موسیقی روی گام نزولی
شهنام صفاجو - روزنامهنگار
پاندمی کرونا ضربه شدیدی به صنعت موسیقی ایران وارد آورده و با وجود راهاندازی مجدد برخی کنسرتها، فعالان این حوزه همچنان با محدودیتهایی مواجه هستند.
به موضوعاتی مانند عدماجرای سانسهای متعدد، قیمت بلیتها، برگزاری کلاسهای آموزشی حضوری، تولید و عرضه آلبومهای جدید و در مجموع تفکر خلاقانهای که آنها را از این وضعیت رکود نجات دهد نباید بیتفاوت بود. البته بدیهی است که خطر کرونا در سالنهای اجرای کنسرت با آن حجم شور و شوق و همخوانی حضار بهمراتب بیشتر از سالنهای خلوت سینماست و بهنظر میرسد که مسئولان ستاد کرونا در طبقهبندی مشاغل هنری باید به این نکته توجه بیشتری میکردند تا پروتکلها بهدرستی رعایت شود، اما آیا فقط کرونا سبب نزول جریان موسیقایی کشور شده یا عوامل دیگری هم در این زمینه دخیل هستند؟ پاسخ روشن است...
1. متأسفانه چرخه اقتصادی صنعت موسیقی ایران حولمحور چند تهیهکننده و خواننده پاپ میگردد و این مسئله باعث شده تا ضمن دلسردی موزیسینهای کاربلد، ذائقه موسیقایی مردم بهویژه جوانان بهشدت نزول پیدا کند. البته موسیقی پاپ در همه جای دنیا طرفداران زیادی دارد، اما فعالان این حوزه هم نوگرا و خلاق هستند و خود را درگیر دور تکرار و کپیکاری نمیکنند. شنوندهها هم بسیار هوشیارند و در بند هر جریانی گرفتار نمیآیند.
2. برگزاری هر کنسرت، گروه کارگردانی خاصی را میطلبد که این مهم در کنسرتهای موسیقی ایرانی بهندرت دیده میشود. طراحی دکور، صحنهآرایی، بکگراند، صدابرداری حرفهای، نورپردازی، ایدههای نو در ترکیب صدا و تصویر و چالشهای دیگری که هر یک، هزینههای خاص خود را دارند و به همین سبب در دایره تدبیر و اجرای برگزارکننده قرار نمیگیرند و این بهمعنای تکرار و تکرار است.
3. در همهجای دنیا، یک خواننده در یک شب، بیش از یک سانس اجرا ندارد؛ پس باید حیرت کنیم که یک خواننده پاپ ایرانی، روزی 3سانس برنامه میگذارد؛ تازه اگر یک اجرای ارگانی هم چاشنی آن نکند!
4. موسیقی سوای استعداد و دانش، هنر خلاقیت است و این وجه تمایز یک موزیسین واقعی با انبوهی از افرادی است که کار موسیقی انجام میدهند، اما اینجا همهچیز درهم است و معمولاً آرتیستهای درجه یک بازنده این میدان هستند.
5. فضای مجازی و تبلیغات کاذب آن بزرگترین لطمه را به موسیقی ایران وارد آورده است. حدود 2دهه است که الگوی حرفهای خوانندگان وطنی، ساخت یک تِرک و انتشار آن روی سایتهای موسیقی شده تا بلکه این کار بگیرد، آقا معروف شود، تهیهکننده محترم سراغش بیاید، قرارداد چند ده میلیونی ببندد و مارکت را فتح کند. این قرعه شانس، اتوپیای تازهواردانی است که نزدیک به صددرصد آنان هم در این بازی شکست میخورند و سراغ کار اصلی خود میروند.
6 . در پیکره موسیقی ایران، هنرمندانی چون کاوه یغمایی، مسعود همایونی، حمید حامی، رضا تاجبخش، بابک ریاحیپور، بهروز صفاریان و چند نفر دیگر حضور دارند که بسیار با دانش و توانمند هستند، اما سلیقه مردم بهقدری تنزل یافته و به کانالهای دیگری هدایت شده که شاید کمتر با این نامها آشنا باشند. فاجعه اینجا شکل میگیرد که هنر استثنایی مسعود همایونی روی پروژههایی مثل وایتنویز را نادیده بگیریم و دنبال یک خواننده اینترنتی باشیم که مثلاً قطعه جدیدی ریلیز کرده است!
7. موسیقی نبوغ، ابداع و آفرینشگری میخواهد. ویژگی یک آهنگساز و خواننده سوای دانش و تجربه و استعداد، به خلاقیت و نوآوری او برمیگردد که مدام این وضعیت رنگ جدیدی هم بهخود میگیرد، اما بیشتر فعالان موسیقی ما روی یک خط ممتد قرار گرفتند، خلاقیتی نشان نمیدهند، خود را تکرار میکنند و انتظار توجه قبلی را هم دارند! شگفتا که برای برخی چنین هم هست!
8. صدور مجوز خوانندگی توسط استادان موسیقی، یک اصل در بزرگی این هنر است. در گذشته رادیو این وظیفه را برعهده داشت تا خواننده جوان از شورایی مرکب از استاد علی تجویدی، رحیم معینی کرمانشاهی، حبیبالله بدیعی، علینقی وزیری، رهی معیری و... عبور کند و شانس ساخت قطعه موسیقی و پخش در رادیو را پیدا کند، اما امروزه هر فردی با هر سطح از استعداد و معلومات، با خرج کردن کمی پول و ساخت کاور و تبلیغات اینترنتی به درجهای میرسد که گرچه در قد و قامت اوست، اما صدایش شنیده میشود!
9. نکته اینکه موسیقی صحنهای ایران باید از این وضعیت انحصاری خارج شود. راهحل به سیاست دفتر موسیقی برمیگردد که باید تهیهکنندگان را مجاب کند به ازای هر اجرای پاپ و راک، یک برنامه هم برای دیگر هنرمندانی که در چرخه اقتصادی کنسرت قرار ندارند، ترتیب دهند؛ خاصه در زمینه اینسترومنتال و موسیقی تلفیقی.
10. این سیاست میتواند توسط مسئولین تصمیمساز چند سالن انحصاری پاپ هم بهکار گرفته شود؛ به این ترتیب که بهای اجاره سالن برای اجرای خوانندههای پرطرفدار پاپ و آنهایی که کار موسیقی انجام میدهند را در جدول مالی خود متفاوت بیاورند تا این امکان برای مردم فراهم شود که کنسرت خوب و غیرتکراری هم ببینند. از سویی این الگو میتواند در وضع مالیات برای پردرآمدها و گروههای پُرهنر موسیقی نیز مورد توجه قرار گیرد.