هنر «ما» بی «او»
مهدیا گلمحمدی
اینستاگرام یک ربع از شبانه روز از صفحه روزگار که نه از صفحه گوشیهای تلفنهای همراه محو شد و در این 6ساعت مارکزاکربرگ چند میلیارد دلار ضرر کرد و میلیونها انسان هم دغدغههای جدیدی پیدا کردند.
کاسبها چرتکه گوشیشان را روشن کردند و با یک دودوتا چهارتای ساده فاتحه دخل دیجیتالشان را خواندند، شماری از اینفلوئنسرها و حتی سلبریتیها هم احساس کردند صورت یا زبان ندارند و حسابی به هول و ولا افتادند، برخی سیاستمدارها هم نفسی به راحتی کشیدند. هنرمندها اما نگاه متفاوتی به این قطعی موقت داشتند. هنرمند معمولا با درجه کمتری از افراط و تفریطهای جاری در سطح جوامع یا حکومتها صرفا به هارمونی و نظم رفتاری میان پدیدهها نگاه میکند. در مورد اخیر این دو پدیده انسان و اینستاگرام بودند. به صورت خلاصه چرخی در پیجهای اینستاگرامی هنرمندها با موضوع قطعی این شبکهاجتماعی نشان میداد که نظر آنها این است که زندگی بدون اینستاگرام ادامه داشت. حتی کمی هم آرامتر.
برای نمونه یکی از هنرمندهای شناخته شده Trashart یا هنرزبالهای که معمولا آثاری با استفاده از زبالهها و دورریزها خلق میکند تصویری از یک ماشینلباسشویی مارک EGO در صفحهاش منتشر کرد که به شکل لوگوی اینستاگرام در آمده بود. کاری نداریم که BORDALO خالق این اثر نبود و بسیاری بابت اثری که متعلق به او نبود و قدیمی هم بود به او تبریک گفتند. یکی از نکات قابل تامل این اثر وجود آن کنار کیسههای زباله بود و نکته قابل تاملتر آن نوشته زیر دکمه این ماشین لباسشویی بود. زیر این دکمه نوشته استEGO WASHER. نوشتهای عادی که واژه نخست آن نام برند قدیمی ماشینلباسشویی و واژه دوم به معنی شوینده است. اما از منظر هنرمند EGO همان است که در روانشناسی به آن «من» یا خود میگویند و در مقابل نهاد و فراخود یا SUPER EGO قرار دارد. واژه شوینده WASHER هم کنار آن به خوبی نشسته است. در مجموع از منظر خالق اثر، اینستاگرام یعنی ابزاری که واقعیت «من» را شسته و با خود میبرد.