با دکتر امیراسماعیل آذر که میگوید، دوست دارد همه عمر در کتابخانه خودش زندانی شود
گشوده باد بالهای مهر او
مریم محمدی
دکتر آذر چهره نام آشنای رادیو و تلویزیون، سالهاست که در حوزه زبان و ادبیات فارسی فعالیت دارد. دکتر آذر با برنامه «مشاعره» در میان بینندگان شناخته شد و اکنون مدیر گروه دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علوم و تحقیقات است. او هجده عنوان کتاب نوشته که آخرین آن، کتابی است چهار جلدی با نام «قرآن در شعر فارسی» که انتشارات سخن آن را به چاپ رسانده.به بهانه برگزاری نمایشگاه کتاب با این هنرمند شیرین زبان و مهربان اصفهانی به گفتوگو نشستیم. او حین گفتوگو با لذت فراوانی از دنیای ادبیات و کتاب گفت و ما را با خاطرات دوران کودکی خود؛ همان زمانی که مادرش برای او و دیگر خواهران و برادرانش کتاب میخواند، همراه کرد.
عمده پژوهشهای شما در حوزه ادبیات فارسی است. چطور شد که شیفته زبان و ادبیات فارسی شدید؟
مادرم معلم بود. در مدرسه دارالفنون درس خوانده بود و خودش برای ما کار یک مدرسه و بعدها دانشگاه را میکرد. در روزگاری که دبستان میرفتیم هنوز تلویزیون به ایران نیامده بود. شبها مادر بچهها را جمع میکرد و با زبانی شیرین کتاب میخواند و بعد در حد استنباط ما توضیح میداد تا متوجه معانی و مفاهیم متن بشویم. نخستین کتابی که مادر برای ما خواند گلستان سعدی بود. بعد کلیله و دمنه ولی شب چره هر شب ما شاهنامه فردوسی بود. آخرین کتابی هم که برای ما خواهرها و برادرها خواند قصه «امیر ارسلان نامدار و مادر فولادزره» بود. این کتاب را نقیب الممالک در ذهن وقاد خود میساخت و شبها برای ناصرالدین شاه میخواند. دختر ناصر الدین شاه توران آغا (فخرالدوله) در یک سوی حرم آنچه را میشنید مینوشت و قصه یادشده نیز از آن جمله بود. این ماجرا ما را به ادبیات علاقهمند کرد. در میان خواهر و برادرانم من بیشتر جذب ادبیات شدم. وقتی اندیشهام فربهتر شد سراغ ادبیات جهان، خاصه ادبیات مغرب زمین رفتم و به همین دلیل زبان انگلیسی را یاد گرفتم که بتوانم به اصل متن دست یازم. آشناییام با شاعران انگلیس از همین جا شروع شد. البته کتابی دارم به نام شاهکارهای ادبی جهان که انتشارات سخن چاپ کرده و آثاری چون «حافظ در آن سوی مرزها»، «ادبیات ایران بر ادبیات جهان» و یا کتابی که از فارسی به انگلیسی پیرامون ادیان از نظر مولوی ترجمه کردهام، محصول همین زبان مختصری است که آموختم. در یک جمله میتوان گفت؛ همه زندگی من در کتاب و ورزش خلاصه میشود. به قول فریدون مشیری:
کتابی را که باز میکنی
دو بال یک پرنده را گشوده ای
پرندهای که از زمین
تو را به شهرهای دور
تو را به باغهای نور میبرد
ز هر کجا که بگذری
به ارمغانی از خرد، به خانه تو روشنی میآورد.
گشوده باد بالهای مهر او
که جاودانه بَرْ فَرازْ میپَرَد.
به کتابهای گوناگونی اشاره کردید که نوشته یا ترجمه کردهاید.چه انگیزهای شما را بر آن داشت که در این حوزههای متنوع دست به قلم ببرید؟
18عنوان کتاب دارم. آخرین کتابی که نوشتم با عنوان «قرآن در شعر فارسی» در چهار جلد منتشر شده. نگارش این کتاب سبب شد که در آثار بیش از چهارصد شاعر تحقیق بکنم. این کتاب بهعنوان کتاب سال دانشگاهی انتخاب شد. یک کتاب هم دارم که خلاصه شاهکارهای ادبی جهان است. دلیل نگارش این کتاب برمیگردد به دوران نوجوانی و جوانیام که رمانهای زیادی میخواندم.اصلا همین موضوع سبب شد به نوشتن کتاب علاقه پیدا کنم. از دیگر کتابهایی که نوشتم «حافظ در آن سوی مرزها» است. این کتاب به تأثیر حافظ بر ادبیات غرب در قرن نوزدهم میپردازد. تا روزگار مشروطه جهت شعر ما به سمت اروپا بود یعنی اروپا از ما بهره میگرفت و سر سفره تمام نویسندگان و شاعران اروپایی شعر و افکار ایرانی وجود داشت، اما از دوره مشروطه به بعد این موضوع برعکس و شعر اروپا در ایران مطرح میشود. شاعران ترک مثل ناظم حکمت، صابر ترک یا شاعران فرانسه هم چون آراگون، سن ژان پرسٍ، نرودا، پل والری و دیگران توانستند بر شعر ما تأثیرگذار باشند؛ تا جایی که شعر نو متولد شد. جالب اینجاست که تمام این کتابها را در دوران نوجوانی و جوانی مطالعه میکردم.
البته قبول دارید که الان سبک زندگی کودکان تغییر کرده و نوجوانان کمتر به سمت کتاب میروند.
بله! در دوران گذشته ما کاری به جز کتاب خواندن نداشتیم. بعد از اینکه مشقهای مدرسه را مینوشتیم، مادر برایمان کتاب میخواند. اکنون تمام شخصیتهای گلستان سعدی با بانگ مادر در گوشم هست. اگر خانوادههای عزیز ایرانی به جای رفتن به خیلی از مهمانیها و تماشای برنامههای مخرب ماهوارهای بتوانند برای بچهها شاهنامه و کتابهای محبوب بخوانند اتفاقات خوبی میافتد. بچهها باید با دنیای این کتابهای با ارزش آشنا بشوند که پر از پیامهای بزرگ اخلاقی انسان ساز هستند. بیش از دو دهه است که برنامههای تلویزیونی با گرایش مشاعره یا مسائل دیگر ادبی را اجرا میکنم و معتقدم برنامههایی با این مضامین توانسته اثرگذار باشد.چند روز پیش، روز گشایش رادیو بود که در 78سال پیش متولد شد. یکی از کارهای بسیار خوبی که در این سالها انجام شد راهاندازی شبکه کتاب بوده که به شکل شبانه روزی در آن کتابها خوانده میشود.
نخستین کتابی که نوشتید چه بود؟
نخستین کتابم را در سال 1375در مورد جمال شناسی سعدی نوشتم. انتشارات میترا این کتاب را با عنوان سعدی شناسی چاپ کرد. خیلی زود آن کتاب تمام شد و فرصت چاپهای دیگر آن فراهم نشد. کتاب هم دارم با عنوان «مروری بر تاریخ عیاری و جوانمردی در ایران» که شاید بیش از پانزده بار تجدید چاپ شده است.
خود شما بیشتر چه کتابهایی میخوانید؟
چون بیشتر تخصصم در حوزه ادبیات است و برای مردم دائم سخن میگویم به ناچار انواع کتابهای ادبیاتی خوب جهان را میخوانم.بنابراین به آنچه در مسیر سخنرانیهایم پیش میآید نگاه میکنم. سعی میکنم مناسبترین آثار را بیابم و مطالعه کنم. از طرفی دیگر؛ وقتی کتابی را تصنیف میکنم گاهی باید به دهها و یا صدها کتاب مأخذ مراجعه کنم؛ برای نمونه آخرین اثرم چهار جلد کتاب است.
آخرین کتابی که خواندید چه بود؟
کتابی بود به نام «ملت عشق» از الیف شافاک که کتاب خوبی بود. کتاب دیگری که خواندم «در باب حکمت زندگی» از آرتور شوپنهاور و به ترجمه محمد مبشری.
جمله خاصی از کتابی در ذهنتان مانده که تأثیر زیادی روی شما گذاشتهباشد؟
هیچچیز از بیرون نمیتواند ما را شاد بکند هر چه هست از درون ماست. دو بیت از مثنوی مولوی میخوانم که این موضوع را تبیین میکند:
«راه لذت از درون دان نه از برون
ابلهی دان جستن قصر و حصون
آن یکی در کنج مسجد مست و شاد
وان دگر در باغ، ترش و بیمراد»
بنابراین هر چه هست از درون ما اخذ میشود. کتاب، اسباب دست هر انسانی برای روزگار پیری و ناتوانی است.
کدام کتاب بیشترین تأثیر را بر زندگیتان گذاشته است؟
بزرگترین تأثیر را بوستان سعدی روی زندگیام گذاشت؛مرا انسان بار آورد. ادب به من آموخت. سعدی یاد خدا را در دل من تقویت کرد. به من آموخت که نباید در دایره خود بچرخم. حصار این دایره باید شکسته شود و به دیگران هم فکر کرد:
«شبی دود خلق آتشی برفروخت
شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
یکی شُکر گفت اندر آن خاک و دود
که دکانِ ما را گزندی نبود!
جهاندیدهای گفتشای بوالهوس!
تو را خود غمِ خویشتن بود و بس؟
پسندی که شهری بسوزد به نار
وگرچه سرایت بود بر کنار»
این ابیات به ما میگویند که اخلاق یعنی ؛ غیراز خود به دیگری نگاه کردن. متأسفانه در جهان امروز فردگرایی مطرح شده و هر فردی خودش را مهم میداند.این مسئله عواقب بدی دارد. نیچه؛ فیلسوف آلمانی در جایی گفته بود: «دلم میخواهد جامعهام خوشبخت باشد؛ چون که میخواهم خودم خوشبخت باشم».
معیار یک کتاب خوب از دید شما چیست؟
انتخاب کتاب باید با راهنمایی کارشناسان درجه یک و ممتاز انجام شود، اما نشانههای کتاب خوب این است که در آدم تأثیر مثبت بگذارد؛ راه انسان را از زمین به آسمان باز کند. کتاب خوب باید انسان را سبکبال، سبک سیر و سبک فکر کند و بارها را از دوش بردارد و راه را به سوی تعالی تغییر دهد.
هماکنون ارتباطتان با کتاب چگونه است؟
باور کنید وقتی به خانه میروم با وجود خستگی کار روزانه هنگامی که به کتابخانهام فکر میکنم خستگیام از بین میرود. بیش از شش هزار جلد کتاب در کتابخانهام دارم. بهگونهای، با کتاب زندگی میکنم. اگر یک هفته آب و نان خالی بخورم، اما در کتابخانهام باشم حتما خرّم هستم و حوصلهام سر نمیرود. دلم میخواهد به جای یک هفته همه عمرم در کتابخانه خودم زندانی شوم.
سرانه مطالعه بین مردم پایین آمده. متأسفانه این مسئله بین هنرمندان نیز دیده میشود. بهنظر شما چرا هنرمندان کم کتاب میخوانند؟
ببینید! قیمت یک جلد کتاب امکان دارد از سی هزار تا پنجاه یا شصت هزار تومان برسد.خب! در این وضعیت، خریداری چند جلد کتاب برای یک خانواده مقدور نیست. به همین دلیل مردم زیاد به سمت خرید کتاب نمیروند. اما هنرمندان چون تولید هنر میکنند، حتما باید کتاب بخوانند؛ چرا که کتاب خواندنشان در نهایت بر جامعه تأثیر میگذارد.
فکر میکنید برنامه مشاعره به نوبهخود توانسته، مردم را به کتاب خواندن ترغیب کند؟
بهنظرم نهتنها برنامه مشاعره بر کتابخوانی مردم تأثیر گذاشته بلکه بسیاری از جوانان تحتتأثیر همین برنامه برای تحصیل رشته ادبیات فارسی را انتخاب کردهاند. برنامه «مشاعره» سبب شده نهضت کوچکی در زمینه ادبیات و هویت کتابخوانی در میان مردم اتفاق بیفتد. در این زمینه با جان و دل تلاش میکنم. با دست خالی کارهایی انجام میدهم تا منشا خدمات بیشتری در کشور باشم.
اساسا یک مجری چقدر باید مطالعه داشته باشد؟
بارها گفتهام مجریان باید در حد یک فیلسوف در رشته تخصصی اجرای خود، اطلاعات داشته باشند تا بتوانند جامعه را تحتتأثیر قرار دهند بهویژه در حوزه دین و فرهنگ.
کتاب بعدیتان چه نام دارد؟
کتابی دارم با عنوان «خوانش درون متن» که تلاش کردم به نمایشگاه برسد، اما متأسفانه این اتفاق نیفتاد. فکر میکنم 3ماه دیگر آماده میشود.
راستی شنیدهایم که در گذشته موسیقی هم کار میکردید، درست است؟ این روزها رابطهاتان با موسیقی چگونه است؟
من دانش آموخته هنرستان ملی موسیقی هستم. به موسیقی بسیار علاقهمند بودم، البته نه هرگونه موسیقی. امروزه مطالعاتم در زمینه موسیقی بیشتر متوجه علم موسیقی است، آن هم موسیقی متعالی ایرانی که پارهای از فرهنگ هویتی ایرانی است.
نمایشگاه کتاب هم میروید؟
حتما میروم. برای اینکه از عالم کتابهای موجود آگاه شوم. سیزده عنوان از کتاب هایم را انتشارات سخن چاپ کرده و پنج عنوان دیگر ناشران دیگر. به همین دلیل هر سال در نمایشگاه کتاب حضور پیدا میکنم. فکر میکنم یکی از درخشانترین کارنامههای جمهوری اسلامی ایران و بهویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همین نمایشگاه کتاب باشد. هر سال این افتخار را دارم که در حدود ده نمایشگاه کتاب که در شهرستانها برپا میشود حضور پیدا کرده و برای مردم درباره کتاب و اهمیت آن سخنرانی کنم.همانگونه که اشاره کردم، به تازگی شبکه رادیویی کتاب دایر شدهاست. بهنظرم باید یک شبکه تلویزیونی کتاب هم دایر شود، یا حداقل 4تا 6ساعت در روز یکی از شبکههای سیما مشارکت کنند و روزانه کتابهایی معرفی شود تا مردم آنها را بخوانند و کارشناسان درجه یک به سؤالات مخاطبان در برنامه زنده کتابخوانی پاسخ دهند.
البته چند موضوع مرا ناراحت میکند؛ اینکه مردم دوست دارند کتاب بخرند، اما پول آن را ندارند. کتابآن قدر گران است که توان مالی برای خرید آن را ندارند. به نمایشگاه کتاب نقدهایی هم وارد است. ما هنوز در کشورمان کارشناس کتاب نداریم؛ مثلا کسی که میخواهد کتابی در مورد تاریخ بخواند نمیداند کدام کتاب از کدام نویسنده را بخواند. شخصی (کارشناس کتاب) نیست که آنها را راهنمایی کند. سالها پیش پیشنهاد دادم که در نمایشگاه کتاب اتاقهایی درست کنیم و از بهترین صاحبنظرها در حوزههای مختلف دعوت کنیم تا در آنجا مردم را در مورد انتخاب کتاب راهنمایی کنند. نکته دیگر اینکه ما در کشور خود کلینیک کتاب نداریم. باید آن قدر در این زمینه پیشرفت کنیم که در هر محله یک کتاب خانه داشته باشیم. نکته آخر اینکه پیشنهاد میکنم، هر فردی که بخواهد ازدواج بکند وزارت ارشاد چند جلد کتاب به او هدیه بدهد. از سوی دیگر؛ همه ادارات باید مسابقات کتابخوانی داشته باشند و جوایز خوبی نیز برای این امر درنظر بگیرند.
بهنظر شما برگزاری نمایشگاه کتاب به بهبود کتابخوانی هم کمکی میکند؟
این اتفاق آنطور که انتظار میرود نمیافتد. ما گرفتار مصرف شدیم و به سرعت به سمت مصرف گرایی پیش میرویم. این مسئله باعث شده از عاطفههای خانوادگی و از مسائل معنوی دور بیفتیم. وزارت ارشاد در برگزاری نمایشگاه کتاب انجام داده کارنامه بسیار خوبی از خود به جای گذاشته است.