر آزادی فقط یک‌بار برای تماشای رویدادی غیرفوتبالی 100هزار نفر تماشاگر را به‌خود دید که آن هم برای دیدن نبرد تاریخی «عقاب پابرهنه آسیا» با حریف قدرتمند چینی در بازی‌های آسیایی تهران بود. تیمور غیاثی در آن روز فراموش‌نشدنی بارها رکورد پرش ارتفاع ایران و آسیا را شکست و به شکل دراماتیکی قهرمان پرش ارتفاع آسیا شد. بعد از ظهر پر‌سر‌و‌صدای ورزشگاه آزادی با کسب نخستین مدال طلای تیمور غیاثی در بازی‌های آسیایی۱۹۷۴ و نامگذاری 23شهریور به‌عنوان روز دوومیدانی در ایران به پایان رسید و پرنده بی‌بدیل ایرانی در پایان بازی‌ها به‌عنوان بهترین ورزشکار این بازی‌ها انتخاب شد. خاطرات تیمور غیاثی درباره رقابت با رکورددار دنیا و اقبالی که آن موقع مردم و رسانه‌ها به ستاره‌های سال‌های دور دوومیدانی نشان می‌دادند شنیدنی و خواندنی است.

    شما یکی از معدود بازمانده‌های نسل طلایی دوومیدانی ایران در دهه50 هستید. چنین نسل بی‌تکراری چگونه شکل گرفت؟
ما به‌معنای واقعی یک نسل طلایی بودیم؛ مرحوم جلال کشمیری در بازی‌های آسیایی تهران 2مدال طلا در پرتاب وزنه و پرتاب دیسک گرفت. مرحوم رضا انتظاری در همین بازی‌ها 2مدال نقره در دوهای400و 800متر و یک مدال برنز در دوی 4در 400متر امدادی کسب کرد. من هم قهرمان و رکورددار پرش ارتفاع دنیا را شکست دادم و قهرمان شدم. آن برهه تاریخی را باید فصل شکوفایی ورزش در ایران بدانیم؛ مثلاً در فوتبال، فوق‌ستاره‌هایی مثل علی پروین، ناصر حجازی و حسین کلانی ظهور کردند و در بسکتبال  بازیکنانی مثل برادران مشحون را داشتیم. آن موقع اخلاق‌مداری خیلی مورد‌توجه مربیان و مدیران ورزشی قرار می‌گرفت و ورزشکاران در چنین بستری به لحاظ فنی و اخلاقی به کمال می‌رسیدند. در دوومیدانی استاد احمد ایزدپناه را داشتیم که پدر دوومیدانی ایران بود و به اتفاق چند مربی دیگر نکات فنی و اخلاقی را به ما آموزش می‌داد. یکسری کلاس‌های توجیهی برای ما برگزار می‌کردند و در این کلاس‌ها حتی طرز صحیح غذا خوردن، لباس پوشیدن، راه رفتن و آداب معاشرت و حرف زدن با بزرگ‌ترها را یاد می‌گرفتیم. نسل طلایی دوومیدانی ایران هم اینگونه تربیت شد.
  سیستم کشف استعداد هم در آن سال‌ها به درستی عمل می‌کرد. استعداد شما به‌عنوان پرنده دوومیدانی چطور کشف شد؟
آن موقع دبیرستان و دانشگاه پایه ورزش بود. ماجرای کشف استعداد من هم در مدرسه اتفاق افتاد. وقتی کلاس پنجم ابتدایی بودم یک روز با همکلاسی‌ام درگیری فیزیکی پیدا کردیم. آقای شبان‌کاره، معلم ورزش ما که ناظم مدرسه هم بود صحنه کتک‌کاری را دید و با ترکه‌ای که در دست داشت به سمتم دوید. من هم فرار کردم و از روی سیم خارداری که دور باغچه مدرسه کشیده بودند، پریدم. ارتفاع سیم خاردار یک‌و‌نیم‌متر بود و همه معلم‌ها که از پنجره دفتر مدرسه این صحنه را می‌دیدند تعجب کردند. بعد از این ماجرا آقای شبان‌کاره خیلی تشویقم کرد که دوباره بپرم. ایشان هر ماه، یک یا 2بار مرا مثل یک گردش علمی به ورزشگاه امجدیه می‌برد تا تمرین کنم. البته همان موقع‌ها به‌دلیل اوضاع نامساعد مالی‌ای که داشتیم ترک‌تحصیل کردم و ۱۷‌ساله بودم که در اداره آتش‌نشانی حسن‌آباد به‌صورت کارگر بلیتی مشغول به‌کار شدم؛ چرا که آن زمان استخدام ممنوع بود.
  پس ماجرای تبدیل‌شدن دانش‌آموز بااستعداد به قهرمان دوومیدانی دچار وقفه شد...
بله، قبل از ترک‌تحصیل در دبیرستان ابومسلم والیبال بازی می‌کردم و این روال در مقر آتش‌نشانی هم ادامه پیدا کرد. آن موقع پرش با یک پا در والیبال مرسوم بود و من هنگام پرش، تا کمر بالای تور بودم. یکی از مسئولان تربیت‌بدنی بازی‌ام را دید و مرا به مرحوم پاشایی که یکی از قهرمانان پرتاب نیزه بود معرفی کرد. آقای پاشایی ابتدا تست دوی ۱۰۰متر گرفت که ۱۰۰متر را در ۱۵ثانیه دویدم. بعد هم گفت: تو به درد دوومیدانی نمی‌خوری و برو والیبال بازی کن. وقتی تست می‌دادم نجم‌الدین فارابی، قهرمان دهگانه و مرتضی توسلی پشت دروازه، پرش ارتفاع کار می‌کردند و می‌خواستند از میله 60/1متری بپرند. اول خجالت کشیدم که بگویم من هم می‌خواهم بپرم اما بعد جلو رفتم و گفتم می‌شود من هم بپرم؟ به حالت تمسخر گفتند: می‌خواهی بپری؟ گفتم: بله، البته اگر اجازه بدهید. گفتند: خب بپر. آنها با تکنیک پرش با حالت قیچی میله 65/1متری را می‌انداختند و من در همان حرکت اول از آن عبور کردم. آقای ایزدپناه، پدر دوومیدانی ایران که همیشه سر تمرین‌ها حضور داشت این صحنه را دید و گفت از فردا بیا سر تمرین. آن موقع ضیا کمانه با ۲متر‌و۲سانتی متر رکورددار پرش ارتفاع ایران بود و 5سانتی‌متر با رکورد دنیا فاصله داشت اما به‌دلیل عمل جراحی نادرستی که انجام داد دیسک کمرش آسیب دید و پاهایش تقریباً فلج شد. یک‌هفته و روزی 4ساعت به امجدیه رفتم و زیرنظر ضیا کمانه تمرین کردم و او در این مدت کوتاه، تکنیک قدیمی پرش را به من یاد داد.
  سرعت پیشرفت شما در دوومیدانی فوق‌العاده بود. انگار اصلاً برای پرش ارتفاع ساخته شده بودید.
خیلی زود مسیر پیشرفت را طی کردم چون عاشق این ورزش بودم. طی 7سالی که در دانشگاه ورزش گوتنبرگ آلمان تحصیل کردم داخل اتاقم یک میله پرش ارتفاع داشتم و با ماژیک روی دیوار نوشته بودم «2متر‌و30سانتی‌متر»؛ این هدفم بود.
  بازی‌های آسیایی 1974تهران به نقطه اوج زندگی ورزشی شما بدل شد و روزی که حریف سرشناس چینی را شکست دادید و قهرمان بازی‌های آسیایی تهران شدید در تاریخ ورزش ایران ماندگار شده. ورزشگاه آزادی در آن روز به‌خصوص چه حال و هوایی داشت؟
آن روز 100هزار نفر تماشاگر به ورزشگاه آزادی آمده بودند و تا الان سابقه نداشته که این تعداد تماشاگر برای تماشای مسابقات دوومیدانی بیاید. آن روز و قبل از من جلال کشمیری در پرتاب دیسک مدال طلا گرفت و یک فضای پرشوری در ورزشگاه حاکم شده بود. حریف من «نی کی چین» از کشور چین بود که رکورد دنیا را در اختیار داشت و قبل از بازی‌های آسیایی تهران در یک مسابقه رسمی 2متر‌و29سانتی‌متر پریده بود. من هم یک مدال طلا و یک برنز بازی‌های آسیایی را در کارنامه‌ام داشتم و به همین دلیل رقابت سختی بین ما شکل گرفت. در این رقابت چندین بار رکورد ایران را جابه‌جا کردم. رقابت شانه‌به‌شانه‌ای داشتیم اما حریف چینی در برابر مانع 2متر‌و19سانتی‌متر، 3بار مغلوب شد و من در همان پرش اول از مانع عبور کردم و قهرمان شدم. بعد هم رکورد 2متر‌و21سانتی‌متر را زدم و یک سانتی‌متر رکورد آسیا را ارتقا دادم. آن موقع فقط 10نفر در دنیا بیش از 20/2می‌پریدند و نام من بین ۶ رکورددار برتر دنیا قرار گرفت. رکورد دنیا در آن زمان با 26/2در اختیار استونز آمریکایی بود.
  نکته عجیب این بود که یک شناگر ژاپنی در این بازی‌ها 6مدال طلا کسب کرد اما شما به‌عنوان ستاره این بازی‌ها انتخاب شدید.
همینطور است، خانم نیشی گاوا در رشته شنا 6مدال طلا گرفت اما از آنجا که رکورد من در سطح مسابقات جهانی بود با رأی کنفدراسیون دوومیدانی آسیا به‌عنوان ستاره بازی‌های آسیایی تهران انتخاب شدم. البته قبل از من، یک‌بار محمد نصیری که در مسابقات وزنه‌برداری رکورد دنیا را زده بود به‌عنوان ستاره بازی‌های آسیایی 1970بانکوک انتخاب شده بود. این عنوان از سال‌1974 تا‌کنون به هیچ‌کدام از ورزشکاران ایرانی نرسیده است.
  قبل از بازی‌های آسیایی رکورد پرش ارتفاع ایران را جابه‌جا کرده بودید؟
10سال قبل از بازی‌های آسیایی و در اسفند سال1343 در مسابقات پیمان منطقه‌ای سنتو در پاکستان شرکت کردم. آن موقع پرش ارتفاع روی چمن بود و خاک‌اره روی زمین می‌ریختند تا سفت شود. واحد اندازه‌گیری هم فوت بود. هرچقدر میله را می‌گذاشتند می‌پریدیم اما نمی‌دانستیم چند متر است. من در آن مسابقات، بعد از پرنده آمریکایی دوم شدم. در مهمانی سفیر ایران در پاکستان آقای سفیر پرسید چقدر پریدی و من گفتم نمی‌دانم، چون رکوردها بر اساس متر محاسبه نشده بود. به همراه مدال اهدایی، حکمی بود که رکوردم را در آن نوشته بودند. به سفیر گفتم در مدرک ۶ اینچ‌و ۸‌فوت نوشته شده است. این رکورد را به متر تبدیل کردیم و بعد از محاسبه، تازه متوجه شدیم 2متر‌و3سانتی‌متر پریده‌ام و رکورد ایران را که در اختیار ضیا کمانه بود یک‌سانتی‌متر‌و‌2میلی‌متر جا‌به‌جا کرده‌ام. بعد هم سفارت خبر رکوردشکنی من را به تهران مخابره کرد.
  آن موقع رسانه‌های ورزشی به ورزش‌های غیرفوتبالی خیلی اهمیت می‌دادند. خبر رکورد‌شکنی شما بازتاب قابل‌اعتنایی در رسانه‌های ورزشی داشت؟
آن موقع کیهان به‌دلیل بمب‌گذاری در هلی‌کوپتر رئیس‌جمهور عراق یک شماره فوق‌العاده منتشر کرد اما از 4صفحه ویژه‌نامه فقط یک صفحه به این اتفاق تعلق گرفت و باقی صفحات درباره رکوردشکنی من بود؛ آن هم با تیتر «غیاثی بالاتر از ابرها». هنوز این روزنامه را دارم چرا که مرا به شهرت رساند.
  فکر می‌کنید همه آرزوهایی که در دوومیدانی داشتید محقق شد؟
وقتی ورزش می‌کردم رکورددار ایران و آسیا بودم. یک پرنده استثنایی شدم و مردم و رسانه‌ها لقب‌های زیادی مثل عقاب آسیا یا عقاب پابرهنه آسیا به من دادند. در آلمان تحصیلات عالی ورزش را پشت سر گذاشتم و بعد از بازنشستگی در 6دوره مختلف ازجمله المپیک 2010 که در پرتاب دیسک مدال نقره گرفتیم سرمربی تیم ملی ایران شدم که خودش یک رکورد است. فقط به یکی از آرزوهایم نرسیدم که آن هم گرفتن مدال در المپیک بود.
  پس قبل از احمدرضا عابدزاده لقب عقاب آسیا را به شما دادند؟
من با رکورد 2متر‌و21سانتی‌متر در آسمان پرواز کردم اما یک دروازه‌بان چقدر می‌تواند بپرد؟ البته من و عابدزاده با هم رفاقت داریم و این لقب را با هم تقسیم می‌کنیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید