• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
چهار شنبه 12 آبان 1400
کد مطلب : 144525
+
-

همه می‌دانند ۱۳۹۷

همه می‌دانند ۱۳۹۷

شهرام جعفری‌نژاد

از نخستین نمای عنوان‌بندی که چرخش کند چرخ‌دنده عظیم و فرسوده برج ساعت کلیسای روستا را با آن تیک‌تاک سهمگین نشان می‌دهد که همزمان با بازگشت لائورا به سرزمین مادری‌اش و پرواز پرنده‌ای از شکستگی صفحه ساعت به داخل برج، ناقوس کلیسا را به صدا درمی‌آورد و ناگهان می‌ایستد، می‌فهمیم که این، سفری در زمان برای بازیابی گذشته است؛ مضمونی دیرپا در ادبیات و سینما (از جمله خود فرهادی در «گذشته»)‌‌. اما اگر این بازیابی برای راوی «در جست‌وجوی زمان از دست رفته»، صرفا رنگ یادآوری و مبارزه با فراموشی را دارد (چنان که از طعم کلوچه‌ای به یاد عمه‌اش و به‌تدریج، تمامی آدمیان و خانه‌ها و روستای دوران کودکی‌اش می‌افتد، بی‌آن که خطری او را تهدید کند یا کنشی از او سر بزند)، لائورا در حال احضار عشق است و همین عشق و بدنامی حاصل از آن- که تا به حال فکر می‌کرد کسی نمی‌داند و حالا می‌فهمد که همه می‌دانند- می‌شود تهدیدی برای ثمره‌اش، یعنی ایرنه نوجوان که چه‌بسا رفاقتش با فیلیپه به تکرار سرنوشت مادر و پدرش بینجامد. در عین حال، دست یافتن به جاودانگی از طریق پیوند بین زمان از دست رفته و زمان بازیافته، تنها دستاورد «همه می‌دانند» نیست. فرهادی همچنین 2پیامد گریز‌ناپذیر زمان، یعنی زوال عقل (که به‌طور ویژه در آنتونیو، پدر خانواده متجلی است) و زوال اخلاق (نتیجه نزول وضعیت اقتصادی و فرهنگی افراد که به‌طور عمده در ساکنان روستا، به‌ویژه طبقه رعیت شاهدیم و همین، عامل اقدام تبهکارانه روسیو و گابریل و لوییس می‌شود) را در برابر هم قرار‌می‌دهد و همچون حکایت «شاه لیر» و سه دخترش (یا بدیل آن، «سه خواهر» چخوف) ندای نابودی یک سرزمین- خانواده را می‌دهد.
(فیلم، شماره۵۵۲، دی ۱۳۹۷)

 

این خبر را به اشتراک بگذارید