میشل فوکو (گفتوگو با روزنامه لیبراسیون چاپ شده در کتاب «ایران: انقلاب به نام خدا» در سال 1979): بهطور قطع، در آنچه در ایران روی میدهد واقعیتی بسیار قابلملاحظه وجود دارد. مردم با حکومتی سروکار داشتند که تا بندندان مسلح بود... مردم در بافتی از بحران و مشکلات اقتصادی و غیره قیام کردند، اما مشکلات اقتصادی ایران در این دوران آنقدرها بزرگ نیست که مردم در دستههای صدهزارنفری و میلیونی به خیابانها بریزند و در مقابل مسلسلها سینه سپر کنند. در مورد این پدیده است که باید صحبت کرد... ایرانیان با قیامشان بهخود گفتند، و این شاید روح قیامشان باشد: ما بهطور قطع باید این رژیم را تغییر دهیم... اما بهویژه باید خودمان را تغییر دهیم. باید شیوه بودنمان و رابطهمان با دیگران، با چیزها، با ادبیات، با خدا و غیره کاملاً تغییر کند و تنها درصورت این تغییر ریشهای در تجربهمان است که انقلابمان انقلابی واقعی خواهد بود... .
من فکر میکنم که در همین جاست که اسلام ایفای نقش میکند. آیا این نقش همان جاذبهای است که تکالیف و دستورهای اسلام دارد؟ شاید؛ اما بهویژه در رابطه با شکل زندگی چنین نقشی برایشان دارد و مذهب برای آنان نوید و تضمین وسیلهای برای تغییر ریشهای ذهنیت [سوبژکتیویته]شان است. تشیع دقیقاً شکلی از اسلام است که با تعالیم و محتوای باطنی خود میان اطاعت صرف بیرونی و زندگی عمیق معنوی تمایز قائل میشود؛ وقتی میگویم که آنان از طریق اسلام در جستوجوی تغییر در ذهنیت خویشاند، این گفته کاملاً سازگار است.
دو شنبه 11 بهمن 1400
کد مطلب :
152455
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/wpW3X
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved