تسبیح بینخ
نگاهی کوتاه به «موقعیت مهدی»
علی عمادی- روزنامه نگار
«موقعیت مهدی» حتی در عاشقانههای همسرانگی، درباره رفاقت است و همین موقعیتهای نمکین است که به ذائقه تماشاگر خوش مینماید. پرتکرارترین و البته دلنشینترین صحنههای فیلم هادی حجازیفر، 2نفری است. زن و شوهر، 2برادر و یا 2رفیق در نماهایی 2نفره، حتی در دل جنگ، بیهیچ غل و غش و آلایشی با هم نجوا دارند؛ درددل میکنند یا گلایههایشان را مهربانانه درز میگیرند. این عطوفت در صحنههای دیگر نیز تکرار میشود؛ زیر آتش پرحجم دشمن در جزیره مجنون، جوان رزمنده مهمات را به خط نرسانده چون حاضر نیست در آن معبر تنگ، پا بر بدنهای بیجان رفقای شهیدش بگذارد.
امتیاز دیگر فیلم حجازیفر نمایش درست او از صحنههای جنگ است. از سردرگمی فیلمسازان کشورمان در چنین صحنههایی در متاخرترین آثار سینمای جنگ مثالهای زیادی میتوان ارائه داد اما موقعیت مهدی، چنین نیست و رقابتی تنگاتنگ با خوبهایی مثل «دیدهبان» ابراهیم حاتمیکیا دارد. جاگیری درست دوربین و فضاسازی آشکار در این نماها، برگ برنده فیلم بهحساب میآید.
باوجود تمام نقاط قوت، ساختار تقطیعشده موقعیت مهدی، بزرگترین لطمه را به آن زده است که حتی تبدیل کلیت آن به چند پرده اسم و رسمدار هم این ضعف را رفع و رجوع نمیکند. ملاط فراهمآمده برای سریال، موجب شده نگینهای درخشانی که اکنون در نسخه سینمایی دیده میشوند، بینخ تسبیح کنارهم بیایند؛ بیربطترین هم، ماجرای توبهنامه حمید باکری که بیمقدمه و دلیل بر این قامت موزون زار میزند.
در پرداختن به داستان زندگی واقعی چهرههای معاصر و وفاداری به اصل ماوقع، در بسیاری از آثار - بهخصوص سینمایی - شخصیتپردازی تحتالشعاع قرار میگیرد. در اخیرترین نمونه خارجی آن میتوان به «خاندان گوچی» رایدلی اسکات اشاره کرد. شخصیتهای مابازایافته از واقعیت، صرفا کنشهایی که از آنها ثبت شده را در فیلم به نمایش میگذارند بدون آنکه تطور یا تغییر را براساس منطق شخصیتهای معمول خلقشده در درام نشان دهند. با وجود این موقعیت مهدی توانسته حتی در این روایت چندپاره، دستکم برای کاراکتر اصلی خود، شخصیتی خلق کند که نه جنبه فرازمینی داشته باشد و نه از فرط سادگی اصل جنس را لوث کند. هادی حجازیفر نخستین گام کارگردانی را محکم برداشته تا نشان دهد افزون بر بازی، هنرهای دیگری نیز در چنته دارد؛ چه باک که آنها را در مشورت یا یاری از دوستان جلا بخشیده باشد.