تهاجم به اصول
مهدی سعیدی- کارشناس مسائل سیاسی
نظامهای سیاسی از صورت و معنایی برخوردارند که توجه به هر دو در حفظ هویت و بقای نظام نقش کلیدی دارد. بدون شک در رابطه صورت و معنا اصالت با معنا است و اگر حکومتی از مفاهیم ارزشی و معنابخش خود تهی گردد، بدون شک صورت و پوشش باقیمانده از او نیز دوام چندانی نخواهد یافت.
جمهوری اسلامی نیز بهمثابه الگویی از حکمرانی، خالی از این نسبت نیست. انقلاب اسلامی، نهضتی مردمی بود که برای تحقق اصول و آرمانهایی چون عدالت، استقلال، آزادی، معنویت و رفاه شکل گرفت. انقلابیون معتقد بودند این آرمانها از طریق «شکلگیری حکومت و جامعه براساس هندسه دینی» دست یافتنی خواهد شد و اینگونه بود که پروژه سرنگونی عبور از حکومت شاهنشاهی با الگوی جایگزین جمهوری اسلامی کلید خورد و این مهم در 22بهمنماه 1357تحقق یافت.
با پیروزی انقلاب، نوبت به تلاش همهجانبه برای تحقق آرمانهای انقلاب فرارسیده بود که این امر به بزرگترین رسالت جمهوریاسلامی و کارگزاران و معتقدان به آن بدل شد. در مقابل، دشمنان ملت ایران دست بهکار شدند و «بیاعتبارسازی» این اصول و آرمانها را بهعنوان راهبرد کلیدی خود هدفگذاری کردند. سناریوی پرپیچ و خمی که با بهکارگیری شگردهای متنوعی در جنگ نرمِ طراحی شده و با استفاده از ابزارهای نوین رسانهای دنبال شد.
1- شگرد ممانعت: در طول 4 دهه اخیر همه تلاش دشمن برای ممانعت از تحقق عملی اصول انقلاب صرف شدهاست. از اختلافافکنیها و فعالسازی نفوذیها و تهاجمهای نظامی و فرهنگی تا تحریم همهجانبه اقتصادی، هدفی جز ممانعت از تحقق عملی اصول و آرمانهای انقلاب نداشته است.
2-شگرد تغییر: ترفند دیگر دشمن تلاش برای تغییر اصول بوده است. یعنی کنارگذاشتن اصول اولیه و جایگزین آن با اصولی دیگر که خاستگاهی بیرون از گفتمان انقلاب اسلامی داشته و حاصل آن نوعی التقاط و انحراف در انقلاب خواهد بود! در این مسیر منادیان نفوذی و غربگرایانی که در مقاطعی مسئولیت داشته و یا تریبوندار بودهاند، تلاش مضاعفی را برای این دگرگونی انجام دادهاند!
3- شگرد تحریف و استحاله: ارائه خوانشی متفاوت از اصول، یکی دیگر از شگردهای دشمن در جنگ تحریف است! بهعنوان نمونه باید به جامعه اینگونه القا شود که دوره تأکید بر استقلال به مفهوم سنتی آن گذشته است و در الگوی نوین راهی جز تعاملات و هضم شدن در نظام بینالملل برای رسیدن به توسعه وجود ندارد!
4-شگرد فراموشی: به فراموشی سپردن اصول و آرمانها، ترفند دیگری است که در پروپاگاندای رسانهای دشمن جای داشته است. بالاخص آنجا که ما به نوعی با فاصله نسلها مواجهیم، تلاش کردند تا اجازه داده نشود اصول انقلاب اسلامی برای نسل جوان امروز بازخوانی شود. دراین مسیر از ضعف حافظه تاریخی جامعه نیز استفاده میکنند.
5-شگرد سرخوردگی: حربه دیگر در دستور کار دشمن، القای دست نیافتنی بودن اصول و آرمانهاست! با این توجیه که اگر آرمانها دستیافتنی بود، میبایست در طول این 4دهه تحقق عینی مییافت! لذا مکرر مطرح میکنند که اصرار بیهوده بر ماندن بر اصول، چیزی جز یک حس نوستالژیک به گذشته و محصول نوعی آرمانگرایی انتزاعی نیست که اکنون دوره آن گذشته است و بر این طبل میکوبند که مبتنی بر واقعیتها باید برای جامعه امروز اصول و آرمان نوینی نوشت!
6-شگرد القای ناکارآمدی: ترفند رسانهای دیگر القای ناکارآمد بودن اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی است و به قول حکیم انقلاب: «(القای) این تصور که اصول انقلاب برای مردم و آینده سودمند نیست! »این ادعا درحالی مطرح میشود که همه دستاوردهای موفقیتآمیز امروز کشور محصول پافشاری بر اصول بوده و اتفاقا ضعفها و کاستیها آنجایی ظهور یافته است که ما از اصول دست کشیده یا بهدرستی آن را جامه عمل نپوشاندهایم.
موفقیت در این تقابل بزرگ، نیازمند جهاد تبیینی است که امروز ضرورت آن بیش از پیش احساس میشود. این ضرورت بخش مهمی از بیانات دیروز حکیم فرزانه انقلاب اسلامی را بهخود اختصاص داد و معظمله ضمن تأکید بر ضرورت بازخوانی و توجه به اصول انقلاب اسلامی، از «اهل فکر و قلم و صاحبان فعالیتهای اجتماعی و مجازی» دعوت کردند تا برای مقابله با این نقشه تلاش کنند. بدونشک این رهنمود ایشان اتمامحجتی است برای همه نخبگان و آگاهان جامعه که برای بازخوانی اصول و آرمانهای انقلاب در دهه پنجم انقلاب اسلامی و خنثیسازی شگردهای دشمن تلاشکنند.