کودکان و نوجوانان قهرمانان لحظههای سخت
مناف یحییپور- روزنامه نگار
چند ماه پیش «علی لندی» نوجوان ایذهای و حدود 2هفته پیش «امیره بروایه» کودک 7ساله اهوازی؛ بیهیچ ادعا و آموزش ویژهای، قهرمانانه در نجات جان دیگران پیشقدم شدهاند. خبر کوتاه تقدیر جانشین فرمانده انتظامی استان خوزستان از شجاعت امیره 7ساله، پنجشنبه 2دی ماه جاری در صفحه21روزنامه همشهری منتشر شد.
شاید نام و ماجرای شجاعت آن نوجوان و این کودک، مدتی در رسانهها بچرخد و به یادها بماند، اما علی لندی دیگر به آغوش خانوادهاش بازنمیگردد. یا درست است که امیره، کودکی یکساله را از غرق شدن در مجرای روباز فاضلاب شهری نجات داد، ولی چند هفته پیش امیره 7سالهای حضور نداشت تا جان کودک یکساله دیگری را نجات دهد و آن کودک غرق شد، همچنانکه پیش از آن نیز کودکان دیگری غرق شده بودند و احتمالاً پس از این نیز غرق خواهند شد.
این نخستینبار نیست که خبر شجاعت و قهرمانی کودکان و نوجوانان در رسانهها منتشر میشود و نام بعضی از آنها سر زبانها میافتد. این داستانی است که از کودکی پدران و مادران و شاید از کودکی پدربزرگها و مادربزرگهای بچههای امروز نمونههایش روایت شده است. چند دهه پیش کتابهای درسی داستان واقعی-تخیلی «پطرس» و همچنین ماجرای «ریزعلی»، دهقان فداکار (که البته جوان بود نه کودک) را به سراسر کشور بردند. بعدها در روزهای انقلاب و سپس جنگ تحمیلی، داستانهای واقعی زیادی از نوجوانان شجاع روایت شد که برخی از آنها گستردهتر منتشر شد و بعضیها کمتر.
ولی متأسفانه نه آنداستانهای دهههای دور و نه حماسههای سالهای نزدیکتر هیچکدام باعث نشدند بزرگترها و مخصوصاً مسئولان چنان که باید به کودکان و نوجوانان، تواناییها و فهم و درکشان در مواجهه با مسائل و مخاطرات، خواستهها، مطالبات و یا آموزشهای مورد نیاز آنان و جامعه و مهمتر از همه نقش و مسئولیت آنها در ساختن و اداره فردای جامعه توجه کنند.
این سالها دغدغههای بزرگ و مهمِ بزرگسالان، تمام وقت و ذهن مسئولان محترم را درگیر خود کرده و همانطور که سهم فرهنگ بهطور کلی در جامعه و بودجه کل کشور مهم نیست، سهم فرهنگ و ادبیات و کتاب و نشریات و حتی آموزش کودکان و نوجوانان هم خیلی ریز است و اصلاً دیده نمیشود. حالا گویی باز هم باید توقعمان را پایینتر بیاوریم و بپرسیم آیا انتظار زیادی است که بخواهیم مسئولان محترم فکری برای فاضلابهای روباز بکنند تا هر چند وقت یکبار شاهد انتشار خبر سقوط کودکی به فاضلاب و جانباختن او نباشیم؟ انتظار زیادی است که بخواهیم در کنار آموزش کلی موضوعهای بهدرد بخور و بهدرد نخور، آموزش کاربردیِ نکات ایمنی و چگونگی مواجهه با صحنههای خطر یا چگونه کمککردن بهخود و دیگران در چنین لحظههایی در برنامه آموزشی مدارس گنجانده شود؟
اما تلخ و دردناک است که بهاحتمال قوی، همچنان که کمتر مسئولی تاکنون به ایمنسازی خانهها در مقابل آتشسوزی و دیگر حوادث در سطح گسترده فکر کرده و قدمی برداشته یا همچنانکه کمتر مسئولی اقدامی جدی برای پایان دادن به داستان فاضلاب شهری خوزستان و دستکم سرپوشیدهشدن آن انجام داده است؛ گمان نمیکنم کمتر مسئولی به آموزش روشهای رویارویی با انواع مخاطرات به کودکان و نوجوان اهمیت دهد و باز هم خبرهای دردناکی از این قبیل منتشر خواهد شد و باز هم وزیر و وکیل دغدغههای جدیتر و بزرگتر از جان و فرهنگ کودکان و نوجوانان خواهند داشت.