پسند عمومی؛ تحقیر یا تحلیل؟
مسعود پویا -روزنامهنگار
«تماشاگران یک فیلم، ممکن است تکتک آدمهای احمقی باشند ولی هرگز دستهجمعی اشتباه نمیکنند.» این جمله مشهور بیلی وایلدر، حکم تأییدی است بر پسند عمومی و اینکه هیچ فیلمی بیدلیل پرتماشاگر نمیشود یا برعکس در گیشه شکست نمیخورد. در تاریخ سینما هیچ فیلمی بدون دلیل رکوردشکنی نکرده و با استقبال مواجه نشده است. از «گنج قارون» و «قیصر» تا «عقابها» و «اجارهنشینها» و «اخراجیها» و «هزارپا» همیشه دلایلی برای فروختن فیلمها وجود داشته است. هرچند در گذشته معمولاً هیچ تحلیلی درباره دلایل اقبال عمومی از فیلمها ارائه نمیشد. وقتی گنج قارون رکورد شکست، تقریباً هیچ نقدی درباره فیلم نوشته نشد. مقاله پرویز نوری در زمان اکران فیلم از معدود واکنشهای رسانهها نسبت به این ساخته سیامک یاسمی است که در آن هم در نهایت تحلیلی درباره اقبال عمومی به گنج قارون ارائه نشده است؛«این روزها صحبت از گنج قارون است. این فیلمفارسی ساخته سیامک یاسمی (کارگردان معروف به پولساز ایرانی) تا هفته گذشته رویهم رفته یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان فروش داشته است و گویا این رقم به ۲ میلیون و بیشتر از آن هم رسیده است. باید گفت که امروز فقط فیلمهای فارسی و هندی در تهران و سایر شهرستانها مشتری دارد و یک فیلم خوب آمریکایی و اروپایی بهسختی ممکن است مورد پسند و توجه مردم قرار گیرد. دلیلش هر چه باشد کسی بهدرستی نمیداند. همین قدر بگوییم که گنج قارون مخلوطی است از فیلمهای هندی به اضافه سایر فیلمهای فارسی به اضافه سایر فیلمهای فارسی و چرا مردم میپسندند این سؤالی است که باید خود آنها جوابش را بدهند.» (تاریخ تحلیلی صد سال سینمای ایران، عباس بهارلو، دهه40:رؤیای شیرین و شکست؛ فریدون جیرانی،
دفتر پژوهشهای فرهنگی ۱۳۷۹؛ به نقل از سپید و سیاه ۱۳۴۴).
در سالهای بعد قاعده نادیده گرفتن فیلمهای پرمخاطب معمولاً در یک صورت نادیده گرفته میشد؛ اینکه فیلم پرمخاطب محصول جریان موج نوی سینمای ایران باشد. تازه در این صورت هم باز بیشتر بهخود فیلم و ویژگیها و شاخصههایش پرداخته میشد نه دلایل موفقیتش در گیشه. وقتی ۴سال بعد از گنج قارون، فیلم «قیصر» روی پرده آمد و به شکلی غافلگیرکننده مورد توجه مردم قرار گرفت، مطبوعات پر شد از مقاله و نقد و تحلیل درباره فیلم کیمیایی ولی میان آن همه مطلب بهندرت موضوع ارتباط فیلم با تماشاگر و دلایل محبوبیتش مورد اشاره قرار گرفت. یکی از این معدود موارد نقد پرویز دوایی بر فیلم بود که در فرازهایی از آن به موضوع تماشاگران پرتعداد قیصر اشاره شده است که البته بهنظر دوایی بیشتر این تماشاگران متوجه تفاوتهای کار مسعود کیمیایی با فیلمهای متعارف فارسی نبودهاند؛«معجزه قیصر در این است که در متن متعارف فارسی ساخته شده است، بگذریم که جذبهاش برای عوام الناس از حد همان شابکای مخملی و چهرههای محبوب و یکی دو صحنه هیجانی فراتر نمیگذرد و قادر به تشخیص کمترین تفاوتی بین این اثر پراحساس، زیبا و غنی با قهرمان قهرمانان، جوانمرد جوانمردان، دلاور دوران و امثالهم نیستند.... قیصر تازه برای این جماعت یقینا فیلمی است که به حسب معیارهای فیلمفارسی خیلی چیزها کم دارد، حداقلش چند دهن آواز و نیز اینکه قیصر، فرمان و خاندایی گاهی بلند نمیشوند که برای تماشاچیان گرامی یک قر کمری بیایند!» (مجموعه مقالات در نقد و معرفی آثار مسعود کیمیایی، زاون قوکاسیان، انتشارات آگاه ۱۳۶۹، به نقل از سپید و سیاه ۱۳۴۸) این تحلیل شاخصترین منتقد سینمایی ایران در زمان اکران قیصر از ارتباط گسترده فیلم با تماشاگران است که در واقع اشارتی است بر شباهتهای ظاهری اثر با سینمای فارسی (چهرههای محبوب، صحنههای هیجانی و...) و اینکه در نهایت چیزهای زیادی که منطبق با خواست مخاطب است کم دارد. در سالهای بعد تأثیرگذاری فیلم بر تماشاگران و حتی تواناییاش در عوض کردن ذائقه مردم تأکید شد:«به جرأت میتوان گفت که پیدایش این الگوی مضمونی (تنهایی و شکست ضدقهرمان) محصول تغییری است که موج قیصر در سلیقه و پذیرش تماشاگران فیلمهای فارسی بهوجود آورد.»(دگرگونی اجتماعی و فیلمهای سینمایی در ایران، جامعهشناسی فیلمهای عامهپسند ایران، پرویز اجلالی، انتشارات فرهنگ و اندیشه ۱۳۸۳).
باز همه اینها درباره قیصر بهعنوان فیلمی متفاوت و خلاف آمد است وگرنه در مورد بیشتر محصولات موفق در جذب تماشاگر، نیازی به واکاوی رابطه فیلمساز و اثر حس نمیشود.
چنین روالی سنگ بنای رخدادهای بعد از انقلاب هم میشود. سینمای دولتی دهه 60، با معذوریتها و تغییر در مسیر ریلگذاریاش، کمتر به لحاظ مخاطبشناسیاش مورد بررسی قرار گرفت. اینکه در هر دورهای فیلم یا فیلمهایی ساخته میشود که در آنها به نیازهای وقت تماشاگران بها میدهد؛ تماشاگرانی که در طول 40سال اخیر، محصولات ژانرهای مختلف را پسندیده است و برای تحلیل عملکرد و بازخورد رسانهاش، به فضایی بسیار گستردهتر از دایره محدود این ستون است. سینمای ایران در این سالها در ارتباط با مخاطب، روشها و رویکردهای مختلفی را تجربه کرده و از دل همین تحولات و آزمون و خطاها به نشانههایی رسیده که بتواند مخاطب گستردهتری را جذب سالنهای سینما کند و برای واکاوی ارتباطی که گاهی دو طرفه است، نتایجی حاصل آمده که شاید بتوان بر اساسش به روششناسی فیلمهای رکوردشکن در گیشه پرداخت که این خود یک داستان دیگر است.