• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
شنبه 15 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 14762
+
-

جوخه الیور استون 1986

ضد خاطرات یک کهنه سرباز

سکانس‌های ماندگار
ضد خاطرات یک کهنه سرباز

سعید مروتی| خبرنگار:

«جــــوخـــه» شخصی‌ترین فیلم الیور استون است. روایتگر زخم‌های التیام‌ناپذیر جنگ ویتنام و سازنده درام‌های سیاسی افشاگر و جنجالی که ضدسیستم بودن، ویژگی بارز اغلب آثارش است. در جوخه ما با روایتی کاملا شخصی مواجهیم. فیلمساز کوشیده جهنمی را که در ویتنام تجربه کرده به تصویر بکشد.

کریس تیلور (چارلی شین) جوانی که از خانواده‌ای ثروتمند آمده، دانشگاه را رها کرده و داوطلب حضور در جنگ ویتنام شده، خود استون است که همه اینها را در دهه60 میلادی از سر گذرانده. فیلم به این پرسش پاسخ می‌دهد که چرا آمریکا در ویتنام امکان پیروز شدن نداشت. جوخه، تصویری باورپذیر از جنگی پوچ ارائه می‌دهد. جنگی که اغلب سربازان آمریکایی حاضر در آن انگیزه‌ای برای مبارزه ندارند.

جنگی که اغلب سربازانش از طبقه فرودست جامعه هستند، مواد مخدر مصرف می‌کنند و برای پایان خدمت روزشماری می‌کنند. در این جنگ بدون پیروزی، سربازان خودی به جان هم می‌افتند. تقابل گروهبان بارنز (تام برنجر) و الیاس (ویلم دفو) یکی از مهم‌ترین خطوط داستان فیلم است. بی‌رحمی بارنز که آدمکش قهاری است و بارها از عملیات‌های مهلک جان سالم به در برده درنهایت به کشته شدن الیاس ختم می‌شود و کریس هم در انتهای فیلم انتقام الیاس را از بارنز می‌گیرد. به قتل رساندن نیروی خودی به مراتب منطقی‌تر از کشتن ویت‌کنگ‌هاست. جوخه الیور استون ترجمان تصویری تحلیل روزنامه‌نگاری است که جنگ ویتنام را دومین جنگ داخلی آمریکا خوانده بود.

سکانس برگزیده: افراد جوخه یکی از سربازان را با گلوی بریده شده پیدا می‌کنند و درحالی‌که آتش انتقام در وجودشان شعله‌ور شده وارد یک دهکده می‌شوند. رفتاری که سربازان آمریکایی با افراد غیرنظامی که بیشترشان هم زن و کودک هستند، در پیش می‌گیرند چنان سبعانه است که حتی کریس هم از خشونت ابایی ندارد. هرچند وقتی خشونت اوج می‌گیرد و به کشتار غیرنظامیان منجر می‌شود، کریس خوی انسانی‌اش را بازمی‌یابد.

بارنز از روستاییان اطلاعات می‌خواهد و وقتی به خواسته‌اش نمی‌رسد، پیرزنی را به قتل می‌رساند و قصد دارد دختربچه‌ای را هم بکشد که الیاس از راه می‌رسد. آن هم درحالی‌که چیزی نمانده بارنز دستور قتل‌عام صادر کند. درگیری میان بارنز و الیاس و بعد آتش زدن دهکده این فصل را به سکانس کلیدی فیلم جوخه تبدیل می‌کند. فصلی که در آن قهرمان راوی، به قطعیت می‌رسد که حضورش در جنگ ویتنام تصمیمی اشتباه بوده.

تقابل بارنز و الیاس هم در این فصل نمود عینی می‌یابد که نشانه‌ای است آشکار از آنچه کریس در انتهای فیلم می‌گوید: «ما با دشمن نمی‌جنگیدیم، ما با خودمان می‌جنگیدیم. دشمن درون خود ما بود.» خشونت و صراحت در جوخه موج می‌زند و در فصل برگزیده فیلم، می‌شود پرداخت ساده و بدون جلوه‌نمایی تکنیکی استون را دید که حرفش را صریح می‌زند و در نماهای درشت چهره‌ها را می‌کاود تا به درون‌شان راه یابد. استون نشان می‌دهد که این سربازان بی‌آرمان و بی‌اعتقاد چگونه در پوچی جنگی بیهوده گرفتار می‌شوند و جای پیش‌رفتن، فرو  می‌روند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید