• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 14 دی 1400
کد مطلب : 150006
+
-

گفت‌وگویی کتابی با مجتبی جباری، هافبک اسبق استقلال و تیم‌ملی

کتابخوان‌ها شهروندان بهتری هستند

کتابخوان‌ها شهروندان بهتری هستند

سعیده مرادی- خبرنگار

مجتبی جباری، فوتبالیست متفاوتی است. یکی از مواردی که‌ هافبک سابق استقلال و تیم‌ملی را از دیگر همتایانش متمایز می‌کند، علاقه او به کتاب و مطالعه است. جباری از نخستین فوتبالیست‌هایی بود که سراغ کتابخوانی رفت و خودش را به‌عنوان ورزشکار اهل مطالعه جاانداخت. به‌نظر او خواندن کتاب می‌تواند در زندگی اجتماعی هر فردی تأثیرگذار باشد و حتی مسیر زندگی او را تغییر دهد.

کتابخوانی را از چه زمانی و با چه کتاب‌هایی شروع کردید؟ میزان مطالعه شما چقدر است؟
اوایل علاقه زیادی به شعر داشتم و زیاد شعر می‌خواندم. آن وقت‌ها که از قضا خیلی هم در فوتبال مصدوم می‌شدم، در فیزیوتراپی سعی می‌کردم مطالعه داشته باشم و آن کتاب‌هایی را که دوست داشتم، بخوانم. این یک فرصت مناسب بود که بتوانم کمی مطالعه‌ام را بیشتر کنم و الان هم چند سالی است که فوتبال را کنار گذاشته‌ و توانسته‌ام فرصت‌های بیشتری را برای مطالعه کتاب پیدا کنم. غیر از زمان‌هایی که به مطالعه کتاب‌های تخصصی فوتبال و دوره‌های مربیگری می‌پردازم، حدود 4روز در هفته مطالعه آزاد دارم و در مجموع از هر فرصتی برای مطالعه استفاده می‌کنم. البته فکر می‌کنم در روزهایی هم که مطالعه نمی‌کنم از تنبلی خودم است و زمان بیشتری را می‌توانم به مطالعه اختصاص دهم.
به‌نظر شما یک کتاب خوب باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟
به‌نظرم نمی‌توان چارچوبی برای کتاب خوب تعریف کرد. به اعتقاد من یک کتاب خوب کتابی است که مخاطب را جذب کند و باسلیقه و روحیه خواننده کتاب جور باشد و از مطالعه آن لذت ببرد. قطعا اگر کسی با کتابی که دوست دارد آشنا شود، حتما آن را تا انتها می‌خواند. کتاب خوب مثل سریال خوب است که مخاطب را تا انتها با خودش می‌کشد. کتاب اگر آدم را جذب خود کند، کنار گذاشتن آن سخت می‌شود. کتاب خوب، مانند فیلم و سریال خوب برای خواننده عطش ایجاد می‌کند. به‌نظرم اگر کسی تاکنون کتابی نخوانده، هنوز کتابی را که از خواندن آن لذت ببرد، پیدا نکرده است.
مطالعه و عادت به کتابخوانی چه تأثیری بر زندگی مردمان یک جامعه دارد؟
باعث می‌شود تا انسان زندگی متفاوت و باکیفیت‌تری داشته باشد. معتقدم کتابخوان‌ها تبدیل به آدم بهتری برای جامعه‌‌شان می‌شوند. کسی که به کتابخوانی عادت دارد و اهل مطالعه است، دایره اطلاعاتش وسیع است و بینش بالایی دارد. شخص کتابخوان راحت‌تر وارد یک جمع می‌شود و اغلب حرف‌های به‌درد بخوری برای گفتن دارد و بهتر می‌تواند با دیگران تبادل‌نظر و گفت‌وگو کند. کتاب خواندن باعث افزایش اعتماد به نفس در افراد می‌شود؛ بنابراین من هم به‌خودم و هم به دیگران، به‌ویژه جوان‌های ورزشکار توصیه می‌کنم تا آنجا که می‌توانند کتاب بخوانند؛ چون کتاب یکسری تجربیات را به انسان منتقل می‌کند که دیگر نیاز نیست برای کسب آن تجارب، هزینه‌ کنیم.
به‌نظرتان چه دلایلی باعث شده تا امروزه مطالعه در جامعه‌ ‌ما کاهش یابد و افراد وقت کمتری را صرف کتاب خواندن کنند؟
یکی از دلایل کاهش مطالعه در جامعه امروز ما بالا رفتن سرعت زندگی است. این سرعت بالای زندگی باعث شده تا افراد فرصت کمتری برای انجام هر‌کاری داشته باشند و بسیاری از آنها مطالعه‌شان محدود به مرور اخبار، آن هم از طریق گوشی موبایل شود، اما واقعیت این است که آدم‌ها اگر در زندگی صبور باشند و برای خودشان وقت بگذارند و زمانی را صرف مطالعه یا کارهای مورد علاقه‌شان کنند، آرامش بیشتر و زندگی بهتری خواهند داشت.
خانواده شما هم مثل خودتان اهل مطالعه هستند؟
همسرم به‌شدت اهل مطالعه است؛ به‌طوری که من در برابر همسرم خیلی کم کتاب می‌خوانم. او به کلاس‌های نویسندگی هم می‌رود، اما من هم تلاشم را می‌کنم که پا به پای او در این زمینه جلو بروم. همیشه در انتخاب کتاب برای مطالعه از همسرم کمک و مشورت می‌گیرم. برای 2فرزندم هم همیشه کتاب می‌خرم. برای فرزند کوچک‌ترم که فعلا خودش نمی‌تواند مطالعه کند کتاب‌های مصور می‌گیریم و برایش کتاب می‌خوانیم. بچه‌ها با حرف کتابخوان نمی‌شوند. وقتی بچه‌ها کتاب را در دستان پدر و مادرشان ببینند، آنها هم به سمت کتاب می‌روند. بنابراین برای کتابخوان شدن فرزندان، لازم است تا والدین خودشان هم اهل مطالعه باشند. البته نباید انتظار داشته باشیم که بچه‌ها از هر کتابی خوششان بیاید. شاید تاکنون 100کتاب برای فرزندانم خریده باشم، اما آنها تنها 40کتاب را مطالعه کرده‌اند. بعضی کتاب‌ها را 40بار خوانده‌اند و بعضی از کتاب‌ها هم اصلا مورد علاقه‌شان نبوده است.
اولین و آخرین کتابی که مطالعه کرده‌اید، چه کتابی بوده است؟
اولین کتابی که خوانده‌ام یک کتاب شعر بود و آخرین کتابی که اخیرا مطالعه آن را تمام کرده‌ام، «لنگرگاهی در شن روان» است. این کتاب یک مجموعه داستان کوتاه است که داستان‌هایش در مجلات معتبر آمریکایی به چاپ رسیده است. 6داستان کتاب درباره مواجهه با سوگ است و در مورد کسانی است که در همین ایام کرونا عزیزانشان را از دست داده‌اند و حال و هوایشان را در این وضعیت تعریف می‌کنند. اگرچه من خودم قبلا پدرم را از دست داده‌ام و خواندن این کتاب تا حدودی اذیتم کرد، اما به‌نظرم این کتاب داستان‌ها و اتفاقات جذابی دارد که به بهترین شکل روایت و نوشته شده‌ است و از خواندن آن لذت بردم.
بیشتر به چه کتاب‌هایی علاقه‌مند هستید و در بین کتاب‌هایی که خوانده‌اید کدام برایتان جذابیت بیشتری داشته است؟
هر کتابی را خوب باشد دوست دارم، اما به کتاب‌های روانشناسی و رمان‌های روان‌شناختی علاقه زیادی دارم. از بین کتاب‌هایی هم که تاکنون مطالعه کرده‌ام، کتاب «درمان شوپنهاور‌» و «‌وقتی نیچه گریست» اثر اروین د یالوم را خیلی دوست داشتم و از خواندن آنها لذت بردم.

این خبر را به اشتراک بگذارید