استراتژی احیای درآمدهای پایدار
سیدمرتضی حسینی- کارشناس برنامهریزی و اقتصاد شهری
مستمر و دائمی بودن، مناسب با شرایط کالبدی و زیستمحیطی و در نهایت انعطافپذیری، 3مشخصه و ویژگی درآمدهای پایدار است و در اکثر کشورهای توسعهیافته بیش از 60درصد منابع شهرداریها به همین درآمد پایدار اختصاص دارد؛ بهطور مثال در شهر توکیو حدود 70درصد و در چینتایپه هم حدود 74درصد منابع درآمدها پایدار است، اما در کشور ما، این منابع سهم کمی دارند؛ از اینرو درآمدهای ناپایدار جایگزین شدهاند که میتوان به «فروش تراکم» اشاره کرد. منبع درآمدی که ویژگیهای درآمدهای پایدار را ندارد و چون به کالبد شهر آسیب میزند همواره مرکز نقد بوده است. بهطور کلی درآمدهای پایدار از 2بخش تأمین میشود؛ منابع داخلی که معطوف به انواع عوارض است که شهرداری در ازای ارائه خدمات دریافت میکند و منابع خارج مدیریت شهری که شامل سرمایهگذاری بخش خصوصی، فروش اوراق و کمکهای دولت میشود.
اکنون که بنا به هر دلیلی، شهرداریها ازجمله شهرداری پایتخت به سمت و سوی درآمدهای ناپایدار سوق داده شدهاند و به نوعی شهر دچار آسیب شده، ضروری است تا با برخی از راهکارها و استراتژیها منابع درآمدهای پایدار احیا شود.
در گام نخست باید عوارض نوسازی، جایگزین درآمدهای ناپایدار شود. در سالهای اخیر مدیران شهری از طریق فروش تراکم، درآمدهای ناپایدار خوبی کسب کردند و مشکلات در کوتاهمدت حل شد، اما این کار در درازمدت قطعاً آسیبهای جدی به شهر وارد میکند؛ هر چند نمیتوان تراکمفروشی را صفر کرد، اما باید این کار با اصول درآمدهای پایدار انجام شود؛ به همین دلیل از طریق افزایش تعرفه جرایم تراکم و کاهش مجوزها میتوان به درآمد پایدار سالم دست یافت.
مالیات سبز، راهکار دیگری است که اگر مورد توجه مدیریت شهری قرار گیرد، قطعاً شهرهایی چون تهران در مسیر تبدیل شدن به «شهر هوشمند» حرکت میکنند. شهر هوشمند «اقتصاد هوشمند» ایجاد میکند و اقتصاد هوشمند هم منجر به مالیات سبز میشود. اگر مدیریت شهری با عزم جدی این کار را بهصورت عملیاتی نه تئوری در دستور کار قرار دهد، حتماً موفق خواهد بود. در این نوع مالیات، مدیریت شهری با ارائه خدمات الکترونیک هزینهای را دریافت میکند که منطبق بر اصول درآمدهای پایدار خواهد بود. اقداماتی در این بخش صورت گرفته است، اما هنوز با وضعیت مطلوب فاصله داریم.
توجه به گردشگری هم میتواند در تأمین درآمدهای پایدار مؤثر باشد. امروزه در تهران پلتفرمهای مربوط به معرفی مکانهای گردشگری و... و راهنمایی مردم در این بخش وجود ندارد؛ از اینرو مدیریت شهری با ایجاد زیرساختها میتواند در قبال خدماتی که ارائه میدهد از مردم هزینه دریافت کند.
استراتژی راهبردی دیگر عوارض چندمنظوره است. در چنین روشی مردم با میل و رغبت عوارض یا هزینه بهای دریافت خدمات را میپردازند که در این مورد هم باید نگاهی به شهر هوشمند داشته باشیم. شهروندان وقتی در کمترین زمان و با صرف حداقل هزینهها بهترین خدمات را دریافت کنند، قطعاً هزینه آن را با رغبت میپردازند و درآمد پایدار برای شهرداری تأمین میشود.
در نهایت، ای کاش مدیران شهری همه موارد ذکر شده را در قالب شهر هوشمند پیشبینی کنند؛ چراکه اقتصاد، جابهجایی، محیطزیست، زیرساخت و حکمروایی هوشمند همگی در قالب نوآوری شهری با هدف برقراری عدالت اجتماعی، کاهش هزینههای خدمت به شهروندان و افزایش کیفیت خدمات، دیده میشود.
باید پذیرفت خواسته یا ناخواسته در دهه 60در حوزه مدیریت شهری، سیاست خودکفایی شهرداریها طرح شد و نهاد شهرداری به سمت و سوی درآمدهای ناپایدار و ناسالم سوق داده شد؛ سیاست اشتباهی که برای اصلاح آن ضروری است شهرداریها ورود و با اصلاح برخی از قوانین و گام برداشتن در راستای هوشمندسازی شهرها ازجمله تهران، درآمدهای پایدار شهر را احیا کنند.