مروری بر یک رویداد که نشان میدهد جریانی دنبال ایجاد هرج و مرج و فریب افکار عمومی است
هیاهوی بسیار برای هیچ
محمد فاضلی به شکل پیمانی در دانشگاه شهید بهشتی حضور داشته و در مرحله تبدیل وضعیت موفق به کسب آرای هیأت اجرایی نشده است
حمیدرضا بوجاریان- روزنامهنگار
اخراج استاد شاخص از دانشگاه شهید بهشتی؛ این خبری است که خیلی زود با کلیدواژه «اخراج» دکتر محمد فاضلی سر از شبکههای مجازی درمیآورد و با حمایت برخی رسانههای داخلی و بازنشر گسترده آن در رسانههای عمدتا ضدانقلاب و معاند خارجی به آن ضریب داده میشود. بلافاصله کارشناسان و افراد مختلف در پوشش کارشناس به اقدامی که گفته میشود دولت رئیسی پشت آن بوده است، واکنش نشان میدهند و آن را محکوم میکنند. حمیدرضا جلاییپور از چهرههای جریان اصلاحات بلافاصله در «غمنامهای» که با دوست عزیز و فاضلم شروع میشود، وزارت علوم را که ریاست دانشگاهها را به بسیج استادان واگذار کرده مقصر این وضعیت قلمداد میکند و در ادعایی عجیب مینویسد: اخراج او از دانشگاه برای خود او ضایعه نیست و چه بسا وقت و فرصت بیشتری را برای پادکست روشنگر و پرمخاطب «دغدغه ایران» و پژوهشهای راهبردیاش آزاد کند، ولی برای دانشگاه (شهید) بهشتی و دانشجویانش پرضایعه است. دانشگاه را بیش از این کمکیفیت و بیتوجه به مسائل واقعی جامعه ایران نکنید. اما این تنها واکنش نیروهای جریان اصلاحات نیست. عباس عبدی هم در فضای مجازی، در ادعایی سنگین از زمانهای سخن میگوید که شبهعلم، چهار نعل بهسوی ویرانسازی دانشگاه است؛ «اخراج او (محمد فاضلی) و امثال او جزئی از فرایند گسترده برای تخریب نهاد تولید علم است.» اما فاضلی هم هیزم به این آتش میریزد و در ادعایی بدون اینکه دلیلی بر پایان همکاری خود با دانشگاه بیاورد، مینویسد: یکی از بدترین لحظات در تاریخ هر ملتی میتواند لحظه یا دورهای باشد که در آن دیگر هیچ کاری، هر قدر که دور از عقل سلیم و انتظار عامه مردم باشد، تعجببرانگیز نباشد؛ لحظهای که در مقابل تعجب از هر کار ناشایستی، خلقالله بگویند: تو غیر از این انتظار داشتی؟
محمد فاضلی کیست؟
پس از انتشار خبر اخراج محمد فاضلی و پوشش عجیب رسانهای آن از سوی برخی عناصر داخلی و خارجی، رسانهها ماجرای فاضلی را پیگیری میکنند. در بررسیها ماجرا آنطور نیست که گفته شده است. رسانهها خبر میدهند محمد فاضلی به شکل پیمانی در دانشگاه شهید بهشتی حضور داشته و در مرحله تبدیل وضعیت موفق به کسب آرای هیأت اجرایی نشده است؛ حتی در دوران 8ساله دولت قبلی، فاضلی با وجود همه توصیهها موفق به رسمی شدن در دانشگاه نمیشود، اما ماجرا ابعاد دیگری هم پیدا میکند. تیم مدیریتی دانشگاه همان تیم مدیریتی دوران روحانی است و اصولا وزارت علوم دولت سیزدهم تغییری در مدیریت این دانشگاه نداده است که عباس عبدی بتواند آن را تعبیر به حرکت چهارنعل به سمت تخریب علم کند! در ماجرایی ادامهدار و البته عجیب، مشخص میشود این جامعهشناس، در تمام مدتی که قرار بود در دانشگاه باشد، در نهاد ریاستجمهوری خدمت میکرده و اصولا ارتباطی با دانشگاه نداشته است. واقعیتها که عیان میشود، فاضلی که با کلیدواژه اخراج، در مرکزیت پروژه حذف استادان دانشگاه در دوره رئیسی قرار دارد، لب به سخن باز و در موضعی تازه ادعا میکند که از دانشگاه اخراج نشده است: من چنین ادراکی ندارم که دولت سیزدهم یا وزیرعلوم بهدنبال این مسئله باشند که بخواهند فاضلی از دانشگاه اخراج شود. او ادامه میدهد: من از شهریورماه تا به حال سکوت کرده بودم و بهدنبال ایجاد غائله سیاسی درباره پرونده خودم نبودم. میدانم بروز چنین وضعیتی برای دولت آقای رئیسی که با مشکلات زیادی درگیر است، به نفع دولت هم نبوده است؛ لذا خیلی از دوستانی که از موضوع مطلع شدند، ابراز گلایه کردند که چرا در همان شهریورماه درباره وضعیت اداری خودم به آنها هیچ اطلاعی ندادم. آنچه فاضلی میگوید، دروغ جریانهای اصلاحطلبی را که در چند روز کوشیدند از این وضعیت به نفع خود و تخریب دولت بهرهبرداری کنند، آشکار کرد.
نگاه سیاسی در یک ماجرای عادی
با این حال، تاریخ گذشته را فراموش نمیکند. در سالهایی که وزارت علوم در اختیار جریان اصلاحطلب بود، موج گستردهای از برکناری و عزل استادان انقلابی و ضدغربی در دانشگاهها شکل گرفت؛ برکناریهایی که از سوی کسانی رقم خورد که بهگفته عضو هیأترئیسه مجلس شورای اسلامی دستمال بهدست گرفته و در ماجرایی اشک تمساح میریزند که وقوع آن زیر سؤال است. علیرضا سلیمی میگوید باید با مسائل یکسان برخوردی یکسان داشت و نباید چنین مواردی با نگاه و عینک سیاسی ارزیابی شود. جریانی که امروز مدعی دفاع از استادان دانشگاه است، روزگاری با برخورد چماقی و با بهرهگیری از چاقوی حذف با استادان انقلابی برخورد کرد. چرا جریان مدعی دفاع از استادان دانشگاه آن زمان سکوت کرد و واکنشی نشان نداد. عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در دورههای هشتم، نهم و دهم یادآور میشود: این جریان در دورهای به موضوع دانشجویان و اینک به مسئله استادان پرداخته است. بهنظر میرسد در پس دفاع از دانشگاه، این جریان مقاصد دیگری را دنبال میکند که باید در مقابل آن هوشیار بود.