سیدجواد رسولی- کارشناس رسانه
موفقیت تیمملی ایران در راهپیداکردن به جامجهانی با کمترین دردسر ممکن، مستقل از بحثهای فنی و تاکتیکی نشاندهنده یک موضوع مهم است: وقتی برنامهای وجود دارد، دانشی به یک حوزه منتقل میشود و افراد کاردان با استفاده از این دانش تصمیم میگیرند و وقتی که ثبات در اجرای این برنامه هست، موفقیت هم بهدست میآید. قاعدتا منظورم این نیست که باید موفقیت این تیم را بهحساب سرمربی سابق بنویسیم. این کار نادیده انگاشتن مسیری است که طی شده و تجربهای است که بهدست آمده، اما خوب است تحول رخ داده در ساختار تیم ملی را یکبار با فاصله تماشا کنیم و ببینیم که چگونه 2عنصر دانش و ثبات در شکلگرفتن تیمملی فوتبال امروز ایران مؤثر بودهاند.
تحول ایجاد شده توسط کارلوس کیروش منجر به شکل گرفتن نسلینو از بازیکنان جوان و مستعد شد که پس از جامجهانی۲۰۱۸ وارد لیگهای مختلف اروپایی شدند و با استفاده از هوش و انگیزه شخصیشان مهارتهای تازهای را در فوتبال امروز فرا گرفتند. تأثیر کیروش از این نظر تنها به ایجاد تاکتیکهای تازه در تیم ملی منحصر نمیشود، بلکه مهمتر از آن ایجاد انگیزه در این بازیکنان جوان برای یادگرفتن بیشتر و پیشرفت و جاهطلبی بوده است. پس از رفتن کیروش، این بازیکنان جوان در نقاط مختلف درخشیدند و فوتبال ما را پیش بردند. اعتمادبهنفس پیداکردند، آقای گل شدند، به تیمهای بزرگ گل زدند و همه این تجربیات را با خودشان به تیمملی آوردند. مربیان جدید نیز بهخصوص در دوره اسکوچیچ این مهارتها و توانمندیها را شکل دادند، به آن چیزهایی افزودند و مسیر روبهجلوی این تیم جوان را بهخوبی مدیریت کردند. حالا ما تیمی داریم که هم جوان است، هم اعتمادبهنفس بالایی دارد و هم از نظر تاکتیکی و تکنیکی قادر به خلق صحنههای چشمنوازی است که گاهی با بالاترین سطح فوتبال جهان پهلو میزند. همه نکته این است که باید کل این پروسه را با هم ببینیم. بدون حب و بغض و بدون تعصب. موفقیت اینگونه است که بهدست میآید.
اما انگار در فرهنگ ما چیزی هست که جلوی این نگاه کلانتر و دیدن تصویر بزرگتر را میگیرد. نگاهی که اتفاقا درگیر حب و بغض است. نگاهی که 2عنصر دانش و ثبات را به رسمیت نمیشناسد. این نگاه در فضای مدیریتی ما نفوذی گسترده و پردامنه دارد. نهتنها در فوتبال، که در همهجا و همهسطح. مدیران در جایگاه تصمیمگیریهای مهم، خود را در مقابل خطری بزرگ میبینند. در وضعیت فقدان نگاه کلان، عملکرد آنها فقط از روی ظاهر و بدون درنظر گرفتن کلیت مسیر طی شده و راه پیشرو قضاوت میشود. کسی نمیپرسد فلانی چه چیزی بهدستاوردها اضافه کرد؟ سؤال معمولا این است که فلانی چه کار کرد؟ و اگر یک نقطه مهم، یک حرکت خبرساز و جنجالی که اغلب هیچ ربطی هم به برنامههای تعیینشده و مسیر طراحی شده برای پیشرفت ندارد، در کارنامه او وجود نداشته باشد، قضاوتها علیه او خواهد بود. مدیرانی که نه امنیت کافی برای حضور در جایگاه و گرفتن تصمیمهای مهم دارند و نه بهتدریج نیازی میبینند که در حوزه کاری خود دانش کافی و بهروزی داشته باشند، چطور قرار است کشور را در مسیر موفقیت قرار دهند؟
گفته میشود که فوتبال بهترین عرصه برای فهمیدن وضعیت مدیریتی کشور است چون نتیجه تصمیمات بهصورتی عریان و صریح نمایان میشوند و همه، نتایج را میبینند. عجیب است که با این حال کسی دوست ندارد آن تصویر بزرگتر را ببیند. ببیند که موفقیت امروز نتیجه طی شدن مسیری حدودا 10ساله است. موفقیت یکشبه بهدست نمیآید و حب و بغضهای متعصبانه فقط عامل حذف دانش و ثبات از مدیریت و توقف روند مثبت است. همین یک درس ساده را کاش ببینند و بیاموزند.
شنبه 9 بهمن 1400
کد مطلب :
152286
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/9r4M8
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved