• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
شنبه 9 بهمن 1400
کد مطلب : 152303
+
-

داستان ملت‌ها

میثم قاسمی

هر آدمی داستانی دارد. داستانی که برای خودش منحصربه‌فرد است؛ اما شاید از نگاه دیگران، چندان جذاب نباشد. دوست فیلمنامه‌نویسی می‌گفت در تاکسی و اتوبوس، در صف نانوایی و فروشگاه، هرجا کسی می‌فهمد کارم چیست، اصرار دارد سرنوشتش را با جزئیات برایم تعریف کند و من هم آن را به فیلمنامه درجه یکی تبدیل کنم.
هرچند همین خرده روایت‌ها در مجموع تبدیل به یک روایت کلی می‌شوند و وقتی تماشاگر فیلمی را نگاه می‌کند، با بعضی شخصیت‌ها احساس نزدیکی بیشتری می‌کند، اما در نهایت اغلب سرگذشت‌ها به‌تنهایی واجد نکته خاصی نیستند. پس چرا آدم‌ها تصور می‌کنند سرگذشت یگانه و خاصی داشته‌اند؟ آیا همه خودشیفته هستند؟ احتمالا نه. مسئله اینجاست که آدم‌ها مهم‌ترین دارایی‌شان یعنی زندگی را برای ساختن آن سرگذشت، هزینه کرده‌اند و بدین‌ترتیب ارزش آنچه به‌دست آورده‌اند در نظرشان بسیار زیاد است. تصور کنید هرچه از مادیات در زندگی دارید را یکجا به فروش رسانده و پول حاصله را خرج خرید یک شیء کنید. در چنین حالتی اگر کسی بگوید آنچه خریده‌اید یک چیز خیلی معمولی است، هم ناراحت می‌شوید و هم نمی‌پذیرید. ما برای به‌دست آوردن سرگذشت‌مان، همه زندگی‌مان را می‌دهیم و به همین دلیل به‌نظرمان بسیار مهم و ممتاز است. حتی اشتباه‌هایمان مهم هستند و گران‌قیمت، چون واقعا ارزان به‌دست نیامده‌اند. اما از نگاه یک ناظر بیرونی، نکته بدیعی در این داستان‌ها نیست. حتی اشتباه‌ها هم تکراری هستند و شاید در یک زمان کوتاه، میلیون‌ها نفر آنها را تکرار کرده‌اند.
جدا از یکتا نبودن، بیشتر داستان‌ها به‌دلیل جزئیاتشان، قابل انتشار نیستند. در حقیقت این جزئیات هستند که داستان‌ها را جذاب می‌کنند؛ اما محدودیت‌های مختلف اجازه ورود به عمق سرگذشت‌ها را نمی‌دهند و بدین‌ترتیب یک داستان کلی باقی می‌ماند.
با وجود همه اینها، داستان‌ها فصل مشترک‌هایی دارند. در نقاطی به هم می‌رسند و بیش از هر زمان دیگری شبیه می‌شوند. درست است که در جزئیات تفاوت دارند، اما در کلیات یکی هستند. مثل آدم‌ها که تفاوت‌های ظاهری دارند اما در نهایت همگی از یک گونه هستند.
فصل مشترک داستان‌ آدم‌ها در یک دوره یا یک نسل، سرنوشت مشترک آنهاست و اگر این آدم‌ها در یک کشور با هم زندگی کنند آن‌وقت سرنوشت یک ملت را شاهد هستیم. داستان عمومی که رنگی ثابت به کشوری می‌زند. اینقدر کلی که می‌توان برای آن صفتی انتخاب کرد. آوارگی، تهیدستی، خوشبختی، آرامش، رخوت، ثروتمندی و... صفت‌هایی هستند که ما به سادگی درباره مردم کشورهای مختلف به‌کار می‌بریم و جالب اینکه کمتر اختلافی هم درباره آن داریم.
به‌نظر شما داستان ما چیست؟ در آینده که نه، همین امروز چطور خودمان را روایت می‌کنیم؟ فصل مشترک داستان تک‌تک ما که در این کشور زندگی می‌کنیم چیست؟

 

این خبر را به اشتراک بگذارید