ستایش جوانهها در «علفزار»
مسعود میر-روزنامه نگار
در تیتراژ آمده که فیلم براساس داستانهایی واقعی ساخته شده والبته کارگردان روایت مستقیم حادثه یکی از باغهای اطراف خمینی شهر را رد میکند. به هر تقدیر آنچه بر پرده روایت میشود فیلمی است که نامش «علف زار» است و کارگردانش کاظم دانشی. فیلمی که هرچند در فضایی خاکستری و میان تغییر نقابهای سریع و مکثر گرگها و میشها، آغاز و روایت میشود اما سرانجام هوشمندانه میتواند قهرمانهایش را حفظ کند و فاصلهگذاری آنها با دیگران را متمایز کند.
علف زار بیپرده سراغ جرم میرود. پس و پیش و راست و دروغ از پی هم میآیند و چون آتش بیرحم علف زار را میسوزانند اما فیلمساز توانسته در این میانه جوانهها را حفظ کند. جوانه عدالت و وجدان در بوران استخوانسوز دروغ و مصلحت زنده میماند و فردا را هر چند تلخ اما بر مبنای راستی رقم میزند. علف زار به تهیه کنندگی بهرام رادان فیلمی جسور است و البته بازیگر نقش اصلیاش(پژمان جمشیدی) که یک بازپرس است دقیق و به قولی خیلی مویی از کنار کلیشه و بیخاصیتی عبور کرده است. جمشیدی حالا دیگر مدتهاست که برای شکار سیمرغ بیقرار است والبته نشان داده که شکارچی درجه یکی هم هست. سایر بازیگران فیلم البته از گعده مجرمان و متهمان و احوالات دروغی و حقیقی جماعتی که بالاخره یا شاکی هستند یا متشاکی دور نیستند و قابلقبول بهنظر میرسند. نکته آخر اینکه شاید
علفزار کاظم دانشی تلخ است و از دل چندین جرم و بزه، خودش را برای تماشای جامعه پیرامونی به آفتاب نمایش رسانده اما نباید فراموش کرد که
علفزار در ستایش اخلاق است، در ستایش ایستادن سمت درست ماجرا ولو به ضرر...