• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
یکشنبه 12 دی 1400
کد مطلب : 149819
+
-

شهری که قلب شهردارش را ربود

جهان نما
شهری که قلب شهردارش را ربود

پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های بلژیکی حدود 180سال است که برای نوه و نتیجه‌های خود افسانه‌ای را تعریف کردند که طی آن شهردار شهر «ورویه» Verviers چنان قلبش برای شهر می‌تپیده است که سرانجام پس از مرگش هم قلب او در این شهر جا ماند. در قصه‌های پرآب چشم به زبان هلندی و گویش فلاندری تعریف می‌کردند که چگونه پس از فراز و نشیب‌های بسیار و استقلال بلژیک از هلند این شهردار محبوب همچنان به خدمت به شهر پرداخته و بنابراین مردم شهر پس از مرگش قلب او را جایی زیر یکی از فواره‌های شهر دفن کرده‌اند. این افسانه همینطور سینه به سینه نقل می‌شد تا اینکه در سال 2021یکی از فواره‌های شهر ورویه نیاز به نوسازی پیدا کرد و کارگران چند سنگ را زیر این فواره جابه‌جا کردند که چشم‌شان به یک صندوق کوچک فلزی کوچک خورد؛ صندوقی با روکش روی و مملو از الکل که قلبی در آن غوطه‌ور بود. پس از اینکه مشخص شد این قلب واقعا به شهردار افسانه‌ای شهر تعلق دارد، ماکسیم دگی، عضو شورای شهر ورویه در مصاحبه با رویترز گفت:‌ امروز افسانه این شهر دیگر افسانه نیست، یک واقعیت است.
گزارش‌های رویترز، دیلی‌میل و حتی اینسایدر از این رویداد، خالی از علل محبوبیت این شهردار است و همگی به موقعیت این جعبه در فواره و اندازه‌های آن پرداخته‌اند. برای پاسخ به این پرسش که چرا شهر ورویه قلب شهردارش را ربود باید سری به تاریخ بلژیک و به‌ویژه تاریخ این شهر زد. در تاریخ بلژیک می‌خوانیم در مسیر استقلال بلژیک از هلند شهر ورویه سال‌ها دستخوش تحولات سیاسی شد و در سال 1830میلادی طغیان مردم بلژیک علیه حکومت هلندی‌ها به‌صورت یک انقلاب تمام‌عیار درآمد و 21ژوئیه سال 1831میلادی با پادشاهی لئوپولد اول بلژیک به استقلال رسید. اما در این میان مردی به‌نام پیر‌دیوید Pierre David چه پیش و چه پس از استقلال این کشور چنان برای پیشرفت شهر تلاش ‌کرد که جناح‌های سیاسی مختلف نتوانستند تأثیر مخربی بر کارنامه او بگذارند. پیر دیوید که کار خود را با شهرداری شهری زیر سلطه هلندی‌ها آغاز کرده بود کار خود را به‌عنوان شهریار و به نوعی پادشاه قلب‌های مردم آن شهر به پایان رساند. او به‌شخصه پروژه راه‌اندازی نخستین آتش‌نشانی شهر را به‌عهده داشت و پیوسته در ساخت آن مشارکت داشت. همچنین با هدف دور نگه‌داشتن مردم شهر از بیماری‌های واگیر تصمیم جامعه پزشکی برای بیرون بردن گورستان از داخل شهر را با وجود مخالفت اقشار سنتی عملی کرد و به همت او گورستانی در خارج از شهر ساخته شد. با کاهش مرگ‌ومیر بر اثر بیماری‌های واگیر و کاهش آتش‌سوزی‌ها به‌دلیل تاسیس آتش‌نشانی، مردم بیش از پیش تأثیر مثبت کارهای او را احساس کردند. پس از چند سال چند ایستگاه‌ قطار و چندین خیابان هم به نام او افتتاح شد تا اینکه سرانجام با بازسازی فواره وسط شهر ورویه مشخص شد افسانه شهری که قلب شهردارش را ربود واقعیت داشته است.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید