زیر آسمان شهر
مسیر نمایشگاه کتاب تهران تغییر میکند
حمیدرضا شعبانی|مدیر نشر دف:
حدود 11سال پیش که مقارن بود با کوچ اجباری نمایشگاه کتاب تهران، نخستین بازکاوی به محتوا و شکل این نمایشگاه توسط مطبوعات و صاحبنظران عرصه نشر صورت گرفت.
حقیقت این است که چرخه نشر (در تمام ابعادش) بهعنوان یک صنعت نخبهمحور و بهدلیل درازای زمان شکلگیری محصول و رشد توانمندیهایش بسیار کند و پُرهزینه است. همین کندی سبب میشود تا سهولت نقد و ارزشیابی آن از دسترس خارج و به اقناع همگانی و بلندمدت وابسته شود. در آن سالها، نخستین نقدها و آسیبشناسی نمایشگاه از منظر رابطه پایدار و متوازن اقتصادی با مخاطب، مورد توجه قرار نگرفت و زمانی بالغ بر دستکم 10سال نیاز داشت تا حساسیتهای جمعی در تمام بخشهای اقتصاد نشر، نسبت به تغییر رفتار مخاطب و تبعات ناشی از هرج و مرجهای این هیجان اقتصادی کوتاهمدت، شناسایی و برانگیخته شود. امروز اما، با هجوم همهجانبه آسیبها اعم از نمایشگاهی که شخصیتِ فرهنگی و کیفیگرا را برای معرفی آثار برگزیده و شاخص ناشران و نویسندگان کشور از دست داده است و بهجای آن به رقابتگاهی گیج و آشفته برای محاسبه عرض و طول غرفهها و مسابقه فروش بیشتر آثار کمّی تبدیل شده، مردمی که طی این سالها تربیت شدهاند تا فقط با عادت تحقیرآمیز تخفیف، کتاب بخرند در کنار قاچاقچیانی که بدون پرداخت حق نویسنده با چاپهای ارزان و مبتذل شرافت این صنف را به یغما میبرند و مدیرانی که در طول سال (حتی گاه حُسن نیت دارند، ولی) اجازه انتشار کتابهای خوب را به بهانه اعتراضهای بیرونی، نمیدهند و بهدلیل آنکه اختیار کافی برای دفاع از خانواده فرهنگ را ندارند، این ایام را با خوف و رجا سپری میکنند،... همه و همه سبب شده تا بدانیم که نیاز به ایجاد تغییرات بنیادین و اساسی داریم.
نقطه عزیمت چنین تغییری که ممکن است پاسخگوی مشکلاتمان باشد کجاست؟ تجربه فرسوده برای حدود 4 دهه اولویت دادن منافع فردی به منافع جمعی در ما مردم ایران (در همه بخشها)، موجب ناکارآمدی، فساد، از هم گسیختگی، نارضایتی مزمن و عدمتسلط بر ساختارهای فلج اجتماعی و در نتیجه بروز ناگهانی آسیبهایی با خشم فزاینده شده است. میتوان بهطور مشهودی تشخیص داد جوامعی که در نیل به توسعه و پیشرفت عمومی واجد نظمی سنجیدهتر و سازمانیافتهتر از ما هستند، دوران «اولویت منافع خود به دیگران» را پشتسر گذاشتهاند. آنچه در هفتهها و روزهای اخیر در بخش کوچکی از جامعه یعنی در میان ما اهالی صنف و صنعت نشر رخ داد، اعلام چشمپوشی یک ناشر (نشر قطره) از حق منافع کوتاهمدت فردیاش به نفع حیات و تداوم عمر کتابفروشیهای سطح شهرو عدممشارکت در نمایشگاه (بخوانید فروشگاه بزرگ) کتاب تهران بود که با تأیید و استقبال شمار قابلتوجهی از ناشران دیگر همراه شد. ناشران کوچک و بزرگی که بهرغم ثبتنام و حضور در این دوره، نسبت به اقدام قطره موضع حمایت گرفتهاند و ممکن است در سالهای آتی به صف مشارکتکنندگان بخش نمایشگاهی - و نه فروشگاهی - نمایشگاه کتاب تهران بپیوندند.
امسال خوشبختانه برابر تصمیم مدیران اجرایی و سیاستگذار، بخشی (هرچند کوچک) از فضای نمایشگاه کتاب تهران، بهصورت رایگان در اختیار ناشرانی قرار گرفته که فقط قصد معرفی آثار تولید شده و یا در دست تولید خود را دارند و شرکت در نمایشگاه کتاب را همچون یک رخداد یا همایش فرخنده در خانواده بزرگ فرهنگ، ادب و هنر پاس میدارند. با وجود مقاومتهای احتمالی که بخشی از آن هم حتما مقاومتهایی منطقی است، چنانچه گذشتن از منافع کوتاه فردی به منافع صنفی و جمعی، تبدیل به یک عادت محتمل گردد، دیر نیست که مسیر نمایشگاه کتاب تهران نیز با سرعتی غیرقابل انتظار تغییر یابد و این کارزار پُرغبار سوداگری، جای خود را به بوستانی با صفا بسپرد.