اطرافیان بیمار مبتلا به سرطان فراموش نشوند
محمدرضا شالبافان- روانپزشک
با اینکه بسیاری از انواع سرطانها بهویژه هنگامی که بهموقع تشخیص داده شود، قابل درمان است، اما هنوز ازجمله بیماریهایی به شمار میرود که میتواند مشکلات زیادی برای خود بیمار و اطرافیانش ایجاد کند. مشکلات اقتصادی هم ازجمله مشکلات دیگری است که این افراد در طول بیماری با آن دست به گریبان میشوند.
بنابراین طبیعی است که برقراری روابط نزدیک با خانواده و دوستان و همچنین امکان حضور و حمایت آنها در کنار بیمار در این زمینه مهم باشد. سرطان هم مانند هر بیماری دیگری که علت اصلی آن مشخص نیست، ابهام زیادی برای بیماران دارد، اما نکته اینجاست که به اذعان متخصصان این حوزه، اگر بیماری در مراحل اولیه تشخیص داده شود، اغلب قابل درمان است.
بنابراین در این شرایط، ماهیت آن از یک بیماری سخت به بیماری درمانپذیر تغییر میکند و به این ترتیب، ترس بیمارهم بهتدریج از بین خواهد رفت. ارزیابی، بررسی و پیگیری درمان در این مرحله بسیار مهم است. در این مرحله داشتن روحیه قوی و رهایی از استرس و ترس، در روند درمان نقش مهمی ایفا میکند.
در شرایطی که بیمار با شنیدن نام بیماری سرطان، روحیه خود را از دست بدهد و ارتباطش را با دیگران قطع کند و در ادامه از شدت ناامیدی، راضی به درمان نشود، قطعا یا به درمان نمیرسد یا زمانی اقدام میکند که دیگر دیر شده است. بهطور کلی، آنچه در برخی از بیماران مبتلا به سرطان دیده میشود، موضوع «انکار» بیماری است. بهطوری که در بسیاری مواقع، بیماران حتی پس از تشخیص بیماری، بازهم آن را باور نمیکنند و گاهی با استفاده از روشهای غیرعلمی یا سنتی، سعی در انکار یا پنهانکردن واقعیت میکنند؛ حتی برخی اوقات چنین تأخیری باعث میشود بیمار نتواند به درمان ادامه دهد.
وقتی بیماران درمان را شروع میکنند ممکن است واکنشهای روانی متفاوتی داشته باشند. یعنی شاید دچار افسردگی، اضطراب، خشم یا رفتارهای غیرمنطقی شوند. البته اینگونه رفتارها هم اغلب بهدلیل مواجهه با عوامل استرسزاست که در نهایت باعث میشود فرد گمان کند انجام این کارها میتواند باعث کاهش اضطراب و استرس او شود.چانهزنی با تقدیرو گله و اعتراض به آن ازجمله واکنشهای رایجی است که افراد اغلب هنگام رویارویی با موقعیتهای سخت، آن را بهکار میبرند. نوع نگاه و برخورد خانواده با بیماری سرطان ازجمله موضوعات دیگری است که بهویژه در جامعه ما به درستی انجام نمیشود. مثلا مخفیکردن بیماری از بیمار.
این اتفاق اصلا روش اخلاقی به شمار نمیرود چراکه از فرد حق انتخاب را سلب میکند. بیمار حق دارد، خودش برای درمان تصمیم بگیرد. ضمن اینکه در درمان بیماریهایی مانند سرطان، کمک خود بیمار موضوع بسیار مهمی است. بنابراین او باید از بیماری خود آگاه باشد. نکته مهم دیگر، نوع برخوردی است که اطرافیان با بیمار دارند. گاهی دیده میشود که اطرافیان برای بیمار تصمیم میگیرند. فراموش نکنیم چیزی که بیمار به آن نیاز دارد، توجه و همراهی است، نه ترحم و بیتوجهی به خواستهها و علایق او. حتی کودکان مبتلا به سرطان هم باید از نوع بیماری خود آگاه باشند و مفاهیم لازم به زبان ساده برای آنها توضیح داده شود، در غیراین صورت شاید همکاری لازم را برای درمان نداشته باشند. این موضوع برای حفظ سلامت و بهبودی آنها لازم است. در این میان توجه داشتن به روحیه بیمار و تلاش برای تقویت آن و ایجاد امیدواری برای درمان و ادامه زندگی، یکی از موضوعات مهمی است که برای خود بیمار و مراقبان اصلی او، باید انجام شود. مجموعه این اتفاقات سبب میشود تا خانواده و فرد، مراحل درمان را آسانتر بگذرانند. به هر حال اطرافیان بیمار، در پی تشخیص نوع بیماری، با مشکلات زیادی ازجمله خشم، ترس و ناامیدی مواجه و دچار احساس عجز و ناتوانی میشوند. چون احساس میکنند کاری از دستشان برنمیآید. مشکلات اقتصادی و مهار هزینههای سنگین درمان هم ازجمله مشکلات خانوادههاست. وقتی آنها روحیه خوبی نداشته باشند، نمیتوان از بیمار انتظار داشت روحیه خود را حفظ کند. مهمترین کار برای تقویت قوای جسمی و روحی اطرافیان بیمار، تقسیم کار بین آنهاست، هر چند که گاهی دیده میشود که افراد تمایلی به کمک دیگران ندارند، البته اینگونه واکنشها هم در مراحل ابتدایی بیماری طبیعی است اما در طولانی مدت باعث خستگی، ناامیدی و ناتوانی فرد میشود. در کنار این موضوع، دریافت خدمات مربوط به مشاوره و کمکهای تخصصی در زمینه سلامت روان، ازجمله اقداماتی است که علاوه بر خود بیمار، اطرافیان او هم به آن نیاز دارند. البته این موضوع در مورد بیماران مبتلا به سرطان میتواند بهدلیل عوارض داروها و بیماری، بهویژه در مورد سرطانهای مربوط به مغز بیشتر دیده شود، بنابراین تقویت قوای ذهنی بیمار ومراقبان او، باید مورد توجه جدی قرار گیرد. یکی از شاخههای مهم روانشناسی سلامت هم کمک به بهبود حال بیماران صعبالعلاج است. چرا که ثابت شده این موضوع میتواند در روند درمان تأثیر زیادی داشته باشد، راهکاریهای زیادی هم برای آن وجود دارد اما نکته اینجاست که توجه زیادی به آن نمیشود. مراحل مختلف درمان مانند رادیوتراپی و شیمیدرمانی هم گاهی نوعی خستگی و افسردگی برای بیمار ایجاد میکند. بنابراین حتما باید به سلامت روان این بیماران توجه داشت و تا حد امکان شرایطی برای آنها فراهم کرد تا بتوانند بیشتر به علایق خود بپردازند و بهطور کلی سطح کیفی زندگی خود را بالاتر ببرند.