• شنبه 28 مهر 1403
  • السَّبْت 15 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 19
پنج شنبه 14 بهمن 1400
کد مطلب : 152806
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/o2LD3
+
-

هیچ وقت به‌خاطر جشنواره و جایزه کار نکرده‌ام

پای صحبت‌های محمدرضا علیمردانی، بازیگر، مجری، دوبلور و خواننده، به بهانه حضور متفاوتش در جشنواره فجر

هیچ وقت به‌خاطر جشنواره و جایزه کار نکرده‌ام

الناز عباسیان

عرف است که دوبلورها و مجری‌ها و حتی ورزشکاران و فعالان حوزه‌های دیگر سر از رشته بازیگری در بیاورند؛ چرا که این رشته به هر حال جاذبه‌ها و شهرت‌های خاص خودش را دارد. شاید در نگاه اول، تصور کنید که در مورد محمدرضا علیمردانی هم ماجرا چنین است، درحالی‌که کاملاً اشتباه است. در واقع علیمردانی که او را شاید عموم مخاطبان بیشتر با اجراها و دوبله‌ها و صداپیشگی‌ها و حتی موسیقی‌اش بشناسند، فارغ‌التحصیل تئاتر و نمایش و بازیگری است و علاقه اصلی‌اش هم بازیگری بوده است اما به‌گفته خودش، توانایی‌هایی چون صداپیشگی و اجرا و... در دل بازیگری هم هست. او این روزها با برنامه «چهل‌تیکه» مهمان تلویزیون است و البته اینقدر درگیر کارهای مختلف شده که فرصت سر‌خاراندن هم ندارد. نکته جالب‌تر هم درباره این دوبلور و گوینده و مجری و خواننده و مدرس، آن است که به‌واسطه یک اختلال مادرزادی در تارهای صوتی‌اش، اساسا تا نوجوانی به سختی قادر به صحبت‌کردن بوده تا اینکه با روش یک قاری مصری اراده و امید تازه‌ای پیدا کرد تا بعد از یک‌دهه مرارت و تمرین بر مشکلش غلبه کند و امروزه جزو گویندگان و هنرمندان ایرانی است. بهانه گفت‌وگوی ما با این چهره نام‌آشنا، فیلم «نمور» با بازیگری اوست که در جشنواره فیلم فجر امسال نیز حضور دارد. جالب اینکه خود او نیز نمی‌داند قبل از این اساساً تجربه حضور در این جشنواره را داشته یا نداشته. حالا علتش و البته دیگر نکته‌های دیگر را باید به دل این مصاحبه بروید تا متوجه شوید.

    در مورد کسانی که مثل شما، فعالیت‌های هنری مختلفی دارند معمولاً باید با این سؤال شروع کرد که شما اساساً چه نیستید و چه کاری نمی‌کنید؟ 
متشکرم که سؤال اول را با شیرینی و طنز آغاز کردید. اساساً همه آنچه من در حوزه‌های مختلف کاری تجربه می‌کنم، همه مشق‌ها و تکالیف بازیگری است؛ یعنی زمانی که از ابتدا بازیگری می‌آموختیم و البته هنوز هم می‌آموزیم به ما می‌گفتند که یک بازیگر باید بتواند اجرای خوب داشته باشید.
    این حجم گسترده از فعالیت‌ها، احیاناً به نفع کارهای هنری شما تمام می‌شود یا به ضرر؟ ضرر از بابت اینکه شاید تمرکز کاملی روی یک یا دو شاخه مرتبط از هنرتان نداشته باشید...
در تمرینات بازیگری که داشتیم، هر هفته موظف بودیم استندآپ‌کمدی و استندآپ تراژدی داشته باشیم. اینها جزو مشق‌های ما بوده. گفتند اینها خوب است و لازم است یک بازیگر بتواند ‌سازی‌ هم بنوازد. لازم است بتواند بخواند. اگر لازم شد صداپیشگی کند؛ به‌عبارتی همه این کارهایی که من انجام داده و می‌دهم در حوزه بازیگری است.
    برای اینکه این حجم گسترده فعالیت‌ها موجب نشود که یکی از هنرهای شما فدا شود، معمولاً چه ترفندی دارید؟
به هر حال یک بازیگر مجبور به تمرکز در این حوزه‌ها هست. و حالا هر کسی بسته به خلقیات و عادت‌های خود دسته‌بندی می‌کند. یک نفر اگر چند کار را با هم انجام دهد، سختش می‌شود و یکی هم می‌تواند اینها را به‌ترتیب در نوبت‌های مشخص انجام داده و تمرکزش از هیچ‌کدام خارج نشود و از همه این هنرها بتواند در همدیگر استفاده کند؛ یعنی از بازیگری در صداپیشگی و برعکس و از خوانندگی در هر دو و...
    حالا از بین این همه هنری که دارید، کدام‌شان را بیشتر دوست دارید و دل‌تان با آن است و چرا؟
یک‌جورهایی پاسخ این سؤال شما در پاسخ سؤال اول هم هست؛ همانطور که عرض کردم همه آنچه تجربه کردم، برای بازیگری بوده، هست و خواهد بود. با اینکه شاید کمتر از صداپیشگی و بیشتر از خوانندگی به بازیگری پرداخته‌ام، اما هنوز معتقدم چنان‌که باید به این هنر نپرداخته‌ام و سعی می‌کنم که کمی متمرکزتر در بازیگری فعال باشم. در کل بازیگری برای من مهم‌تر بوده و صداپیشگی، اجرا و خوانندگی و... درون آن هست.
    در جشنواره فیلم فجر امسال شاهد حضور اثری هم از شما هستیم. آیا وسوسه‌های بازیگری و شهرت آن ممکن است باعث شود تا خدای ناکرده به حرفه گویندگی و دوبله و اجرای شما صدمه‌ای بخورد؟ چطور تعادل ایجاد می‌کنید؟
بله، امسال فیلم سینمایی «نمور» به کارگردانی داوود بیدل و تهیه‌کنندگی سیدیاسر جعفری را در جشنواره فجر دارم. در مورد اینکه وسوسه بازیگری شاید صدمه‌ای به رشته‌های دیگری که کار می‌کنم بزند، باید بگویم که نه، نگران نباشید؛ اینها به یکدیگر لطمه نخواهند زد. چه‌بسا که به هم کمک هم خواهند کرد. چیزی که هست چون از پیش در پروژه‌های مختلف قبول مسئولیت کردم، درواقع استراحتم را کم می‌کند اما چون همه حوزه‌ها برایم لذتبخش است، همه آنها را با جان و دل انجام داده و اجازه نمی‌دهم لطمه‌ای به آنها وارد شود.
    آیا نمور، نخستین تجربه حضور شما به‌عنوان یک بازیگر در جشنواره فیلم فجر است؟ 
پاسخ این سؤال شما را دقیق نمی‌دانم.
    واقعاً؟ چطور؟
چون در گذشته در فیلم «فردا» به کارگردانی ایمان افشاریان و مهدی پاکدل بازی کرده بودم و خاطرم نیست که آیا به جشنواره رفته بود یا نه. بعد هم دو کار با آقای حسین شهابی داشتم به نام‌های «روز روشن» و «حراج» که باز هم یادم نیست در جشنواره فجر شرکت کرده بودند یا نه. بعد از آنها هم کار آقای هاتف علیمردانی بود به نام «هفت ماهگی» که باور کنید دقیق نمی‌دانم در جشنواره شرکت داده شده یا نه.
    عجیب است که خاطرتان نمانده است. امیدوار هم هستید که نامزد شوید و حتی جایزه بگیرید؟ کمی درباره این نقش در نمور برایمان بگویید...
باور کنید من هیچ‌گاه به‌خاطر جشنواره کار نمی‌کنم؛ یعنی با این نیت که این فیلم در جشنواره‌ای اکران خواهد شد، نقش را نمی‌پذیرم.
    پس چه انگیزه‌ای باعث می‌شود تا در کار بازیگری‌تان پیش بروید؟
فیلمنامه را می‌خوانم و اگر از نقشی خوشم آمد و به هر دلیلی که در زمان تصمیم‌گیری به آن می‌رسم که باید این نقش را بازی کنم، می‌روم و بازی می‌کنم. برایم مهم نیست آیا به جشنواره داخلی و خارجی می‌رود یا نمی‌رود.
    اینکه چندان در بند این رقابت‌ها و مسابقه‌ها نیستید در نوع خودش خیلی جالب است...
اساساً به هیچ مسابقه‌ای اهمیتی نمی‌دهم؛ در واقع اینها یک شوخی و سرگرمی است که بشر درست کرده است.
    ولی به هر حال این جوایز و مسابقات برای خیلی‌ها مهم است، اینطور نیست؟
خب خیلی‌ها این‌جور چیزها را با زندگی اشتباه گرفته‌اند. مسابقات برای من اهمیت ندارند و من حین انجام کارم خیلی لذت می‌برم و این خودش بزرگ‌ترین موهبت است، شعار هم نیست و خدا را از این جهت شکر می‌کنم که مشغول انجام کارهایی هستم که همه آنها دوست داشتنی‌اند و مرتبط با کارهایی هستند که من با تمام وجود دوستشان دارم.
    کار جدید دیگری از شما هست که باید منتظرش باشیم؟
بله، علاوه بر فیلم سینمایی نمور، سریال «سودا» به کارگردانی ایمان یزدی و تهیه‌کنندگی مهرداد فرید هم هست که هنوز پخش نشده و به‌زودی پخش خواهد شد و مشغول بازی در سریال «پدر گواردیولا» به کارگردانی سعید نعمت‌الله و تهیه‌کنندگی جواد نوروز بیگی هم هستم. پیشنهادهای دیگری هم شده است که هنوز به بررسی آنها نرسیدم.
    برگردیم به حوزه اصلی کار شما که با آن شهره شدید؛ دوبله. شنیده‌ایم از اینکه رشته دانشگاهی دوبله نداریم گله کرده و حتی پیشنهادهایی هم به مسئولان مربوطه داده بودید. واقعاً چرا چنین رشته‌ای نداریم؟
گله که نه. از 15سال پیش من رشته صدابازیگری را که یکی از شاخه‌هایش هم دوبلوری بود، دنبال می‌کردم و انرژی زیادی برایش می‌گذاشتم تا حتی تربیت مدرس هم داشته باشیم ولی چون ما را آن موقع زیاد نمی‌شناختند توجهی هم نمی‌کردند، درحالی‌که من متدهای درسی را طبق تجربه‌هایی که در این رشته در کشورهای توسعه‌یافته وجود داشت، استانداردنویسی کرده بودم. ولی خب، دیگر نمی‌شناختند و تحویل هم نمی‌گرفتند. حتی وقتی از بزرگ‌ترهای این شاخه خواستم که پیشقدم شوند، دیدگاهی داشتند که خیلی مرا متعجب می‌کرد.
    چطور؟
می‌گفتند این کارها چیست؛ همینطوری هم دست در حوزه ما زیاد است و رشته دانشگاهی هم که بیاید دیگر واویلا می‌شود و خودمان از نان‌خوردن می‌افتیم. وقتی دیدم چنین دیدگاه‌هایی وجود دارد و دانشگاه‌ها هم توجهی نمی‌کنند، از این کار منصرف شدم.
    خود شما شخصاً برای پر‌کردن این خلأ چه کرده‌اید؟
بعدها، برخی از دانشکده‌های هنری و حتی غیرهنری پیشنهاد دادند و حتی در 2،3تا دانشگاه هم تدریس می‌کردم. ولی در کل درک درستی از این رشته و مقتضیات آن وجود نداشت. وقتی تقاضا به این منظور زیاد شد، البته من هم فرصت زیادی نداشتم و دست‌تنها بودم، در نتیجه وقتی با پیشنهاد یکی از دانشگاه‌ها روبه‌رو شدم، طرحی را که برای سازمان فنی و حرفه‌ای در این حوزه تدوین کرده بودم، به‌روز و کامل کرده و دنبال کردم. در برخی از آموزشگاه‌ها هم این طرح را دنبال کردم. تقاضا زیاد شد و من هم دست‌تنها بودم و پروژه‌های بازیگری و... هم وقتم را تنگ کرده بود. حتی وقتم به قدری تنگ بود که با کارآموزانم شرط می‌کردم که ممکن است به‌طور منظم و ترتیبی پیش نرویم؛ با این حال تقاضا به این منظور زیاد بود و حتی دوره‌های بعدی هم رزرو شده بود. من گله‌ای نداشتم و ندارم؛ صرفاً آن موقع درکش برایم زیاد پیچیده نبود. من می‌گویم وقتی این همه استقبال و نیاز هست، چرا رشته رسمی دانشگاهی هم به این منظور وجود نداشته باشد؟‌ اما به هر حال وقتی دیدم از قبل روی این حوزه خوب کار نشده و بسترسازی مناسبی برایش وجود ندارد و دیدگاه‌های بزرگانش هم چنین بوده، مسیر دیگری را دنبال کردم.
ممنونم از سؤال‌های متفاوتی که مخصوصاً در حوزه کاری من داشتید. امیدوارم تن‌تان همیشه سالم و حال دل‌تان خوب باشد و پر از آگاهی باشید؛ این آگاهی‌داشتن خیلی‌خیلی مهم است؛ چرا که حتی سلامتی هم در دل همین آگاهی‌داشتن است و وقتی آگاه باشید، درک خواهید کرد که چگونه باید سلامت باشید.

این خبر را به اشتراک بگذارید