• دو شنبه 8 بهمن 1403
  • الإثْنَيْن 27 رجب 1446
  • 2025 Jan 27
دو شنبه 10 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 14336
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/3w3M
+
-

خیال‌پردازی با تاریخ

گفت‌وگو با افشین هاشمی به بهانه اجرای نمایش «پرواز به تاریکی»

خیال‌پردازی با تاریخ

ندا آل‌طیب:

افشین هاشمی این روزها حسابی مشغول است. مدتی است که اجرای نمایش «شیرهای خانه باباسلطنه» را روی صحنه دارد و به‌تازگی نیز اجرای نمایش دیگرش (پرواز به تاریکی) آغاز شده و از آنجا که خودش هم در هر دو نمایش بازی می‌کند، یک پایش در تئاتر شهر است و پای دیگرش در تماشاخانه «شهرزاد». او نمایشنامه پرواز به تاریکی را چند سال قبل  نوشته بود که در تماشاخانه «آو» روی صحنه رفت و حالا برای اجرای دوباره‌اش با گروه تازه‌ای از بازیگران کار می‌کند.هاشمی پیش از این در سال ۸۳ پرواز به تاریکی را در تالار ارشاد آبادان نمایشنامه‌خوانی کرده بود و بعد در آبان و آذرماه سال‌۹۰ هم آن را برای اجرا در جشنواره تئاتر فجر آماده کرده بود که پذیرفته نشد؛گرچه در همان زمان بنیاد ادبیات نمایشی در دهمین جشن سالانه خود این نمایشنامه را به‌عنوان یکی از متون برگزیده سال انتخاب کرد. ماجرای این نمایش بین فروردین سال۱۳۳۷ و آبان سال بعدش، یعنی پس از جدایی محمدرضا پهلوی از ثریا و پیش از ازدواج با فرح می‌گذرد. این نمایش این روزها با بازی مونا فرجاد، ایوب آقاخانی و افشین هاشمی در تالار چهارسوی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته و بهانه گپ و گفت ما با هاشمی، اجرای همین نمایش است.

ظاهرا تاریخ برای بسیاری از هنرمندان مقوله جذابی برای خلق اثر هنری است، برای شما چه جذابیتی دارد؟

 تاریخ یکی از بهترین امکانات برای قصه‌پردازی است. رویدادهای تاریخی به ما امکان تخیل و خیال‌پردازی می‌دهد و به‌ویژه اینکه کار هنری نیازمند انطباق کامل با همه جزئیات رویدادهای تاریخی نیست؛ به این معنا که ما در اثر هنری، نه در اصل تاریخ بلکه در لابه‌لای آن، اتفاقاتی را تخیل می‌کنیم و این امکان خیلی خوبی برای نوشتن نمایشنامه است.

پرداختن به تاریخ معاصر با توجه به نزدیکی‌اش به زمان حال، امتیازات و در عین حال دشواری‌هایی هم دارد.

در تئاتر این امکان را داریم که از زوایای دیگری به شخصیت‌های معاصر نگاه کنیم؛ یعنی اگر تلویزیون به‌دلیل محدودیت‌هایش ناچار است از زوایای تعریف‌شده‌ای به تاریخ نگاه کند تئاتر این امکان را دارد که میان موضوعات تاریخی خیال‌پردازی ‌کند. حال که شخصیت‌ها همان‌طور که گفتید متعلق به عصر دیگری نیستند و هنوز در حافظه تاریخی ما حضور دارند این وضعیت، امکان خلق شخصیت‌های ملموس‌تری را به ما می‌دهد.

دشواری‌اش می‌تواند به این برگردد که نمی‌شود هر چیزی درباره تاریخ معاصر گفت؛ مثلا وقتی ما در تبلیغات تئاترمان از عکس شاه و فرح استفاده کردیم بعضی سطحی‌نگران اعتراض کردند.



زندگی خصوصی چهره‌‌ها اعم از سیاسی تا هنری و علمی همیشه برای مردم جذاب است. تماشاگران نمایش شما هم کنجکاو می‌شوند درباره شخصیت بانو پریزاد بدانند. چنین شخصیتی با سرگذشتی که شما روایت می‌کنید واقعی است یا زاییده تخیلات شماست؟

 این شخصیت کاملا من‌درآوردی است اما می‌شود حدس زد وقتی شاه یک سال و 8‌ماه بدون همسر بوده حتما در این برهه از زنانی خواستگاری کرده. پس می‌توان این اتفاق را خیال کرد و درباره آن قصه گفت.            
                      
یکی از موضوعاتی که در این نمایش مطرح می‌شود، هنر تئاتر و وضعیت آن در آن دوره تاریخی است. پرداختن به این موضوع چقدر برآمده از دغدغه شخصی خود شما به‌عنوان یک هنرمند تئاتر است؟

به هرحال این زن (پریزاد) باید شغلی می‌داشت و چون از فرنگ آمده است و در عین حال با یک شاعر برخورد می‌کند و ارتباطی عاطفی میان آنان شکل می‌گیرد، فکر کردم بهتر است آن زن بی‌‌ارتباط با فرهنگ نباشد و چون از فرنگ می‌آید، پس آنجا می‌تواند با تئاتر و سینما خیلی عجین شده باشد چون آن سال‌ها، سال‌های اوج علاقه مردم برای رفتن به تئاتر و سینما بوده. برای این انتخاب، دغدغه ‌شخصی نداشتم فقط فکر کردم این تمایل به تئاتر به‌کار می‌آید. البته ما در این نمایش مشخصا به وضعیت تئاتر در آن دوره نمی‌پردازیم. او فقط می‌خواهد در آن مکان تماشاخانه‌ای راه بیندازد و طبیعتا عده‌ای هم مخالفت می‌کنند که البته این مخالفت، فقط به آن دوره مربوط نمی‌شود و همین سال‌ها هم اگر کسانی بخواهند این شغل را انتخاب کنند، ممکن است با مخالفت خانواده روبه‌رو شوند؛بنابراین این مخالفت، چندان عجیب نیست.

نمایش شما فضایی عاشقانه دارد که در کنار وضعیت سیاسی آن دوره، تصویر می‌شود اما چرا آنچه در اجرا می‌بینیم به نوعی سرد است و گرمای پرشور عاشقانه کمتر در آن وجود دارد؟

چون عشق‌شان پیش از اینکه شکل بگیرد و به گرما برسد در میان جنگ و جدال‌شان گم می‌شود و زمانی به عشق می‌رسند که دیگر هر دو مرده‌اند. نمایش هم می‌خواهد همین را بگوید که اگر این ارتباط و عشق زودتر بین آدم‌های حتی ایستاده بر 2 نگاه مخالف به‌وجود بیاید همه‌ چیز بهتر می‌شود.

به‌نظر می‌رسد شخصیت شاعر که قرار است قهرمان ما باشد به اندازه کافی قدرتمند نیست. انتظار می‌رود یک قهرمان آزادی‌خواه، باهوش‌تر و قوی‌تر باشد اما این قهرمان چنین نیست. آیا می‌خواستید نشان دهید یک قهرمان هم آدمی کاملا معمولی است و تصور آرمان‌گرایانه از قهرمانان آزادی‌خواه را تغییر دهید؟

قهرمان قصه لزوما به‌معنای واژه قهرمان یا نجات‌دهنده نیست. او می‌خواهد چنین باشد ولی در این شرایط جز مرگ امکانی نمی‌یابد. از طرف دیگر به هر حال هر قهرمانی حتی آن که عمل قهرمانانه انجام می‌دهد می‌تواند یک آدم معمولی باشد. اینجا هم او می‌خواهد دست به ترور بزند ولی شاعر بودنش اجازه نمی‌دهد، می‌خواهد راه دیگری را آزمایش کند اما کلا با شکست مواجه می‌شود.



برخی از تماشاگران آثار شما معتقدند شما در کارگردانی نمایش‌های ایرانی در مقایسه با شیوه‌های دیگر موفق‌تر‌ و توانمندتر هستید و شاید بهتر باشد بیشتر بر این شیوه تمرکز کنید. خودتان چه عقیده‌ای دارید؟ شاید هم دوست دارید خود را به یک شیوه خاص محدود نکنید.

این عقیده تماشاگران فقط به این دلیل است که به‌تازگی یک نمایش ایرانی موفق روی صحنه برده‌ام.  اگر بپرسم کدام نمایش ایرانی موفق دیگر را از من دیده‌اید ممکن است یادشان نباشد یا حتی ندیده باشند. من پیش‌ از این نمایش مثلا «عشق من؛ حامد بهداد» یا «مصاحبه» را روی صحنه بردم که خیلی هم موفق بود و اصلا هم برگرفته از شیوه‌های اجرایی نمایش ایرانی نبود. اینکه نمایشی خیلی پرتماشاگر یا پرفروش نشود لزوما به این معنا نیست که آن نمایش اثر ضعیف‌تری است،البته من هم دوست ندارم خودم را به شیوه خاصی محدود کنم.

و در آخر از اجرای همزمان 2 نمایش بگویید...

این اتفاق خوبی نیست ولی پیش ‌آمد. ما فکر نمی‌کردیم اجرای شیرهای خان باباسلطنه ادامه پیدا کند. این قرار را با تئاتر شهر گذاشته بودیم ولی با ادامه یافتن اجرای آن نمایش ،من مجبورم هر دو اجرا را با هم روی صحنه ببرم. ترجیحم این است که بر یک نمایش متمرکز باشم ولی در شرایط فعلی، گریزی نیست.

این خبر را به اشتراک بگذارید