سیامک رحمانی روزنامهنگار
ما از آقای تاج و آقای ساکت و بقیه دوستان در فدراسیون فوتبال برای همان ایده نبوغآمیز بردن فینال به خرمشهر و پافشاری در برگزاری آن در این شهر تشکر میکنیم. همین فینال امسال شاهد صحنههای بسیار لذتبخشی بودیم و به مردم حسابی خوش گذشت و کلی سرگرم شدند. همین حضور هواداران و تماشاگران در زمین فوتبال و جشن گرفتن و پایکوبی در کنار بازیکنان که به شکلی کاملا صمیمی و یکدل و یکزبان برگزار شد و همان صحنه جالبی که یکی از دوستان جام را برداشت و فرار کرد و بعد همه رفتند دنبالش کلی گشتند و با تعقیب و گریز بالاخره جام را بهدست آوردند واقعا چقدر هیجان داشت؟ والا کشور اروپایی باشد برای درست کردن چنین کارناوال شادی کلی هزینه میکنند وکلی توریست میرود برای تماشا. همین مراسم اگر در اسپانیا و پامپلونا برگزار میشد تمام برنامههای سالشان را تحت تاثیر قرار میداد. از جشن پرتاب گوجهفرنگی بگیر تا جشن ماتادورها و بقیه. یا مثلا همان دوربینی که در استادیوم نفت و گاز به یکی از سارقان محترم رسید. خودش هدیه کوچکی بود که اصلا قابل تماشاگران را نداشت.
ما از آقای تاج عاجزانه درخواست داریم که گول خبرنگارها و منتقدان را نخورند و فینال را به جای دیگری نبرند. سال بعد در همین ورزشگاه به امید خدا یکدفعه دیدی کمی چادر زدند و ملت اتومبیلهایشان را آوردند توی زمین چمن و جام را هم بردند انداختند توی رودخانه و برای آوردنش نیاز بهرقابت نفسگیر غواصها بود. شما فکر کنید که مردم یک شهر، یک کشور، از یک مسابقه چه چیز بیشتری میخواهند. چقدر کیف میکنند از این زیباییها.
ما از وزیر محترم ورزش هم بابت همه این زحماتی که به جان میخرند و برای اهدای جام و شرکت در مراسم، «دوشواری» سفر را بر خود هموار میکنند بسیار سپاسگزاریم. کیست که نداند در همین روزهای تعطیل آخر هفته قبل، چطور ملت هجوم برده بودند شمال و زیر باران انژکتوری و در آن هوای ملس که آه از نهاد آدم بلند میکند داشتند جوج باد میزدند و کیف میکردند. آنوقت در همین شرایط آقای سلطانیفر باید بروند در آن گرمای جنوب نود دقیقه بنشینند فوتبال تماشا کنند که نه بیش از 90دقیقه. وقت استراحتش را هم حساب کنید. قبل و بعدش را هم اضافه کنید خودش سه چهار ساعت میشود. بعدش هم آن مراسم توانفرسای اهدای جام. ایستادن جلوی دوربین عکاسها و لبخند زدن را بگو. این از همه سختتر است. اما آقای سلطانیفر که هنوز خستگی مراسم قهرمانی پرسپولیس از تنشان در نیامده بود ایثار کردند و در خرمشهر هم حاضر بودند. حبذا. مرحبا. درود بر شما. یعنی اگر مسئولان فدراسیون چند نفر ماساژور استخدام نکرده باشند تا بعد ازمراسم کمی خستگی آقای وزیر را رفع کنند، در جا باید اخراجشان کرد.
ایده دعوت از محمد صلاح به ایران و بردنش به خوزستان هم از آن کارهای قشنگی بود که ساده نباید از کنارش گذشت. شما باید توی کار باشید و فشار مسئولیت روی دوشتان بوده باشد تا متوجه شوید چنین خلاقیتهایی و ارائه چنین تزهایی چقدر سخت است و به خاطرش به مغز چه فشاری میآید. حالا ایدهاش یک طرف، این که مازیار جان نامی پیشنهادش را داده و مدیرکل ورزش خوزستان هم با پیشنهاد موافقت کرده یک طرف دیگر. آخر مگر داریم؟ مدیر کل اینقدر قاطع و خوشفکر که تا چنین پیشنهادی داده میشود سریع پاسخ مثبت بدهد. واقعا آن عزیزان مایه افتخار ایران و ایرانی هستند و هر کسی که خون آریایی در رگهایش دارد. به نظرمان علیرغم این که صلاح میآید یا نه و اصلا جواب تلفنمان را میدهد یا نه، اصلا نباید این موضوع را شوخی گرفت. از الان بهتر است ستادی تشکیل شود و چند میلیارد بودجه به آن اختصاص بدهیم تا دعوت از محمد صلاح و سفر او به خوزستان به شایستهترین شکل ممکن انجام شود. برای توی راه حتما باید ایستگاههایی تدارک ببینیم که آبطالبی و بستنی داشته باشند و محمد صلاح بتواند گلویی تازه کند و از پیشرفتهای ورزش خوزستان بهویژه ورزشگاه نفت و گاز خرمشهر بازدید بهعمل آورد. بابت همین کارها و طرحهاست که میگوییم ورزش و مدیریت ایرانی باید در جهان سرمشق قرار گیرد و به امید خدا روزی بتوانیم تجربیات و ایدههایمان را به کشورهای دیگر هم صادر کنیم تا هم پیشرفت کنند هم آورده ارزی خوبی داشته باشیم.
وارد مرحلهای از تاریخ شدهایم که به فضل الهی شما هرچقدر هم گلویتان را پاره کنید و مشکلی را گوشزد یا فسادی را نشان دهید اتفاقی نمیافتد. یعنی پایهها مستحکمتر از این حرفهاست که با انتقاد و غرغر و حتی فریاد زدن تکانی بخورد. بالاخره وقتی حرف مسئولان روی زمین میماند و هر کس با قدرت دارد به کارهایش ادامه میدهد، فکر میکنید نوشتن روزنامهنگارهای یکلاقبایی مثل ما به کجا میرسد. حالا ما خودمان را هم بکشیم و بپرسیم اتهامات مطرح شده در لیگ یک چی شد و ماجرای صبای قم به کجا رسید و بالاخره رئیس محترم و باحال هیات فوتبال قم ماشین شاسیبلندش را برد کارواش یا نه. خودمان را ریز ریز کنیم و بگوییم آقای ح.ه با آن همه بدهی مالی چطور راست راست میگردند و در همه مراسم بزرگ فوتبال اسپانسر هستند و ناگهان سرپرست باشگاه پرسپولیس هم از آشنایان در میآید. فکر میکنید به کسی برمیخورد؟ کسی عین خیالش هست؟ به قول رفیقی، شما هرچقدر هم از خودروسازهای داخلی شکایت کنید، هرچقدر هم بگویید بیکیفیتاند و اتومبیلهایشان کشته میگیرد، طوریشان نمیشود. چون ورود خودور گران و ممنوع است و مردم هم نیاز به خودرو دارند. پس خط تولید این عزیزان با قدرت به کارش ادامه میدهد و سالی دو میلیون نفر هم در جادهها کشته شوند لزومی برای بازنگری نیست. فوتبال و ورزش ما هم همین است. با قدرت و بیتوجه به همه حرفها میرویم جلو. میگویید خب شما روزنامهنگارها چرا هی مینویسید؟ ما چاره نداریم. کارمان همین است. ننویسیم اموراتمان(!) نمیگذرد.
یکشنبه 16 اردیبهشت 1397
کد مطلب :
14891
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/l7wV
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved