خوانندههای اراکی نمیتوانند کار کنند
«مهدی عبدلی» خواننده آهنگ «بوی سیب»: اراک حیاط خلوت گروههای تهرانی برای اجرای کنسرت و کسب درآمد شده است
راضیه قربانی| اراک- خبرنگار:
«مهدی عبدلی» خواننده جوان اما باسابقه و فعال اراکی است که مردم کشور او را با «بوی سیب» که برای محرم خواند، میشناسند. عبدلی این روزها وارد عرصه آموزش شده و تمرکزش را بر آموزش آواز به جوانترها گذاشته است. تاکنون از این خواننده دو آلبوم رسمی به نامهای «ماه غریب» با آهنگسازی بهنام صفوی در سال 83 و آلبوم «عصر روز دهم» با آهنگسازی سعید عظیمی و علی قادری در سال 92 منتشر شده است. نزدیک به 10 اجرای کنسرت نیز از عبدلی به یاد داریم.
اما او از وضعیت موسیقی در اراک چندان رضایت ندارد. عبدلی معتقد است که اجرای بیش از اندازه کنسرتهای غیربومی در این شهر آفتی برای کنسرتهای بومی شده و از این بابت از مسئولان فرهنگی استان گلایه دارد. درباره مسائل و مشکلات خوانندههای بومی استان با این هنرمند به گفتوگو نشستیم.
در سالهای اخیر هنرمندان تهرانی کنسرتهایی در اراک برگزار کردهاند. این مساله تا چه اندازه بر موسیقی استان و هنرمندان این عرصه تاثیر گذاشته است؟
حجم کنسرتهای غیربومی در اراک به آن مفهومی که مدنظر خوانندههای بومی استان است کم نشده، کما اینکه در حال حاضر هم چند کنسرت غیربومی در برنامه اداره ارشاد استان برای اجرا قرار دارد. مفهوم کم شدن کنسرتهای غیربومی این است که در ماه شاهد یک یا 2 اجرا از آنها در اراک باشیم، نه اینکه اراک حیاط خلوت گروههای تهرانی برای اجرا و کسب درآمد باشد. کنسرتها تا بهمنماه رزرو هستند و به دلیل مباحث مدیریتی با فاصله برگزار میشوند، اما تعداد آنها کم
نشده است.
برگزاری کنسرتهای غیربومی با این حجم باعث میشود ذائقه مردم شهر به لحاظ موسیقایی تغییر کند. البته حضور گروههای حرفهای در شهر آثار مثبتی نیز دارد و باعث میشود مردم کارهای حرفهایتر و تخصصیتر بشنوند، زیرا به جز یکی دو خواننده که بر موج تبلیغات مردمی سوار شدهاند، بسیاری از گروههای تهرانی دارای نوازندهها و موزیسینهای خوبی هستند.
اما مشکل اصلی اینجاست که وقتی گروههای تهرانی با آن همه امکاناتی که دارند و آموزشهایی که دیدهاند به اراک میآیند، این تفکر نادرست به وجود میآید که هنرمندان بومی توانایی لازم را ندارند. در حالی که وضعیت آنها به لحاظ امکانات قابل قیاس نیست. مسئولان هیچ حمایتی از هنرمندان بومی نمیکنند و حمایتهای اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز نهایتاً در حد این است که سالن رایگان در اختیار خوانندهها قرار دهد.
از همه اینها که بگذریم، گروههای موسیقی تهرانی که به اراک دعوت میشوند برای اجرای 40دقیقهای کنسرت خود مبالغ بالایی را دریافت میکنند. این پرداختها در حالی است که مسئولان و دستگاههای مختلف برای دستمزد خواننده بومی چندین برابر کمتر توافق میکنند که آن هم بعد از ماهها با هزار دردسر پرداخت میشود.
پس با این اوصاف حداقل برای برگزاری کنسرت در اراک با مشکل مواجه نیستید.
بله، ما نگران نیستیم. نگرانی وقتی ایجاد میشود که موقعیت خودت را در خطر ببینی. اراکیها نگران نیستند، چون با وضع موجود اصلاً کار نمیکنند. در واقع نمیتوانند کار کنند. اوضاع آنقدر بد است که اصلاً فکر اجرای کنسرت به ذهن خوانندههای اراکی خطور نمیکند. بگذارید با یک مثال پاسخ شما را بدهم؛ اعضای گروه 5نفره من با 18 سال سابقه کار یکپانزدهم دستمزد گروههای تهرانی و غیربومی را دریافت میکنند، آن هم بعد از ماهها پیگیری، دردسر و پرداخت مالیات که آنها را از کار خسته و ناامید میکند.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
اخیراً به آموزش رو آوردهام، تا قبل از سال 96 اصلاً به حوزه آموزش وارد نشده بودم، زیرا فرصت نمیکردم و آمادگی لازم را نیز در خودم نمیدیدم. اما این روزها بیشتر وقتم معطوف به آموزش در اراک و تفرش و شازند شده است.
با توجه به شرایطی که گفتم، قصد اجرای کنسرت را ندارم. البته من ناراضی نبودهام و مردم همیشه به من لطف داشتهاند. در آخرین کنسرتم در سال 94 سالن ستارگان در 2 سئانس پر شد. اما با توجه به وضعیت موجود و پیچیده بودن شرایط همکارانم، برای اجرای کنسرت تصمیمی نگرفتهام. ارقام پیشنهادی و فروش بلیتها کم است و اسپانسرها از اجرای داخلی حمایت نمیکنند. برای همین برنامهای برای اجرای کنسرت ندارم و کارم بیشتر به تولیدات تلویزیونی در شبکههای سراسری، آموزش دادن و انتشار تکآهنگها محدود میشود. اما اگر امسال شرایط بهتر شود، دوست دارم کنسرت اجرا کنم.
جایگاه موسیقی در استان
با همه این مشکلات، اراک به لحاظ تکنیکی، آموزشی و فعالیتهای آموزشگاههای موسیقی وضعیت خوبی دارد و رو به رشد است. همچنین دیدگاه مردم به موسیقی تغییر کرده است و اغلب به صورت تخصصی به موسیقی گوش میدهند و انتقاد میکنند.من نزدیک به 20 سال است که در اراک کار میکنم. زمانی که آهنگ «بوی سیب» را خواندم و روی صحنه رفتم فقط 16 سالم بود و الان 32 سال دارم. پس مسائلی که گفتم فقط حکایت من نیست، بلکه ماجرای هرروزه همه گروههای موسیقی بومی است. البته این مشکلات در حوزههای دیگر همچون مجریگری نیز مشهود است.
اگر بگوییم خوانندههای تهرانی پول شهرتشان را میگیرند، باید این را هم بگوییم که ارزش شهرت عددی دارد. در همین شهر مجریهایی با چنددهه سابقه فعالیت میکنند، اما حتی قدردان آنها نیستیم. انتظار میرود که قدردان هنرمندان شهرمان
باشیم.