• شنبه 28 مهر 1403
  • السَّبْت 15 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 19
پنج شنبه 14 بهمن 1400
کد مطلب : 152822
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/L94NA
+
-

مقایسه زندگی خودمان با چهره‌های شبکه‌های اجتماعی

بلای اینفلوئنسرهای مجازی به جان روان ما

بلای اینفلوئنسرهای مجازی به جان روان ما

نیلوفر ذوالفقاری

شبکه‌های اجتماعی انگار دیوارهای خانه بسیاری از ما را به پنجره تبدیل کرده‌اند. حالا دیدن جزئیات زندگی چهره‌ها و اینفلوئنسرها، اتفاقات روزمره آنها، جشن‌ها و تفریحات و سرگرمی‌های آنها از پنجره شبکه‌های اجتماعی، به‌راحتی آب خوردن اتفاق می‌افتد. جدا از همه آسیب‌هایی که این نمایش‌ها و تماشای آنها ممکن است ایجاد کند، پدیده بارز این شبکه‌ها، دامن زدن به مقایسه دائمی زندگی خودمان با دیگران است. ما بدون داشتن داده‌های دقیق و اطلاعات واقعی، هر روز ظاهر زندگی شاد و ساختگی این چهره‌ها را با باطن زندگی واقعی و حقیقی خودمان مقایسه می‌کنیم. ویدا ساعی، روانشناس و روان‌درمانگر درباره دلایل این پدیده، آثار مخرب مقایسه بر روان ما و روش مواجهه درست با آن توضیح می‌دهد. مقایسه کردن یکی از آسیب‌های رابطه انسانی است. یک رابطه به 3شکل تعریف می‌شود؛ رابطه ما با خودمان، رابطه با افراد و رابطه با جهان پیرامون. مقایسه، می‌تواند به ویران کردن روابط منجر شود. خود مقایسه کردن هم می‌تواند به شکل‌های مختلف انجام شود، ممکن است خودمان را با دیگری، فرزندمان را با فرزند دیگران یا محیط و شرایط زندگی خودمان را با بقیه مقایسه کنیم.

مقایسه خودمان با خودمان
بسیاری از مقایسه‌های مخرب، در دوران کودکی و نوجوانی و از طرف والدین اتفاق می‌افتد. اما این مقایسه کردن چه آسیب‌هایی ممکن است ایجاد کند؟ وقتی مهارت‌های فرزندپروری را به والدین آموزش می‌دهند، یکی از نکات مورد تأکید این است که هرگز فرزندشان را با فرزند دیگری مقایسه نکنند. دلیل این تأکید هم این است که هرکس توانایی‌های منحصربه‌فرد، ظرفیت روانی متفاوت و شرایط جسمی مخصوص خود را دارد. تفاوت‌ها همیشه وجود دارند. سالم‌ترین شکل مقایسه، مقایسه خودمان با خودمان است. این یعنی یک ویژگی یا رفتار را در خودمان با همان رفتار و ویژگی در دیروز خودمان مقایسه کنیم. حتی اگر قصد داریم دیگری را با کسی مقایسه کنیم، سالم‌ترین شکل این است که او را با خودش در گذشته مقایسه کنیم. این در واقع مشاهده پیشرفت و مسیر طی شده است. این نوع مقایسه می‌تواند به اصلاح اشتباهات و انگیزه پیدا کردن برای ادامه مسیر منجر شود. اما همیشه شکل مفید و سالم مقایسه اتفاق نمی‌افتد بلکه اتفاقاً بیشتر ما دست به مقایسه‌های مخربی می‌زنیم که تأثیرات منفی بر روان ما می‌گذارد. به‌طور معمول ما خودمان را با افرادی مقایسه می‌کنیم که در ویژگی‌هایی، از ما بالاتر هستند. بارزترین پیامد این مقایسه در روح و روان ما، احساس غم و ناامیدی است. اینجاست که در چرخه‌ای مخرب مدام با خودمان می‌گوییم من از بقیه پایین‌ترم، بقیه از من زیباتر، ثروتمندتر، تحصیل‌کرده‌تر و خوشبخت‌تر هستند و از خودمان می‌پرسیم چرا من نه؟ گشتن دنبال پاسخ این چرا، ما را غمگین و ناامید می‌کند و به مرور دچار کسالت می‌شویم.

هدف‌های مبهم
همانطور که مقایسه زندگی و داشته‌های خودمان با دیگران ممکن است انگیزه‌های ما را برای تلاش از بین ببرد، گاهی هم این مقایسه باعث می‌شود دست به تلاش بیشتر برای به‌دست آوردن چیزهایی بزنیم که دیگران دارند. این انگیزه پیدا کردن به‌خودی خود بد نیست، اما نکته مهم این است که ما معمولاً اطلاعات درستی از آنچه می‌خواهیم به آن برسیم کسب نمی‌کنیم، یعنی دقیقاً نمی‌دانیم چیزی که دیگری دارد و در ما حسرت ایجاد کرده، چطور به‌دست آمده و آیا واقعاً داشتن آن و رسیدن به آن نقطه، هدف واقعی ماست؟ آیا رسیدن به آن نقطه ما را راضی می‌کند؟ این مبهم بودن هدف باعث می‌شود انتخاب مسیر درست هم پرریسک و مبهم شود. حالا که جزئیات زندگی، تفریحات، مهمانی‌ها و برنامه‌های مختلف افراد در شبکه‌های مجازی پیش چشم همه ماست، مقایسه کردن‌ها بیشتر از قبل هم قوت گرفته است. اینفلوئنسرها در فضای مجازی جزئیاتی از زندگی خود را در معرض تماشا می‌گذارند که همه ما می‌دانیم همه واقعیت نیست و گاهی اصلاً ساختگی است. پدیده‌ای که شبکه‌های اجتماعی ساخته، مقایسه دائمی زندگی خودمان با ظاهری است که از زندگی چهره‌های این شبکه‌ها می‌بینیم. همان جمله معروف اینجا مصداق دارد، همان مقایسه باطن زندگی خودمان با ظاهر زندگی دیگران.

تجارت مقایسه‌گری

باورکردنی نیست که اتفاقاً عده‌ای دقیقاً روی همین مقایسه کردن‌ها حساب کرده‌اند و برای خودشان راه درآمد ساخته‌اند. چهره‌های شبکه‌های اجتماعی و اینفلوئنسرها این پدیده را به تجارتی عجیب و غریب تبدیل کرده‌اند که مختصات مخصوص به‌خود را دارد. آنها با تکنیک‌های متعدد عکاسی و ویرایش، ظاهری ساختگی و بی‌نقص می‌سازند. ما به‌عنوان تماشاگر این ظواهر، هیچ اطلاعی نداریم که این زیبایی‌ها و شادی‌ها تا چه حد واقعی است؟ آن خوشبختی ظاهری که به نمایش گذاشته شده، عمقی هم دارد؟ ما موقع مقایسه کردن در ذهنمان به این نکات فکر نمی‌کنیم. حتی خبر نداریم که افرادی که خیلی زندگی خود را به نمایش می‌گذارند، ممکن است به اختلالی روانی مبتلا باشند که نیاز به تأیید گرفتن از دیگران دارند. در واقع ما با بیمارانی طرف هستیم که با بیماری خود به ما هم آسیب می‌رسانند. آنها به احساسات منفی در ما دامن می‌زنند آن هم با نمایشی دروغین و ساختگی.

ناامنی و گم کردن راه
عیب دیگر مقایسه کردن این است که ما معمولاً نتیجه‌ها را می‌بینیم و اطلاعاتی درباره مراحل رسیدن به آن نتیجه نداریم. ما یک سلبریتی مشهور، بازیگر موفق یا ورزشکار حرفه‌ای را می‌بینیم که به موفقیت دست پیدا کرده، اما نمی‌دانیم که او چه مسیری را طی کرده، چقدر آموزش دیده، تلاش کرده و سختی کشیده است تا به این نتیجه برسد. از خودمان نمی‌پرسیم که آیا من هم آن توانایی را دارم؟ می‌توانم همان اندازه تلاش کنم، برنامه بریزم، هزینه کنم و زمان بگذارم؟ ما حسرت نتیجه‌ای را می‌خوریم که گاهی اصلاً نمی‌دانیم چطور به‌دست آمده است. مقایسه دائمی در ما احساس ناامنی ایجاد می‌کند و نگران می‌شویم که هرگز به موفقیتی نرسیم. در نتیجه چشم‌مان را روی موفقیت‌های کوچک و بزرگ خودمان هم می‌بندیم. گاهی افراد دست به مقایسه خودشان با افرادی می‌زنند که در زمینه‌ای، جایگاه پایین‌تری دارند. این نوع مقایسه هم پیامدهای خاص خودش را دارد. خلاف تصورها اتفاقاً این مقایسه هم می‌تواند ما را از تلاش بازدارد، چون خودمان را برتر از دیگری می‌بینیم و حس می‌کنیم نیازی برای پیشرفت بیشتر نداریم. این هم شکل دیگری از آسیب مقایسه کردن است. اینجاست که مشخص می‌شود اصلاً مقایسه کردن خودمان با دیگری، به هر شکلی بی‌فایده و مخرب است. الگو گرفتن از دیگران شاید سازنده باشد، اما با مقایسه کردن تفاوت دارد. در الگو گرفتن، ما مسیر رسیدن با موفقیت را مورد مطالعه قرار می‌دهیم.

لطفا دنبال نکنید!
اگر حس کنجکاوی زیادی برای تماشای زندگی سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها یا حتی آشنایان داریم، بهتر است دست از دنبال کردن صفحات آنها در شبکه‌های اجتماعی برداریم. اگر به این آگاهی برسیم که کنجکاوی ما بیش از حد است، باید زنگ خطر در ذهنمان به صدا درآید. بهتر است ساعات حضور در شبکه‌های اجتماعی را برای خودمان محدود کنیم تا کمتر در مجاورت افکار مقایسه‌ای قرار بگیریم. موقع تماشای زندگی چهره‌ها، باید مدام این خودگویی مثبت را با خودمان داشته باشیم که این زندگی دیگران است و ربطی به ما ندارد. باید حواسمان را جمع کنیم که بخش زیادی از تصاویری که در شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم، اتفاقاً برای شکل‌دهی ذهنیات ما تولید می‌شوند و اهداف تبلیغاتی پشت آنهاست. آگاهی درباره این موضوعات می‌تواند از روان ما در برابر مقایسه دائمی و مخرب خودمان با دیگران محافظت کند.

من بی‌کفایتم؟
احساس ناتوانی، آسیب روانی دیگری است که مقایسه مداوم خودمان با دیگران می‌تواند در ما ایجاد کند. وقتی در مقایسه با دیگری مغلوب می‌شویم، در ذهنمان این تعبیر شکل می‌گیرد که حتماً من کفایت کافی نداشته‌ام، ناتوان و بی‌عرضه‌ام و نتوانسته‌ام مثل دیگری رشد کنم و به جایگاه مناسب برسم. این احساس هم در نهایت به ناامیدی و افسردگی منجر می‌شود و به غمگین بودن ما دامن می‌زند. این احساس ناتوانی، اعتماد به نفس و عزت‌نفس ما را تخریب می‌کند. وقتی در مقایسه با دیگران مدام آنها را بهتر و خوشبخت‌تر بدانیم، صدایی در روان‌مان بلند می‌شود که تو به اندازه کافی دوست‌داشتنی و ارزشمند نیستی و به همین دلیل اعتماد به نفس به مرور کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شود. شاید پذیرفتن این اتفاق سخت باشد و از باور کردن آن فرار کنیم، اما مقایسه کردن خودمان با دیگران، می‌تواند به ایجاد احساس حسادت در ما ختم شود. تماشای داشته‌های دیگران که در ذهنمان آنها را بزرگ و مهم می‌دانیم، باعث می‌شود ما هم حسرت داشتن آن داشته‌ها را بخوریم و بخواهیم ما هم به آن داشته‌ها دست پیدا کنیم. 

این خبر را به اشتراک بگذارید