• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
سه شنبه 28 آذر 1396
کد مطلب : 1500
+
-

شورای شهر، شهرداری و نقش احزاب در گفت‌و‌گو با علی شکوری‌راد، دبیر‌کل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی

احزاب باید بر شهر نظارت کنند

شهر و سیاست
احزاب باید بر شهر نظارت کنند

«قالیباف نظارت‌پذیر نبود و شورای شهر هم انگیزه‌ای برای این کار نداشت»؛ این را علی شکوری‌راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت که ۲سال و چندماه از تاسیس آن می‌گذرد می‌گوید. او از ۱۲سالی می‌گوید که مدیریت شهر تهران برعهده اصولگرایان بوده و اضافه می‌کند که در آن سال‌ها چشم‌های نظارتی برعملکرد این حوزه‌ بسته شد. همین هم هست که تأکید می‌کند مجموعه مدیریت شهری جدید باید به‌صورت مشخص اعلام کند که چه تحویل گرفته و چه می‌خواهد بکند. علی شکوری‌راد از روزهایی می‌گوید که شهرداری تهران در موارد و ماموریت‌هایی دخالت کرده که نه‌تن‌ها در حوزه کاری‌اش تعریف نمی‌شده بلکه موجب کاهش نقش مردم در جامعه می‌شده است. او از اعتمادی که روزگاری میان شهروندان و شهرداری وجود داشته و این روز‌ها خدشه‌دار شده هم می‌گوید و تأکید دارد که این شرایط نتیجه متهم کردن جناح‌های مختلف از سوی یکدیگر است که در نتیجه آن هر دو جناح در نگاه مردم متهم خواهند بود. او بر این باور است که نادیده گرفتن سرمایه‌های ملی کشور باعث می‌شود که این بی‌اعتمادی تقویت شود. متن گفت‌وگو با علی شکوری‌راد را در ارتباط با عملکرد شهرداری در دوره قالیباف و نقش احزاب در شکل‌گیری شورا‌ها در ادامه می‌خوانید:

 

شما علاوه بر اینکه یک سیاستمدار هستید، یک پزشک هم هستید. می‌‌خواهم بدانم که از نگاه یک پزشک، شهر تهران را چگونه شهری می‌بینید؟ فکر می‌کنید اصلی‌‌ترین مشکلات پایتخت چیست؟ 

شهر تهران بسیار بزرگ است و من فکر می‌کنم بیش از آنکه بهداشت جسمی مردم در این شهر در شرایط ویژه‌ای قرار داشته باشد، شرایط روانی مردم است که در معرض آسیب قرار دارد. به‌عنوان مثال همین امسال ۶ دانشجوی جدید به‌عنوان دستیار برای گذراندن دوره تخصصی در بخش رادیولوژی بیمارستان گرفتیم. یکی از این دستیاران جدید پس از یک‌هفته اعلام کرد که از انتخاب شهر تهران پشیمان است و درخواست داشت که به شهر خودش (اهواز) بازگردد. پرسیدم چرا؟ پاسخ داد که نمی‌تواند محیط تهران را تحمل کند. برای اینکه همواره در محیط‌‌های کوچک بوده است و حالا در تهران احساس ناآرامی و سرسام می‌کند. اصرار زیادی کرد و امروز همچنان پس از ۲ماه هنوز عادت نکرده و پیگیر انتقال از تهران است.

سال‌گذشته هم نمونه مشابهی داشتیم که یک خانم از کرمان برای دستیاری آمده بود و او هم تأکید داشت که تهران برای او غریب و هولناک است و تا مدت‌‌ها مضطرب بود تا اینکه به محیط تهران عادت بکند. این مسائل نشان می‌‌دهد که تهران شرایط پراسترسی دارد و این شرایط برای کسانی که قبلا در محیط‌های آرام زندگی کرده‌اند بیشتر قابل درک است. من فکر می‌کنم این شرایط در تهران در کنار بزرگی آن، آلودگی، ترافیک و فرهنگ خیلی متفاوتی که با بقیه شهر‌ها دارد، ساکنان پایتخت را تحت‌تأثیر قرار می‌‌دهد. برای ما که در تهران به دنیا آمده‌ایم و بزرگ شده‌ایم شاید خیلی این شرایط ملموس نباشد ولی در این شرایط داریم زندگی می‌کنیم و از آن متأثریم. 

خب این شرایط روانی از چه زمانی وخیم‌تر شده است؟ 

قبل از انقلاب پدیده مهاجرت به تهران را داشتیم اما بعد از انقلاب این پدیده خیلی شدت گرفت. شهر تهران بسیار بزرگ شده است. تفاوت شهر تهران و شهرهای دیگر ایران غیراز ۲ یا ۳ شهر، بسیار زیاد است و این شرایطی که در تهران به‌وجود آمده یکی به بزرگ‌شدن تهران بازمی‌گردد و دیگری اینکه پدیده‌های مدرن در تهران خیلی سریع‌تر از جاهای دیگر بروز می‌یابد و تفاوت‌های فرهنگی که به‌دلیل مهاجرت‌های گسترده به تهران ایجاد شده است برای خیلی‌‌ها احساس غریبی هم ایجاد می‌‌کند. به‌عنوان مثال من خودم همواره ساکن غرب تهران بوده‌ام و هنوز هم که به شرق تهران می‌روم احساس غریبی می‌کنم و تصور می‌کنم وقتی برای من که در تهران بزرگ شده‌ام چنین احساسی وجود دارد برای افرادی که از شهرستان‌ به تهران مهاجرت می‌کنند این احساس بیشتر خواهد بود. 

به‌عنوان یک سیاستمدار مجموعه مشکلاتی که شهر تهران با آن‌ها درگیر است را چقدر ناشی از مدیریت نادرست می‌دانید؟ 

ببینید تهران بزرگ شده اما برای این بزرگ‌شدن فکر نشده یعنی خیلی از جا‌ها به‌صورت خودبه‌خودی ضمیمه تهران شده است. 

منظورتان این است که برنامه‌ای نداشته‌ایم؟ 

بله، برنامه‌ای وجود نداشته است. به‌عنوان مثال پروژه فاضلاب هنوز در حال اجرا شدن در تهران است و در محله‌ها ترافیک و راه‌بندان ایجاد می‌کند. برای شهری مثل تهران باید خیلی زود‌تر از این‌ها به فکر شبکه فاضلاب می‌افتادند. یا بافت‌های فرسوده تهران آنچنان مورد توجه قرار نگرفته و تهران مقداری به سمت شمال شهر شیفت کرده است. ساختمان‌سازی‌ در شمال تهران بسیار زیاد بوده اما در محلات جنوبی تهران بهسازی بسیار کم بوده است. در حاشیه تهران البته شهرهایی مثل پرند و پردیس با برنامه ساخته شده اما پروژه‌هایی مثل مسکن مهر کاملا بدون برنامه جامع ساخته شده است. درحالی‌که ظرفیت بهسازی در بافت‌های فرسوده شهر بسیار زیاد بوده و می‌شد با بهسازی بافت‌های فرسوده بخشی از جمعیت را در این مناطق جا داد، حتی با امکانات بهتر. از سوی دیگر توزیع فضای سبز هم به‌صورت درست در تهران انجام نگرفته است. هرچند باغ‌هایی که در گذشته در تهران وجود داشته حالا تبدیل به فضای سبز شده و تا اندازه‌ای این خلأ را جبران کرده اما در موقعیت‌هایی که تراکم جمعیت بالاست فضای سبز کافی وجود ندارد. از نگاه من این ساختار ناهنجاری در شهر تهران به‌دلیل رشد خودبه‌خودی و بدون برنامه به‌وجود آمده است بالاخره تبعات خودش را هم دارد.

ما نهادی تحت عنوانشوراهای شهر داریم که یکی از وظایف ذاتی‌اش نظارت بر امور شهری است. چرا در سال‌های اخیر که این ناهنجاری‌‌ها در شهر تهران رشد پیدا کرده این نهاد با نظارت صحیح نتوانسته جلوی این بدون برنامه جلو رفتن را بگیرد؟ 

شوراهای شهر از سال۷۷ به‌وجود آمد. قبل از انقلاب البته شوراهای شهر وجود داشت اما به‌ندرت در مورد اموری که انجام می‌دادند چیزی می‌شنیدیم. به‌یاد دارم که آنقدر بی‌نقش و عملکرد بودند که دستمایه طنز در مجلات فکاهی می‌شدند. اگرچه در قانون اساسی ما تشکیل شوراهای شهر پیش‌بینی شده بود اما نخستین انتخابات شوراهای شهر در سال۷۷ برگزار شد و متأسفانه از‌‌ همان ابتدا شورای شهر تا اندازه‌ای سیاسی شکل گرفت. به‌ویژه در تهران که پایتخت بود و می‌توانست الگویی برای کل کشور باشد. اما این الگو تا اندازه زیادی سیاسی جلو رفت. 

یعنی شورا‌ها نباید سیاسی باشند؟ 

چرا شوراهای شهر سیاسی هستند اما غلظت آن در تشکیل شورای‌شهر تهران کمی زیاد بود. به همین دلیل بود که شورای شهر اول تهران با بحران‌های سیاسی مواجه شد. از یک سو برخی از اعضای اصلی شورا استعفا دادند تا به مجلس بروند و از سوی دیگر دکتر حجاریان ترور شد. این‌ها باعث شد شورای شهر آن استحکام اولیه خود را از دست بدهد. شورای شهر اولیه تهران یک شورای شهری بود که اگرچه در تدوین قوانین با حضور افراد توانمند عضو آن توانست موفق و قوی باشد اما نتیجه این شد که به‌دلیل تنش‌های درونی پیش از پایان دوره منحل شد. این مسئله خیلی بد بود. شوراهای شهر بعدی هم که تشکیل شد در فضای سیاسی مقابل بسته شد و عملا به اهداف اصلی تشکیل شورا‌ها خیلی نزدیک نشدیم. دلیلش هم این بود که تفکر جناح راست که از دوره دوم تا پایان دوره چهارم، شورای شهر تهران را در اختیار داشت اصلا شورایی نبود و به همین دلیل شورای شهر هیچ‌وقت جایگاه واقعی خود را در این دوره‌ها پیدا نکرد. در شورای شهر چهارم البته با حضور تعدادی از نیروهای اصلاح‌طلب شرایط تا اندازه‌ای تغییر کرد. 

اما بازهم نتوانستند نظارت آنچنانی بر عملکرد شهردار وقت داشته باشند و همین هم باعث انتقادات بسیاری به اعضای این شورا شد. 

بله. عملا شورای شهر در تمام این دوره‌ها تأیید‌کننده شهردار شد. طبیعت اصولگرایان در این دوره‌‌ها این بود که چندان شفاف و شورایی عمل نکنند. من فکر می‌کنم که حالا شورای شهر پنجم، شورایی است که می‌توانیم از آن انتظار داشته باشیم که یک کار شورایی تمام عیار انجام داده و الگوی مناسبی ارائه کند. 

چرا چنین دیدگاه مثبتی به این شورا دارید؟ 

به این علت که اولا تجربه نامطلوب شورای شهر اول پیش روی آنهاست و آن‌ها نمی‌خواهند آن تجربه‌ها تکرار شود و ثانیا ترکیب این شورا آنچنان سیاسی نیست که اهداف شورای شهر را تحت‌الشعاع قرار دهد و ثالثا انتظارات جامعه از شورای شهر بسیار شفاف است. باید بگویم که تاکنون از هیچ‌یک از شوراهای شهر به اندازه‌ای که الان مردم از شورای شهر پنجم مطالبه‌گر هستند، مطالبه‌وجود نداشته است. به هر حال شهردار و شورای شهر هر دو اصلاح‌طلب هستند و مطالبات مردم بسیار شفاف است. به همین دلیل مجموعه جدید مدیریت شهری ناگزیر هستند که در راستای اهداف و رسالت اصلی شوراهای شهر جلو بروند و یک کارنامه موفقی از خودشان بروز دهند. به هرحال مطالبات شفاف هستند و نظارت عمومی از طریق شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی بسیار قدرتمند است و آن‌ها ناگزیر باید در همین مسیر جلو بروند. 

و اگر این اتفاق نیفتد فکر می‌کنید آینده اصلاح‌طلبی چگونه رقم بخورد؟ چقدر کارنامه مجموعه مدیریت شهری جدید می‌تواند در آینده این جریان تأثیر بگذارد؟ 

شورای شهر پنجم و شهردار تهران ترسیم‌کننده کارنامه اصلاح‌طلبی هستند. نمره آن‌ها در کارنامه اصلاح‌طلبان ضریب می‌خورد و تعیین‌کننده است. به همین دلیل خود اصلاح‌طلبان بسیار مراقب هستند که این مسیر درست طی شود و آن‌ها خودشان نیز خیلی دقت دارند که کارشان را درست انجام بدهند. خوشبختانه هم شهردار و هم اعضای شورای شهر به‌نظر من تا به حال چهره مثبت و موفقی از خودشان نشان داده‌اند. شورای شهر پنجم هم همگرایی بسیار خوبی داشته و شهرداری هم مدیریت خوبی. اگرهم گاهی انتقاداتی به شورای شهر و شهردار وارد می‌شود به‌دلیل این است که مطالبات خیلی شفاف و فراگیر است و نظارت عمومی جدی و هشیارانه است، که این امر خوبی است. 

همیشه این تصور و تلقی وجود داشته است که احزاب در کشور ما تنها منحصر به امور سیاسی و به‌ویژه انتخاباتی هستند یعنی در هر انتخابات کرکره آن‌ها بالا می‌رود و بعد از انتخابات هم آنچنان فعالیتی ندارند. این تلقی را چقدر قبول دارید و آیا حزب اتحاد در سایر حوزه‌ها هم فعالیت مستمری داشته است؟ 

در مورد برخی از احزاب این قضاوت احتمالا درست است اما در مورد حزب اتحاد ملت درست نیست. با اینکه ما تا ۲سال آینده انتخاباتی پیش‌رو نداریم اما فعالیت حزب اتحاد ملت خوب و گسترده در حال انجام است و در حقیقت حزب اتحاد در حال ایجاد محملی برای مشارکت گسترده شهروندان در اداره امور کشور است. در شرایط کنونی ما رابطه خیلی خوبی با مجلس و شورا‌ها در سراسر کشور داریم و توسعه کار حزبیمان در راستای همین افزایش مشارکت است.

بنابراین ما فرصت پیش رو را فرصتی برای ارتقای کار مشارکت‌جویانه و حزبی می‌دانیم و با جدیت در حال دنبال‌کردن این کار هستیم. در مورد انتخابات شورای شهری که پشت سر گذاشتیم حزب اتحاد ملت هم برنامه داشت و هم جلسات مستمری با کاندیدا‌ها در تهران برگزار کرد. شاید ۲۰نفر از اعضای حزب اتحاد ملت، کاندیدا شده بودند و این آمادگی را داشتند درصورتی که در فهرست قرار بگیرند به عضویت شورای شهر دربیایند. از مشارکت همه این افراد برای تدوین برنامه استفاده شد و الان هم همچنان از این مشارکت برای پشتیبانی از اعضای شورای شهر بهره می‌بریم. البته خود شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان هم برای شورای شهر برنامه‌ای داشت که در تدوین آن هم حزب اتحاد ملت مشارکت گسترده‌ای داشت و حالا هم در پیگیری اهداف آن برنامه فعال است. من فکر می‌کنم که در هیچ دوره‌ای شورای شهر تا این اندازه مستظهر به حمایت احزابی که در شکل‌گیری آن نقش داشته‌اند نبوده است. 

می‌توانیم این حمایت را در کنار مطالبه‌گری بگذاریم؟ 

بله. اساسا مشارکت ما مطالبه‌گرانه است و ما از اعضای شورای شهر می‌خواهیم که هم به معیارهای شخصی که براساس آن انتخاب شده‌اند پایبند بمانند و هم اینکه مجموعه شورای شهر به مطالباتی که در جریان انتخابات مطرح شد، پایبند بمانند. 

در چند‌ماه اخیر پیش آمده که نقطه نظر یا انتقادی را به اعضای شورای شهر و یا شهردار منتقل کنید؟ 

انتقادات موردی وجود داشته است. مثلا گاهی بعضی اعضای شورا اظهارنظرهای شخصی انجام داده‌اند که انعکاس خوبی در میان مردم نداشته و ما این موضوع را منتقل کرده‌ایم و همواره این نکته را متذکر شده‌ایم که امیدوار نگه‌داشتن مردم خیلی مهم است. بنابراین از اینکه حاشیه‌ای برای شورا و شهردار ایجاد شود باید پرهیز کرد و در همین راستا گاهی در مورد برخی اظهارنظرهایی که احساس کرده‌ایم ممکن است حاشیه‌ساز شود تذکر داده‌ایم. خیلی مراقب هستیم که چهره اختلافی میان شهردار و شورای شهر در جامعه منعکس نشود؛ چرا که مردم خیلی از این شرایط مضطرب می‌شوند و احساس می‌کنند که در کار‌ها خلل وارد می‌شود. به همین دلیل بار‌ها از اعضای شورای شهر خواسته‌ایم که ارتباط مثبتشان با شهردار را نشان بدهند. از شهردار هم همین خواسته را داریم. البته ارتباط خیلی نزدیکی با شهردار نداریم اما پیام‌هایمان به ایشان منتقل می‌شود که تمایل داریم شهردار هم با شورای شهر، مشارکت‌جویانه رفتار کند. خوشبختانه تا حالا رویکرد دو طرف به یکدیگر خیلی خوب بوده و ما از این نظر انتقادی جدی نداریم اما اگر موردی هم بوده است آن را منتقل کرده‌ایم. 

می‌توان گفت که پس از ۱۴سال مدیریت اصولگرایانه بر شهر تهران در مجموعه مدیریت شهری میراثی به اصلاح‌طلبان رسیده که از نگاه عده‌ای با ایرادات بسیاری مواجه است. شما شرایطی را که به اصلاح‌طلبان به ارث رسیده است چگونه می‌بینید؟ 

۱۲سال آقای قالیباف شهردار بوده است و اصلا زمانی که یک نفر ۱۲سال به‌صورت مستمر در جایی مسئولیت داشته باشد مناسبات آنجا را تحت‌تأثیر شخصیت خودش قرار می‌دهد و وقتی آن شخصیت آقای قالیباف باشد که شخصیت نسبتا فرد‌محور و بدون برنامه بوده است، این وضعیت تشدید می‌شود و در شهرداری عملا همه‌چیز به شخص آقای قالیباف منتهی می‌شده و مناسبات براساس روحیات او تنظیم می‌شده است. خود شخص آقای قالیباف هم خیلی نظارت را نمی‌پذیرفت، ضمن اینکه شورای‌شهر وقت هم آنچنان انگیزه‌ و توانی برای نظارت بر او نداشت.

می‌توان گفت که عملا روال کار‌ها به‌گونه‌ای بوده که همه‌چیز غیرشفاف و نامشخص است. به‌نظر من نخستین کاری که مجموعه مدیریت شهری جدید باید بکنند این است که تبیین کنند دقیقا چه چیزی تحویل گرفته‌اند. وقتی هنوز بعد از چند‌ماه دقیقا معلوم نیست که تعداد پرسنل شهرداری چندنفر است یا آنکه میزان بدهی‌های شهرداری چقدر است، عمق فاجعه مشخص می‌شود. مجموعه مدیریت شهری جدید حدود ۳‌ماه است که شروع به‌کار کرده‌اند و تمام تلاششان این است که همه‌چیز را شفاف کنند اما هنوز شفافیت کامل صورت نگرفته؛ چراکه همه امور مغشوش است. البته گزارش سه ماهه از سوی شهردار به شورای شهر داده شده است اما باید شهرداری به‌صورت کامل مشخص کند که چه تحویل گرفته است. شهرداری در سال‌های گذشته در مواردی دخالت کرده و به جاهایی کمک کرده که در اولویت‌های آن یا حتی جزء وظایفش نبوده است. این امر موجب به بار آمدن بدهی‌های بسیاری شده به‌گونه‌ای که این روز‌ها اداره کردن خود شهرداری کار بسیار سختی است؛ شهر که جای خود را دارد. در سال‌های اخیر پرسنل بسیار زیادی به مجموعه شهرداری افزوده شده‌اند که خود این موضوع کار اداره شهرداری را بسیار سخت‌تر کرده است.  

براساس آمار‌ها در سال‌های اخیر ۸۳۰۰‌نفر به مجموعه شهرداری اضافه شده‌اند.

بله تعداد زیادی از افراد به‌صورت غیرضروری و صرفا برای اینکه شغلی به آن‌ها بدهند در شهرداری استخدام شده‌اند. حتی یکی از اعضای شورای شهر اعلام کرده است که پروژه‌های مربوط به ساخت ۴۰۰ مسجد را کنار گذاشته‌اند تا بتوانند هزینه‌های شهرداری را پایین بیاورند. هر چند مسجد ساختن اصلا کار شهرداری نیست و همواره مساجد را خود مردم می‌ساخته‌اند و اداره می‌کرده‌اند. 

البته این سنت کمک به مساجد و هیئت‌‌ها از دوره حضور آقای احمدی‌نژاد در شهرداری آغاز شد. 

بله. از آن زمان شکل گرفت. زمانی که تصدی‌گری‌ها زیاد شود مردم به حاشیه رانده می‌شوند. چه در رابطه با دولت و چه در رابطه با شهرداری این شرایط وجود دارد و باید تصدی‌گری‌ها به حداقل برسد. شهردار نه‌تن‌ها می‌خواسته امور مربوط به‌خودش را انجام بدهد بلکه در جاهای دیگری که تصدی‌گری آن به‌صورت سنتی برعهده مردم بوده هم کار تصدی‌گری کرده و حتی فرا‌تر هم رفته و راهپیمایی اربعین را هم متولی شده است درحالی‌که می‌توانست تسهیل‌کننده باشند تا هدایت‌کننده. حتی کمک‌هایی از سوی شهرداری به حوزه‌هایی خارج از شهر تهران هم می‌شده است. خود شهرداری بدهی‌های بسیاری داشته است اما هر روز به این بدهی‌ها افزوده‌اند.

مجموعه مدیریت شهری سابق، شهر را فروخته یا شاید بهتر باشد بگوییم که شهر را پیش‌فروش کرده‌است. به جای اینکه منابع درآمدی پایدار ایجاد کنند به‌دنبال فروش شهر، تغییر کاربری یا بدون ضابطه جلو رفتن بوده‌اند. این‌ها هیچ کدام جزء منابع پایدار نیستند. در شرایط کنونی منابع پایدار شهرداری بسیار اندک است و هزینه‌های شهرداری را کفاف نمی‌دهد. من تصور می‌کنم که غصه شهردار در ابتدای هر‌ ماه این است که چگونه حقوق پرسنل یا بدهی‌های سررسید شده‌اش را پرداخت کند.

درحالی‌که باید به خیلی از مسائل دیگر توجه جدی داشته باشد. به هر حال این‌ها مشکلاتی هستند که از دوره‌ قبل به ارث رسیده است. همانطور که زمانی که آقای روحانی، دولت را از آقای احمدی‌نژاد تحویل گرفت و گفته می‌شد که شاید به اندازه زمان حضور ۲دولت زمان لازم است تا خرابکاری‌ها جبران و شرایط نرمال شود در مورد شهرداری هم شرایط به همین شکل است و زمان زیادی لازم است تا شهرداری بتواند رویکرد آینده‌نگرانه‌ای را در پیش بگیرد. من نمی‌‌خواهم که بگویم باید خیلی صبر کرد تا تغییرات را دید اما شرایط، شرایط خیلی راحتی برای شهرداری تهران نیست. 

یکی از ایراداتی که به دولت آقای‌روحانی وارد می‌شد این بود که گزارش درستی از آنچه به آن‌ها به ارث رسیده بود، ندادند. در مورد شهرداری چطور؟ فکر می‌کنید مجموعه مدیریت شهری جدید هم باید همین رویه را در پیش بگیرد یا از آنچه به آن‌ها به ارث رسیده است به مردم گزارش بدهند؟ 

جامعه تمایل زیادی به شفاف شدن کار‌ها، ضوابط و مناسبات دارد اما از سوی دیگر تحمل شفافیت هم خیلی راحت نیست. یعنی چه برای مسئولین و چه برای مردم، تحمل کردن شفافیت آنچنان راحت نیست. مردم از اینکه خیلی از چیز‌ها را بفه‌مند سرخورده و عصبانی می‌شوند ولی باید بفه‌مند. به‌نظر من، رمز موفقیت چه برای دولت و چه برای شهرداری تأکید روزافزون بر مقوله شفافیت است.

بسیاری از معضلاتی که حالا داریم به‌دلیل عدم‌شفافیت است. یعنی درست از زمانی که آقای احمدی‌نژاد رئیس‌دولت و آقای قالیباف شهردار شد به‌دلیل اینکه مجموعه شورای شهر و نهادهای حاکمیتی به این افراد اعتماد داشت چشم‌های نظارتی خود را بست و بسته شدن این چشم‌های نظارتی سرمنشأ فساد بود. به‌نظر من، ناظرانی که به درستی نظارت نکرده‌اند هم به اندازه متولیان فساد، مقصر و آلوده هستند و چه بسا بیشتر هم مقصر هستند چراکه آن‌ها باید به وکالت از مردم این نظارت‌ها را انجام می‌دادند. این فساد هم در شهرداری سابق و هم دولت اسبق به همین دلیل شکل گرفت.

به‌نظر من هم‌اکنون باید شفافیت و قانونگرایی را بسیار جدی گرفت. درست است که شرایط سخت است و شاید قانونگرایی دست را برای اقدامات فوری ببندد اما به‌نظر من شفافیت و قانونگرایی اهمیت بیشتری دارد. ساختن جامعه به لحاظ مبنایی و فرهنگی بسیار مهم است. جامعه ما در دوره احمدی‌نژاد و قالیباف بیش از آنکه آسیب اقتصادی دیده باشد آسیب فرهنگی دیده و سرمایه‌ اجتماعی ضربه خورده است. این‌ها را باید بازسازی کرد و این بازسازی صورت نمی‌گیرد مگر با تعمیم قانونگرایی و شفافیت. 

در دوره قبلی مجموعه مدیریت شهری با وجود آنکه تفکر سیاسی یکسانی میان شهرداری و دولت وقت وجود داشت اما نه‌تن‌ها همکاری میان این دو نهاد به چشم نمی‌‌آمد بلکه اختلافات بسیاری هم دیده می‌شد. حالا که تفکر سیاسی موجود میان شهرداری و دولت یکسان است. چقدر می‌توان امید به همکاری این دو نهاد در این دوره جدید داشت؟ 

در آن دوره شهرداری با دولت اختلاف داشتند ولی آن اختلافات شخصی بود و هر دو مورد حمایت بودند بنابراین کمبود حمایت نداشتند. حالا دولت با شهرداری مشکلی ندارد اما برخی از نهاد‌ها با این‌ها مشکل دارند. به‌عنوان مثال صدا و سیما به‌عنوان فراگیر‌ترین رسانه در کشور وقتی حمایت لازم را از شهرداری و دولت نکند طبیعتا این‌ها دچار نقصان می‌شوند و نمی‌توانند ارتباط مشارکت‌جویانه و همدلانه راحتی با مردم داشته باشند. 

حتی دوره‌ای شایع شد که شهردار تهران در صدا و سیما ممنوع‌التصویر است. 

بله. زمانی که ارتباط نهادی مثل صدا و سیما با شهرداری و دولت تا این اندازه ضعیف باشد طبیعتا این نهاد‌ها هم از یک رسانه فراگیر محروم و در نتیجه تضعیف می‌شوند. وقتی بعضی نهاد‌ها چه با دولت و چه با شهرداری همکاری لازم را نداشته باشند خیلی از پروژه‌ها جلو نمی‌رود. حالا خوشبختانه هماهنگی خیلی خوبی میان دولت و شهرداری وجود دارد ولی باز هم برای موفقیت، این‌ها کافی نیست. حتما نهادهای خارج از دولت مثل قوه‌قضاییه، صدا و سیما و نهادهای نظامی هم باید حمایت‌های لازم را بکنند. من فکر می‌کنم مردم راه خودشان را پیدا کرده‌اند و قدم‌های خیلی خوبی در انتخابات‌ گذشته برداشته‌اند و بسیاری از مفاهیم و مطالبی که به صلاح کشور است توسط مردم به خوبی دریافته و فهم شده است و ممانعت‌ها نیز تا حدی کم اثر شده است. خوشبختانه باید بگویم که اگرچه نهادهای خارج از دولت، شورا و شهرداری همچنان مخالفت می‌کنند اما توان مخالفتشان بسیار کاهش پیدا کرده است. به‌خصوص با افزایش شبکه‌های اجتماعی و قدرتمند شدن آن‌ها و نظارتی که مردم بر کار‌ها دارند این مخالفت‌ها دیگر خیلی مؤثر واقع نمی‌شوند.

 

بدون مشارکت مردم هیچ پروژه بزرگ شهری قابل اجرا نیست

خود شهروندان چقدر می‌توانند به اداره شهر کمک کنند. این دوره که مردم اینگونه به پای صندوق‌های رأی آمده‌اند و به‌صورت قاطع به فهرست اصلاح‌طلبان رأی داده‌اند چقدر می‌‌تواند یک دوره جدید برای کمک گرفتن از مردم در اداره شهر باشد؟ 

مردم آماده کمک هستند. نمونه‌اش همین زلزله کرمانشاه بود که در آن همدلی و همیاری مردم فوق‌العاده به چشم آمد. اینگونه نیست که مردم گرفتار مشکلات شخصی خودشان باشند و از مشکلات سایرین بازبمانند اما اعتماد آن‌ها تا اندازه‌ای سست شده است. این‌ها باید تقویت شود. شرکت گسترده مردم در انتخابات اخیر به این دلیل بود که از دو انتخابات گذشته نتیجه گرفته بودند؛ یعنی از انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری. مردم اگر از انتخابات نتیجه نگیرند در انتخابات بعدی شرکت نمی‌کنند. الان هم که این انتخابات اخیر برگزار شده است مردم منتظر هستند که ببینند نتیجه می‌گیرند یا خیر؟ و اگر نتیجه بگیرند حتما اعتماد آن‌ها هم بازمی‌گردد. زمانی که فسادهای چندین هزار میلیاردی رخ می‌دهد و خبرش در جامعه مطرح می‌شود مردم بی‌اعتماد می‌شوند و این بی‌اعتمادی می‌تواند بسیار زیانبار باشد. به‌نظر من مردم با مشارکت گسترده اخیرشان با مسئولان اتمام‌حجت کردند و این مسئولان هستند که باید بتوانند با رفتارشان این اعتماد را در مردم تقویت کرده و تداوم ببخشند. من تصور می‌کنم که مردم آمادگی کمک به دولتی که احساس یگانگی با آن را داشته باشند، دارند و بدون مشارکت مردم هم هیچ پروژه بزرگی قابل اجرا نیست. همانطور که هیچ پروژه بزرگی را یک جناح نمی‌تواند به‌تنهایی جلو ببرد و حتما باید همدلی فراگیر وجود داشته باشد. اگر میان مسئولین، همدلی به‌وجود بیاید مردم هم از آن‌ها حمایت خواهند کرد. این روز‌ها با شرایطی مواجه هستیم که این جناح آن جناح را و آن جناح این جناح را متهم می‌کند و در چشم مردم هر دوجناح هستند که متهم می‌شوند. کمک‌های خودجوش و گسترده اما مستقیم مردم به زلزله‌زدگان کرمانشاه نشان‌دهنده آمادگی مردم برای یاری‌رساندن و در عین حال عدم‌اعتمادشان به بعضی نهادهاست.

این خبر را به اشتراک بگذارید