علی ربیعی
چند روز پیش زادروز ژول ورن بود. از نسل کتابخوان ایران بهخصوص دهههای30 به بعد، کسی نیست که ژول ورن را نشناسد و دوران کودکی و نوجوانی خود را با ژول ورن در مرکز زمین یا کره ماه یا سفر به دور دنیا سپری نکرده باشد.
حتی نام ژول ورن در دل ضربالمثلهای ایرانی هم جای گرفته و «آدم ژول ورنی» کنایهای از آدم خیالپرداز است.
مطالعات نشان میدهد که تخیل، سرمنشأ ایدههای جدید، خلاقیتها و نوآوریهاست.
حتی درون تخیل نوعی امید به تحول هم بهوجود میآید. جالب اینجاست که تعداد زیادی از تخیلات ژول ورن در قالب داستان، سالها بعد شکل واقعیت بهخود گرفت.
امروز وقتی با نسل متاخر روبهرو میشویم کمتر نشانی از تخیل میبینیم؛ درصورتی که تخیل بیانگر توانایی ذهن افراد در بال و پر دادن به موضوعات است که میتواند باعث قوام تفکرات و شکوفایی ذهن شود. نسلی که در کودکی خود تخیلی نداشته بهاحتمال زیاد در بزرگسالی نیز در حل مسائل دچار کاستی خواهد شد.
تخیلها را سرکوب نکنیم و اجازه دهیم همراه با تخیل، خلاقیتی شکوفا شکل گیرد.
به راستی نه حتی برای بچهها، بلکه برای بزرگترها هم زندگی بدون تخیل و آرزو چقدر تلخ و سخت است.
زندگی با و بدون تخیل
در همینه زمینه :