حالا چرا؟!
ناصر نقویان، استاد حوزه و دانشگاه
دیر آمدهای محبوب من! آنقدر دیر که به پنج زبان زنده دنیا هم دوستم بداری هیچ اتفاق عاشقانهای سکوت بارانی این دیدار را نخواهد شکست بهرام محمودی
آری، بسیاری از حاکمان، دیر به فکر عدالتگستری میافتند؛ خیلی از همسران، دیر به فکر ابراز عشق و محبت میافتند؛ برخی تجارتپیشگان، دیر به یاد صداقت در دادوستد میافتند؛ برخی عارفان، دیر به سروقت اخلاص و صفا میروند؛ بعضی دلبران، دیر به داد دلدادگان میرسند؛ پارهای قافلهسالاران، دیر به پشت سر نگاه میافکنند؛ بسیاری از پدران و مادران، دیر برای تربیت فرزندان آستین بالا میزنند؛ بعضی آتشنشانان، دیر میرسند؛ بسیاری از گناهکاران، دیر به فکر توبه و برگشت میافتند؛ آنقدر دیر که حتی خدای کریم و رحیم و عذرپذیر هم به آنها میگوید حالا چرا؟ مگر به فرعون نگفتند با این همه تأخیر چرا؟! «آلآنَ؟ و قَد عَصیتَ قبلُ وَ کنتَ مِنالمفسدین» (یونس/٩١). و اینجاست که تاوان این همه دیررسیدن، با عمری زاری و گریه هم پرداخت نخواهد شد. به قول مرحوم شهریار: «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ بیوفا حالا که من افتادهام از پا چرا؟ نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل، این زودتر میخواستی، حالا چرا؟»