چشماندازی در مه
گروه هنر و تجربه، دوران فترت را سپری میکند
ناهید پیشور- روزنامهنگار
فرصتی مطلوب برای اکران فیلمهایی که در شرایط معمول نمیشد روی پرده سینما مشاهدهشان کرد. مجالی برای آثاری که سازندگانشان از قراردادها و کلیشههای سینمای تجارتی تبعیت نکردهاند. پاتوقی برای علاقهمندان جدی سینما.
محفلی برای فیلمسازانی که فیلمهایشان را با ساختاری تجربی ساختهاند. جایی برای برگزاری نشستهای نقد و بررسی و تحلیل و تفسیر فیلم. گروه هنر و تجربه در طول ۷سالی که از فعالیتش میگذرد مجموعهای از این دستاوردها را به همراه داشته است. تا قبل از تاسیس گروه هنر و تجربه امکان اکران عمومی فیلمهای متفاوت سینمای ایران بسیار دشوار بود؛ فیلمهایی که اگر هم اکران میشدند چنان در شرایط نامطلوب و سانسهای نامناسب روی پرده میآمدند که گویی اصلا اکران نشدهاند. شرایط حاکم بر اکران عمومی و آنچه مناسبات اکران نامیده میشود و مناسباتی که میان تهیهکننده، پخشکننده و سینمادار جریان دارد، معمولاً جایی برای فیلم تجربی و هنری باقی نمیگذارد. جایی هم اگر باشد در سانسهایی است که کمترین میزان استقبال برایش وجود دارد. طبیعی هم هست که فعالان عرصه تولید و پخش بیشتر از هر چیز به گیشه فکر کنند. در این میان خلایی وجود داشت که هیچکدام از طرحهای حمایتی دولت هم نمیتوانست آن را پر کند؛ خلأ نمایش فیلمهای هنری. هنر و تجربه در چنین شرایطی آمد و خیلی زود هم درخشیدن را آغاز کرد. برای نخستین بار در سینمای ایران میشد شاهد سازوکار حرفهای و دقیق و برنامهریزیشده برای اکران فیلمهای متفاوت بود. نمایش منظم فیلمها، انتشار نشریه، برگزاری جلسات نقد و بررسی فیلمها، مراسم رونمایی و... نشان میداد که هنر و تجربه با برنامهریزی و تدارک مناسب وارد میدان شده است.
هنر و تجربه امیدها و آرزوهایی را در دل سینماگران و سینمادوستان زنده کرد. برای نخستین بار در سینمای ایران اکران فیلمهای هنری و متفاوت از حالت باری به هر جهت خارج شده بود و با لحاظکردن سازوکارهایی که هم خواست سینمادار برآورده شود و هم آنچه مطلوب سینماگر است اتفاق بیفتد، همهچیز به شکلی مدون و دقیق طراحی و اجرا شد. از فیلمهای شهرام مکری و مجید برزگر گرفته تا آثار کیارستمی و شهید ثالث روی پرده رفتند. مستندها و فیلمهای کوتاه اکران شدند. امکان دیدن شاهکارهای تاریخ سینما روی پرده بزرگ فراهم آمد. همه اینها دستاوردهای هنر و تجربه بود که با اطلاعرسانی مناسب، علاقهمندان جدی سینما را از برنامههایش مطلع میکرد. خوشبختانه همهچیز هم به مرکز ختم نشده بود و علاقهمندان شهرستانی هم از این امکان بهرهمند شدند. گروه هنر و تجربه ۴سال رؤیایی را پشتسر گذاشت و در ادامه فعالیتهایش کمی رنگ باخت؛ گویی از آن شور و اشتیاق ابتدای کار فاصله گرفت. تعداد فیلمهای جالب توجهش نسبت به سالهای اول فعالیت گروه هنر و تجربه، کمتر شد.
از طرف دیگر مخالفان هنر و تجربه هم صدایشان بلندتر شد. حرف تکراری این فیلمها تماشاگر ندارند بارها و بارها تکرار و از طنینش موجی درست شد که گویی همه مشکلات سینمای ایران زیر سر هنر و تجربه است. به مرور هر چه گذشت گروه هنر و تجربه کوچکتر و کوچکتر شد. تعدادی از سالنهایش را از دست داد. تعداد فیلمهای شاخص و مهماش کمتر شد و در نتیجه آن رونق اولیه تقریباً از میان رفت. به لحاظ آماری تعداد فیلمهای به نمایش درآمده در هنر و تجربه تفاوت معناداری با گذشته نکرد ولی از نظر کیفیت آثار، شاهد افت چشمگیری شدیم؛ بهطوری که در ماههای اخیر جز «جنایت بیدقت» و «دشت خاموش» به ندرت میتوان فیلمهایی را سراغ گرفت که در گروه هنر و تجربه اکران شده و مخاطب از تماشایشان رضایت
داشته باشد.
بهنظر میرسد گروه هنر و تجربه بیشتر از هر چیز دچار کاهش انگیزه و کمبود اعتماد به نفس شده است؛ اتفاقی که میتواند محصول بلاتکلیفی این گروه باشد؛ گروهی که سالها پیش و در دوران مدیرانی دیگر شکل گرفت و حالا با تغییر شرایط و تحولاتی که در عرصه مدیریت سینما پیش آمده مثل بچه سرراهی روی دست مدیریت سینما مانده است. مدیرانی که ظاهراً اعتقاد چندانی هم به این گروه ندارند؛ کما اینکه سیمرغ بهترین فیلم هنر و تجربه را هم از جشنواره فجر حذف کردند.
از سوی دیگر اما حذف گروه هنر و تجربه بدون پیشبینی جایگزینی برای آن، کار سادهای نیست. به هر حال در طول این سالها امکانی برای نمایش فیلمهای متفاوت بهوجود آمده که نمیتوان به سهولت نادیدهاش گرفت. هنر و تجربه با تمام فراز و نشیبهایش تبدیل به روند شده است؛ روندی که بر همزدنش بدون هزینه نخواهد بود. گروهی که پایگاه فیلمسازان جوان بوده؛ جوانانی که اگر هنر و تجربه نبود شاید هرگز فیلمهایشان رنگ پرده را بهخود نمیدید و شاید اصلا این فیلمها ساخته نمیشدند. فعلا اما چشمانداز گروه هنر و تجربه مهآلود است.