گزارش گمانشکن
ایوب ربیعی،روزنامه نگار
قابل حدس بود که رعایت پروتکلهای بهداشتی در برج میلاد وضعیت خوبی نخواهد داشت. روز دوشنبه که 2فیلم «بیرو» و «مردبازنده» در برج میلاد برای اهالی رسانه به نمایش درآمد، مشخص شد که ترتیب و روال خاصی برای رعایت پروتکلهای بهداشتی تدارک دیده نشده است. به هر حال، از جشنوارهای که در دقیقه ۹۰ از پوستر کسالتبارش رونمایی میکند، انتظار نمیرود که برای حفظ سلامت شرکتکنندگان در جشنواره برنامهای داشته باشد.
حالا جشنواره کاری برای حفظ سلامت رسانهایها نکرده، اما چرا خود آنها هم کاری نمیکنند جای سؤال است. دوستان و رفقای مطبوعاتی که بعضیهایشان بهخاطر کرونا مدتها یکدیگر را ندیده بودند، از گرد راه رسیده و نرسیده، همدیگر را تنگ در آغوش میگرفتند و برای اطمینان از پاک شدن طعم تلخ دوری از کامشان، چند لحظهای طرف مقابل را در میان بازوانشان سخت میفشردند و در این وسط صدای گوینده سالن از حضار میخواست که در زدن ماسک قصور نکنند.
نشستهای مطبوعاتی در سالن رسانه، هنوز ناشیگری و بیتجربگی یک جشنواره نوپا را دارند. جوزدگی، هیجانزدگی، بینظمی، عصبیت، اعتراض و دعوت به اعتصاب، فریاد و داد و بیداد، سردرگمی و بیبرنامگی برگزارکنندگان، مشخصات این جلسات است. نه حرف و سؤال و جواب به دردخوری رد و بدل میشود و نه اتفاق خاصی جز جنجال و دلخوری در این جلسات رخ میدهد. اما روالی است که هر دبیری در هر دورهای به برگزاری آن اصرار دارد. واقعا نمیشد در خیز ششم کرونا دور برگزاری جلسات پرسش و پاسخ قلم گرفت؟ دیروز انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران در نامهای به دبیر جشنواره به هرجومرج و وضعیت آشوب نشستهای خبری اعتراض کرد. در بخشی از این شکواییه آمده:«در شرایطی که کشور درگیر پیک ششم کرونا شده است، نشستهای خبری جشنواره فیلم فجر در فضایی بسیار کوچک و بدون تهویه، با حضور تعداد زیادی از افراد غیررسانهای برگزار میشود که علاوه بر اختلال در فعالیت حرفهای اهالی رسانه، سلامتی آنها و خانوادههایشان را نیز به خطر انداخته است. انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ضمن حمایت از عکاسانی که برای حفظ شأن و جایگاه عکاسی مطبوعاتی و همچنین حفظ سلامتی خود، نسبت به ترک نشست خبری فیلم «مرد بازنده» اقدام کردند، اعتراض شدید خود را به شرایط غیرحرفهای ایجاد شده برای عکاسان مطبوعاتی در جریان نشستهای خبری جشنواره فیلم فجر اعلام میکند و مسئولیت مستقیم سلامتی همکاران شرکتکننده در نشستهای خبری را برعهده برگزارکنندگان جشنواره میداند.» دبیر جشنواره که خودش به کرونا مبتلا شده میداند این بیماری چقدر بلا و درد و رنج دارد. کاش برای روزهای آتی فکری کند.
در بدو ورود به سالن، میزی قرار دارد که خانمی پشت آن ایستاده و گویا به خدمات پزشکی مرتبط است. متصدی این میز قرار است چه کار کند؟ یکتنه جلوی کرونا را بگیرد؟ نگذارد آدمها تنگ به تنگ هم بایستند به گپ و گفت؟ نباید به سادگی از کنار نمایشی بودن بعضی کارها و اقدامات جشنواره گذشت. همین نشانهها جای تعبیر و تفسیر دارد.
در همین روز اول، عکاسان و مصاحبهکنندگان، بدون رعایت فاصله، بازیگر نقش علیرضا بیرانوند در فیلم «بیرو» را احاطه کرده و او را در حلقهای در میان خودشان گرفته بودند. از جوانک محجوب و کمرو خواستند که ماسکش را بردارد و او هم که از دیدن اینهمه دوربین معلوم بود روی ابرها سیر میکند، کاری به خطر کرونا نداشت. چهره عیان کرد و وسط آنهمه شلوغی به هر عکاسی «رخ» میداد. خدا کند تا آخر این جشنواره کرونا نگیرد و تنها خاطرهاش از فجر 40، بیماری و دارو و بیمارستان نشود.
روز اول، در سالن رسانهها، آنها که نگران سلامتشان بودند یک در میان و با فاصله از هم نشستند. هرچه کیفیت صدای سالن بد است، در عوض صندلی زیاد دارد. صدای سالن دیستورد و نامفهوم است. البته بعضیها به نشستن در کنار همکار و دوستشان بیشتر از صدای سالن یا سلامتی خودشان اهمیت میدهند انگار.
«هفت» باز هم زنده نیست. گویا تلویزیون نمیخواهد شاهد جنجال روی آنتن باشد. محافظهکاری، هفت را کسلکننده کرده. حالا هرقدر هم فراستی به فیلمها بتازد. فراستی موقعی جذاب است که بداند از دست ناظر پخش و کارگردان و... کاری ساخته نیست. در برنامه ضبط شده انگار زهرش را میکشند و مقوایی میشود.
مرتضیعلی عباس میرزایی، کارگردان بیرو دوشنبه شب مهمان هفت بود و فقط خدا میداند چقدر حرف زد. کارگردانی که آنقدر خودش درباره فیلمش حرف میزند آدم را میترساند. اگر فیلمش اندازه خودش پرحرف باشد، دیدنش صبر ایوب و عمر نوح میخواهد. گنج قارون هم برای هزینههای درمان دیدن چنین فیلمی نیاز است.
لطفا اکرانهای مردمی را محدود کنید. اگر تهران نارنجی و بعد قرمز شود، دوباره مصیبت میشود.
عمده این حرفها برای روزهای آتی جشنواره هم صادق است و تغییری در هیچچیز رخ نمیدهد.