
مهدی قصاب؛ پهلوان نام آشنای سرپولک

حاج «مهدی کریمی» لقبش را از شغل قصابیاش گرفته بود و سر بازارچه سرپولک کاسبی میکرد؛ باستانیکاری چهارشانه و قد بلند که کسی از اهالی سرپولک و بازارچه نایبالسلطنه به حرمت نامش جرئت گردن کلفتی نداشت.
مهدی قصاب در زمانهای که جاهل بودن، پاشنه کفش خواباندن، دعوا و چاقوکشی افتخاری برای مردها بود، جوانترها را به دوری از دعوا و جنجال تشویق میکرد. پسرش «امیر» میگوید: «یک روز وقتی داشتیم از چهارراه سیروس رد میشدیم در پیادهرو دعوایی به راه افتاد. من بچه بودم و دیدن یک دعوای خیابانی برایم هیجانانگیز بود.
دست بابا را کشیدم و گفتم: بابا بیا برویم دعوا را نگاه کنیم. پدرم دعوا را که دید راهش را کج کرد و به سمت دیگر خیابان رفت تا با آن روبهرو نشود. هیچوقت این حرف پدرم از یادم نمیرود که به من گفت: دیگر دوره زمانه این حرفها تمام شده. حالا زمانه آقایی است.» مهدی قصاب هیچوقت در میان دعواها دیده نشد مگر برای جدا کردن دو طرف از یکدیگر. مغازه قصابیاش محکمه محله بود و اگر کسی گله و دلخوری از همسایه داشت برای حل کردنش سراغ مهدی قصاب را میگرفت و تا زمانی که زنده بود کسی در محلهاش جرئت دعوا راه انداختن نداشت.
خانه مهدی قصاب در محله سرپولک سالهاست به کارگاه کیفدوزی تبدیل شده. کوچه نام او را یدک میکشد و گرچه پسرش در مغازه قصابی کسب و کار دیگری دست و پا کرده است اما هنوز عکسهای قدیمی مهدی قصاب روی دیوار مغازه به چشم میخورد.