زندگی همین است، چشم روی هم بگذارید و باز کنید زمان به سرعت گذشته است و حالا که با ورود همزمان به میانسالی و بازنشستگی دیگر نیمی از روز با مشغله و کار پر نمیشود، تازه فرصتی دست میدهد که به یاد بیاورید از زندگی چه میخواستید؟
شاید هر روز بیآنکه بخواهید آرزوها و رویاهای برباد رفتهای در ذهنتان صف بکشند و هرکدام طلب خودشان را داشته باشند؛ از آن طرف هم زمان بیشتری در خانه میگذرد و برای همنشینی و زندگی زناشویی مجال بیشتری هست، اما معلوم نیست چرا بهجای آنکه خوشبختی را احساس کنید، مشکلات ارتباطی و کمبودهایتان در زندگی مشترک هر روز گل درشتتر میشوند تا آنجا که یک روز میبینید همهچیز به بنبست رسیده است. برای پیشگیری از جدایی در میانسالی چه باید کرد؟
برای گذر از بحرانهای میانسالی در ابتدا باید شرایط جسمی و روانی میانسالی را بهدرستی شناخت و با این دوره از زندگی کاملا آشنا شد؛ یعنی باید دانست بسیاری از بیحوصلگیها و دلزدگیهایش طبیعی است و ربطی به نابلدی یا کم گذاشتنهای همسرتان ندارد. علاوه بر این، در سنین میانسالی شرایط جسمانی و روانی زن و مرد یکباره تغییر کرده و کاهش هورمون تستوسترون در مردان و هورمون استروژن در زنان، باعث ایجاد تغییرات جسمی و روانی فراوانی در بین زوجهای میانسال میشود که به همین جهت خیلی وقتها نزاعهای بین آنان افزایش پیدا میکند.
برای مثال علائم و نشانههایی مانند کاهش انرژی، بیانگیزگی، نبود اعتماد به نفس، احساس غم و اندوه، کاهش تمرکز، اختلال حافظه و کاهش توانایی انجام کارها از عوارض کمبود تستوسترون است و ربطی به خوب یا بد بودن همسر شما ندارد؛ ضمن اینکه باید دانست از دست دادن شغل بهعلت بازنشستگی و سرد شدن میل جنسی مردان را بیشتر از پیش نگران و حتی خشمگین میکند. از طرف دیگر زنان هم با از دست دادن زیبایی ظاهری و قدرت باروری در میانسالی بیش از هر وقت دیگر آشفته و به لحاظ جسمی و روانی در نوسان هستند؛ بنابراین یکی از مهمترین عواملی که میتواند به شما در درک یکدیگر و حل مشکلات زندگی مشترک کمک کند «شناخت درست و درک کامل شرایط جسمی خود و همسرتان» در دوران میانسالی است.
سکوتی که از رضایت نیست...
ساعتهاست که در کنار هم هستید، اما حرفی برای گفتن ندارید، هر روز که میگذرد، سکوت در امتداد زمان بیشتر کش میآید، هیچ بحثی نیست، نه توقعی، نه گلهای و نه حتی اظهارنظری درباره آب و هوا، زبان مادریتان یکی است، اما باور کردهاید حرف یکدیگر را نمیفهمید، یکی از مهمترین نشانههای وخیم بودن اوضاع رابطه عاطفی بین زن و شوهر همین سکوتی است که اتفاقا باعث میشود در ظاهر سروصدا و دعوایی هم نباشد، اما زیر پوست این لحظات آرام، نبض پایان رابطهتان است که بهشدت میتپد. از سوی دیگر اگر میبینید همسرتان با همه از در و همسایه تا فامیل دور، حرف دارد و دائم زندگیتان با حکایتهای این و آن یا توجه بیاندازه به سریالها، مسابقات ورزشی و برنامههای تلویزیون پر شده است یا اینکه او لحظهای از توجه و درگیری مفرط به مسائل پدر و مادر خودش یا فرزندانتان کوتاه نمیآید، باید بدانید کمبودی جدی در رابطهتان وجود دارد که با این مسائل استتار شده است و باید برایش کاری کرد.
حلقه عاطفیتان مفقود شده است
چند دهه گذشته و هنوز حلقه نامزدیتان را به ظاهر در دست دارید، اما حلقه عشق و عاطفه بین شما سالهاست که گم شده است. یکی از نشانههای هشداردهنده برای اینکه بدانید اوضاع اصلا خوب نیست، این است که دیگر بین شما صمیمیت زناشویی نیست تا آن حد که گاهی دیده شده زوجهای میانسال، زمان خوابیدنشان را طوری تنظیم میکنند که سر راه، هم به همسرشان برنخورند و بهطور کلی مشکلی هم با این وضعیت غیرعادی ندارند.
کیفیتسنج ازدواج، «احترام» است
اگر میبینید که همسرتان با بیتوجهی کامل، هر کاری را که میداند دوست ندارید، انجام میدهد یا هیچ ارزشی برای عقایدتان قائل نیست باید آن را بهعنوان نشانه خطری برای زندگی مشترک خود جدی بگیرید. این شروع مشکل است، اما اگر توهین مستقیم و مکرر بهخودتان یا خانوادهتان در میان دعواها همراه تحقیر و ابراز نارضایتی صریح از عملکردتان آن هم در حضور جمع به این مجموعه اضافه شده، حتما و حتما برای حل مشکل قبل از آنکه دیگر از دست هیچ متخصصی کاری برنیاید، اقدام کنید. بهطور خلاصه وقتی همسرتان دائم سرزنشتان میکند یا گله و شکایتهایش تمامی ندارد و از نظرش شما در مقایسه با دیگران پر از ایراد، خطا و ندانمکاری هستید تا جایی که در حضورش ممکن است اعتماد به نفستان را هم از دست بدهید، باید بدانید کیفیت ازدواجتان به مرزهای خطر نزدیک شده و در نخستین فرصت با یک مشاور خانواده ملاقات کنید.
آژیر خطر ممتد با ریتم میانسالی
زوجهای میانسال چه زمانی باید به مشاور مراجعه کنند؟
در همینه زمینه :