عبدالجلیل کریمپور، دبیر جامعهشناسی متوسطه دوم شهرستان خواف (خراسان رضوی) است. این معلم باسابقه، خودش را اینطور معرفی میکند: «من در سال1373در کنکور تربیت معلم در رشته آموزگاری ابتدایی در تربیت معلم شهید بهشتی مشهد پذیرفته شدم. پس از استخدام در آموزشوپرورش لیسانس خود را در رشته پژوهشگری علوماجتماعی از دانشگاه فردوسی مشهد اخذ کردم. هماکنون نیز 24سال میشود که معلم جامعهشناسی هستم. با وجود همه دغدغههای موجود در این شغل و حتی تغییر عمده محتوای کتابهای جامعهشناسی در چند سال اخیر که متأسفانه پاسخگوی نیازهای اجتماعی دانشآموزان نیست و آنها را در پیچوخم ابهام فرو بردهاست،
همچنان معلمی را دوست دارم و با علاقه آن را دنبال میکنم». او روند پذیرش معلم در دوران گذشته را بهتر از اینروزها میداند و میگوید: «در مورد پذیرشهای آنزمان تربیت معلم باید بگویم که از وضعیت بهتری نسبت به زمان حال برخوردار بود و افراد، بیشتر بر اساس علاقه خود آن را انتخاب میکردند اما بعدها وضعیت بد جذب در رشتههای مختلف تحصیلی، عدهای از دانشآموزان را بر آن داشت که معلمی را برای امتیاز استخدامش، انتخاب کنند. اگرچه پذیرش کم باعث شد که دانشآموزان با رتبههای عالی آن را انتخاب کنند، همین دانشآموزان درصدد بودند که به محض ورود، تلاش کنند و با آزمونی دیگر به رشتههای مورد علاقه خود (پزشکی و...) دست یابند. این وضعیت، مبین این مطلب است که اینگونه دانشآموزان، معلمی را از سر علاقه به آن انتخاب نکردهاند! در دهه اخیر، جذب معلمان به صورت حقالتدریس و استخدامهای خارج از قاعده، روند جذب منطقی را دچار چالش کرد؛ به گونهای که در دوران وزارت حاجبابایی، استخدام 40هزار نفری در یک دوره، زمینه جذب اینچنینی در دورههای بعدی را از بین برد؛ بدین معنا که اگر آنزمان، تناسب جذب رعایت میشد، در سالهای بعد از آن دچار مشکل جذب نمیشدیم»! کریمپور در ادامه انتقادهایش میگوید: «اما درباره این سؤال که مشکلات کنونی معلمان چیست، سوای دغدغههای مهم معیشتی، اجتماعی و تحصیلی (مانعشدن از ادامه تحصیل؛ بدین معنی که معلم فقط حق دارد یک مقطع بیشتر از مقطع استخدامی خود ادامه تحصیل دهد و...) که معلم درگیر آن است، باید گفت با وجود همه آنچه بهصورت مقاله، یادداشت، مصاحبه و... درباره وضعیت بد معیشتی و بیتوجهی به پایگاه اجتماعی این مجموعه بزرگ بیان شده، باز هم شاهد این رویه نامیمون هستیم که نگاه به معلم همچنان نگاهی کارمندیاست و به همین دلیل، اقتدار و اعتباری که این مجموعه در کشورهای مختلف دارد، در جامعه ما دچار خدشه شدهاست! معلم که باید وقت خود را صرف آگاهیبخشی کند و با خاطری آسوده به مطالعه و تحقیق در زمینه تدریس خود بپردازد و در فضایی کاملا علمی تخصصی بر اساس ملزومات اجرای آن که متأسفانه در هیچ زمینهای فراهم نیست، بهپیشبرد دانش بیندیشد، باید با این دغدغه دست و پنجه نرم کند که وظیفه اصلی معلم چیست و سیستم چقدر زیرساختها را برای رسیدن به هدف برای او فراهم کردهاست»!
معلم کارمند نیست
در همینه زمینه :