شاهچراغ، رنگ طلا گرفت
فرنگیکاران افتخارآفرین شیراز در میان استقبال پرشور همشهریها به زادگاهشان بازگشتند
زنان کل میکشند، کل برای شیرپسران قهرمانشان، برای محمدرضا و محمدعلی، برای میثم و مختار. برای پسرانی که چند شب دل مردم شیراز و ایران را شاد کردند. زنان به همراه کودکان و مردانشان واسونک (ترانههای فولکلور شیرازی) میخوانند و غروب فرودگاه دستغیب را دلانگیزتر از همیشه میکنند. مردم از شیراز و دلخان و از روستاهای اطراف به فرودگاه آمدهاند. از ساعتها قبل منتظرند تا پرواز تهران بنشیند اما انگار چشمانتظاری پایانی ندارد. دل توی دلشان نیست. پرچمهای ایران روی دستها به رقص درآمدهاند. گروه ارکستر مارش نظامی مینوازد و هرازگاهی هم نواهای سنتی شیرازی. مردم هم با پایکوبی و شادی همراهیشان میکنند.
پرواز تهران که بنشیند، قهرمانان جهان پا به زادگاهشان میگذارند و چه لحظهای شیرینتر از اینکه نگاهشان با نگاه مادران و پدرانشان یکی شود، نگاههایی پر از غرور و افتخار و پر از شادی و امید. گفتهاند پرواز ساعت5 مینشیند اما نه عقربهها جلوتر میروند و نه غرشی در آسمان ابری شیراز شنیده میشود. مردم از ساعتها قبل به فرودگاه آمدهاند اما خسته نیستند. پارچهنوشته آوردهاند. به هر کسی بگویی آنها منتظر کشتیگیرانشان هستند، همان فرنگیکارانی که چند روز پیش از سکوهای قهرمانی نروژ بالا رفتند، شاید تصور کنند این استقبال فقط برای محمدرضا گرایی و میثم دلخانی است که طلا گرفتهاند یا برای محمدعلی گرایی که صاحب برنز شد اما شیرازیها محمد مختاری را هم فراموش نکردهاند. شیرازیها در خوشاستقبالی سابقه دارند. آنها بعد از المپیک توکیو هم از محمدعلی گرایی که مدالی نگرفته بود، به گرمی استقبال کرده بودند. پارچهنوشتهها را بیشتر دلخانیها به فرودگاه آوردهاند. آنها 70کیلومتر راه آمدهاند تا پدر و مادر میثم را در این شادی همراهی کنند. صورت پدر میثم حتی پشت ماسک هم پراز خنده است. مردم پوسترهایی را که بهدست دارند،
رو به دوربینها میگیرند، پوسترهایی با عکس میثم که رویش نوشتهاند: «طلای جهان بر فراز دلخان».
خانواده گراییها و دوستانشان هم پسرانشان را با لقبهای جدید صدا میزنند. محمدعلی، شاهین شده و محمدرضا، ققنوس. ققنوس لقبی است که اتحادیه جهانی کشتی به محمدرضا داده. ققنوس از خاکستر بلند میشود و محمدرضا طلایش را از ثانیههای آخر، از لحظههای ناامیدی و از کشتیهایی که تصور میشد باخته است، بیرون کشید.
نیم ساعت از 5عصر گذشته است که خوشی به آسمان شیراز میرسد. پسران را پدران قلمدوش میکنند و مادران کلهایشان را بلندتر و ممتدتر میکشند. در این شادی رحیم گیوی هم بینصیب نمیماند. گیوی مربی کشتی فرنگی شیراز است که هم در اردوی تیم ملی همراه شاگردانش بود و هم در مسابقات قهرمانی جهان کنارشان. او هم قلمدوش میشود و همگی به سمت شهر میروند، به پابوس شاهچراغ. محمدرضا و محمدعلی از المپیک هم که برگشته بودند، اول به زیارت رفته بودند. مردم در این زیارت هم کشتیگیران را همراهی میکنند و خودشان را آماده میکنند تا پای صحبت این قهرمانها بنشینند و ببینند مسئولان شهر برای تقدیر از آنها چه برنامهای دارند. با درخششی که کشتیگیران فارس در رقابتهای اخیر داشتهاند، شیراز باید خودش را برای افتخارات بعدی و استقبالهایی از این دست آماده کند. این سرزمین با ستارههای خوشآتیهاش بیشتر از همیشه بوی مدال و افتخار میدهد.