• دو شنبه 1 اردیبهشت 1404
  • الإثْنَيْن 22 شوال 1446
  • 2025 Apr 21
دو شنبه 11 بهمن 1400
کد مطلب : 152444
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/gJz3j
+
-

عقلانیت انقلاب اسلامی در راستای رسالت انبیای الهی است

انقلاب اسلامی؛ عقلانیت حقانی در تقابل با مغز مدرنیته

اندیشه سیاسی
انقلاب اسلامی؛ عقلانیت حقانی در تقابل با مغز مدرنیته

سیدمیثم میرتاج‌الدینی- روزنامه‌نگار

اگر بخواهیم واژه «انقلاب» را در ادبیات قرآن و سنت ردیابی کنیم احتمالا برخواهیم خورد به «ثوره» و «اثاره» که هردو از یک ریشه هستند و به‌معنای زیرورو کردن و کاویدن و شکوفا کردن هستند. امیرالمومنین درباره هدف از رسالت انبیای الهی می‌فرمایند:«فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ... یثیروا لهم دفائن العقول؛ خداوند انبیا را در میان مردم برانگیخت تا آنها گنجینه‌ها و دفینه‌های عقل‌ها را بکاوند و شکوفا کنند». این اثاره و زیر‌و‌زبر‌کردن و راه انداخت انقلاب درون افراد، موتور محرکی است که نوعی عقلانیت را به‌طور مداوم بازتولید می‌کند و مانع از مرگ انقلاب انبیا و رکود انقلابی‌ها می‌شود.

«مغز» باطل با «عقل» حق متلاشی می‌شود
مطابق نظریات سیاسی امام‌خمینی (ره) و ادبیات ایشان در تبیین انقلاب اسلامی، انقلاب سال57 حرکتی در راستای بعثت انبیاء  است، (ج.15، ص.146) ذات انقلاب توحیدی، گره خورده با همین اثاره عقول است. درنتیجه نه‌تنها انقلابی‌گری با عقلانیت بیگانه نیست بلکه عقلانیت ذاتی انقلاب اسلامی است که مطابق دستگاه فکری انبیاء در تعامل با نقل و منابع وحیانی، مدام بازتولید می‌شود. مرگ انقلاب و رکود انقلابی‌ها هم زمانی است که انقلاب از ذات خود یعنی شکوفایی عقول و بازتولید عقلانیت عاری شود. این عقلانیت چون از سنخ دستگاه محاسباتی و مغز جریان باطل نیست، نباید ما را به نفی عقلانیت از ساحت انقلاب اسلامی وادارد. همچنان که نباید مغز و سیستم هدایت‌گر و انتظام‌بخش و نظام‌ساز جبهه باطل را عقل خطاب کرد و با ادبیات جهت‌دار تولید شده توسط علوم مبتنی بر مبانی غربی به تحلیل پرداخت. عقلانیت حقانی با مغز باطل از یک سنخ و ماهیت نیستند. قرآن در آیه ۱۸ سوره انبیاء می‌فرماید: ما به وسیله حق بر سر باطل می‌کوبیم و مغز و هسته اصلی فرمان‌دهی او را می‌شکافیم پس این هنگام باطل از‌میان‌رفتنی و نابودشدنی است. در اینجا خداوند دماغ و مغزی برای جبهه باطل درنظر می‌گیرد و از تعبیر عقل برای باطل استفاده نمی‌کند و همین مغز نیز به وسیله حق متلاشی و ابطال می‌شود.

انقلاب اسلامی؛ پتکی بر معادلات نظام‌ساز و انتظام‌بخش مدرنیته
شاید اگر به اعجازهای رسولان و پیامبران تاریخ بنگریم، نمونه‌های متعددی بیابیم از برهم خوردن محاسبات باطل و بروز مثال نقضی که ابطال‌کننده نظم اجتماعی جبهه باطل است؛ مانند کشتی‌سازی حضرت نوح(ع) در سرزمینی خشک که اشراف و بزرگان قوم آن را به سخره می‌گرفتند لکن طبق وعده الهی طوفانی عظیم درگرفت و کشتی نوح را به حرکت واداشت.  این مغز فرمانده و سیستم هدایتگر، چون مبتنی بر کفر و چشم‌پوشی از حق و حقیقت دنیا را تحلیل می‌کند، نقش عالم غیب و ید قدرت الهی را نادیده می‌انگارد و درنتیجه به خطا می‌رود. انقلاب اسلامی ایران در سال57نیز، نمونه‌ای اعجازگونه در طول اعجاز انبیای الهی است که مثال نقضی بود بر ابطال نظریات برآمده از مغز مدرنیته و ضربه‌ای سهمگین بود بر فرق هسته مرکزی جبهه باطل که سال‌های متمادی از تاریخ جدیدی سخن می‌گفت که خدا در آن مُرده و زمانه باورمندی به دین منقضی شده بود اما دینی که افیون بود نه محرک توده‌ها، به ناگاه مردمی‌ترین قیام تاریخ معاصر را رهبری کرد و نوید‌بخش آغاز زهوق باطل شد. تا جایی که میشل فوکو به‌عنوان فیلسوف قدرت، در وصف این پدیده عظیم گفت:«انقلاب ایران مطابق هیچ‌یک از معادلات علمی جهان غرب روی نداده است» (ایران: روح یک جهان بی‌روح، ص54) که البته ما معتقدیم مطابق عقلانیت خویش پیشروی کرده است. فوکو در همین مصاحبه از اراده جمعی حرف می‌زند که او توانسته تنها در ذیل انقلاب اسلامی آن را مشاهده کند درحالی‌که پیش از این باور داشت اراده جمعی همانند خدا و روح، دیدنی نیست. (ایران: روح یک جهان بی‌روح، ص 57) عجیب آنکه این اراده را فردی مذهبی یا به تعبیر بهتر بزرگ‌ترین فرد مذهبی زمان جهت‌دهی و رهبری کرد و توانست آن را در راستای یک هدف واحد، عینیت تاریخی ببخشد و اراده کل مردم را (نه صرفا طبقه‌ای خاص) در برابر قدرت و پلیس‌اش (نه باز صرفا طبقه‌ای دیگر از مردم) قرار دهد و همین شگفتی اندیشمندان غرب را برانگیخته و گویی پتکی است بر سر باطل با ظاهر علمی که بر حقیقت مذهب و دین چشم‌ پوشیده بود و امر غیبی و خدا را توهمی برای توضیح و توجیه بی‌اطلاعی از اسباب مادی تلقی می‌کرد.
 از این‌رو عقلانیت انقلاب اسلامی که در راستای رسالت انبیای‌الهی بود، در تقابل با مغز چشم‌پوشیده(کفران‌کننده) و محاسبات و معادلات نظام‌ساز و انتظام‌بخش مدرنیته قرار گرفت و مثال نقضی شد برای ابطال آنچه می‌پنداشتند. اما نباید اینگونه برداشت کرد که اگر دستگاه محاسباتی و مغز مدرنیته از تحلیل انقلاب اسلامی ناتوان است به نوظهور بودن این پدیده برمی‌گردد؛ چرا که مطابق نظریه سیاسی امام‌خمینی(ره)، انقلاب اسلامی حاکی از یک سنت جاری الهی است و در راستای تمام کنش‌های توحیدی انبیا تبیین می‌شود. (ج 15، ص 146) نه یک پدیده نوظهور بدون سنت و تاریخ. اینکه دنیای غرب از تحلیل آن ناتوان است و در حیرت و شگفتی از تجسم این اراده جمعی به سر می‌برد، گواهی بر نوظهور بودن این پدیده یا نمونه‌ای استثنائی نیست بلکه شاهدی است بر کفر و چشم‌پوشی از حقیقت توسط مغز باطل که دقیقا از همین جهت، محاسبات و معادلات و انتظام تئوریک آن ابطال‌پذیر است.

این خبر را به اشتراک بگذارید