افسانههای مترو
از درهای مترو فاصله بگیرید
شهاب شهسواری
از قدیم گفتهاند که عجله کار شیطان است. اما پای مترو که وسط میآید، همه ما انگار عجله داریم. زیاد هم عجیب نیست، راهروهای تنگ مترو، آدم را کلافه میکند، قطارها چند ثانیهای بیشتر منتظر نمیمانند. گاهی بالای پلهها که هستیم صدای رسیدن یک خط را میشنویم و به سرعت پایین رفتنمان از پلهها میافزاییم تا بلکه سوار شویم اما میبینیم که قطار خط روبهرو وارد ایستگاه شده است و ما باید منتظر قطارمان بمانیم. گاهی هم به سرعت خودمان را به مترو میرسانیم و از لای درهای کشویی در حال بسته شدن وارد واگن میشویم. داستان فیلم «درهای کشویی» در مورد یکی از همین لحظات است؛ لحظهای که به درهای در حال بسته شدن مترو میرسیم. قصه فیلم درهای کشویی، دو داستان موازی از زندگی یک زن است. داستان از لحظه رسیدن به در مترو به دو نیم تقسیم میشود؛ نیمی از داستان تعریف زندگی هلن، با بازی گوئینت پالترو درصورت سوار شدن به متروی در حال حرکت است و نیم دیگر داستان تعریف زندگی هلن درصورت بازماندن از سوار شدن به مترو. از همین حالا باید بگویم که یکی از این دو مسیر نهایتا برای هلن، قهرمان داستان، سرنوشتی بهتر رقم میزند. دیدن فیلم درهای کشویی، محصول ۱۹۹۸ آمریکا و بریتانیا، در نهایت ما را وادار میکند که گاهی به انتخابهایمان برای عجله کردن، بیشتر فکر کنیم. اینکه در پایان سفر چه چیزی در انتظار ماست و چرا باید برای رسیدن به آن عجله به خرج بدهیم.
چند لحظه تأخیر برای تمام زندگی
در داستان درهای کشویی هلن، کارمند روابطعمومی یک شرکت که اخراج شدهاست، زمانی که میتواند سوار مترو شود، در شرایطی قرار میگیرد که خیانت همسرش بهخودش را با چشمهای خودش میبیند و خیلی زود تصمیم میگیرد تا از او جدا شود. در داستان موازی، زمانی که او نمیتواند وارد مترو شود، شرایط خیلی تغییر میکند. اطلاعات ایستگاه خبر میدهد که قطارهای بعدی با تأخیر زیادی میرسند و او مجبور میشود که برای رسیدن به خانه از ایستگاه مترو خارج شود تا از تاکسی استفاده کند و در خیابان بعد از یک واقعه سرقت مجروح میشود و به بیمارستان میرود. این تأخیر باعث میشود که وقتی به خانه میرسد با صحنه خیانت همسرش مواجه نشود. با این حال در داستان دوم هم او نهایتا متوجه خیانت مستمر همسرش در زندگی میشود.
واقعیت این است که پایانبندی دو داستان تفاوت چشمگیری با هم دارند، اما آنچه در این داستانهای موازی جالب توجه است، میزان تفاوتی است که یک انتخاب و چند لحظه تأخیر در سوار شدن به یک خط مترو میتواند در زندگی داشتهباشد. در دو داستانی که این فیلم تعریف میکند، هلن مسیر زندگی کاملا متفاوتی در پیش میگیرد، حتی چهره و وجنات او هم متفاوت است و نهایتا هر چند کلیت زندگی او بهعنوان یک کارمند اخراج شده روابطعمومی که هنوز متوجه نشده از همسرش حامله است، یکسان است اما اتفاقات کاملا متفاوتی برای او رخ میدهد.
چند لحظه تأخیر برای تمام زندگی
در داستان درهای کشویی هلن، کارمند روابطعمومی یک شرکت که اخراج شدهاست، زمانی که میتواند سوار مترو شود، در شرایطی قرار میگیرد که خیانت همسرش بهخودش را با چشمهای خودش میبیند و خیلی زود تصمیم میگیرد تا از او جدا شود. در داستان موازی، زمانی که او نمیتواند وارد مترو شود، شرایط خیلی تغییر میکند. اطلاعات ایستگاه خبر میدهد که قطارهای بعدی با تأخیر زیادی میرسند و او مجبور میشود که برای رسیدن به خانه از ایستگاه مترو خارج شود تا از تاکسی استفاده کند و در خیابان بعد از یک واقعه سرقت مجروح میشود و به بیمارستان میرود. این تأخیر باعث میشود که وقتی به خانه میرسد با صحنه خیانت همسرش مواجه نشود. با این حال در داستان دوم هم او نهایتا متوجه خیانت مستمر همسرش در زندگی میشود.
واقعیت این است که پایانبندی دو داستان تفاوت چشمگیری با هم دارند، اما آنچه در این داستانهای موازی جالب توجه است، میزان تفاوتی است که یک انتخاب و چند لحظه تأخیر در سوار شدن به یک خط مترو میتواند در زندگی داشتهباشد. در دو داستانی که این فیلم تعریف میکند، هلن مسیر زندگی کاملا متفاوتی در پیش میگیرد، حتی چهره و وجنات او هم متفاوت است و نهایتا هر چند کلیت زندگی او بهعنوان یک کارمند اخراج شده روابطعمومی که هنوز متوجه نشده از همسرش حامله است، یکسان است اما اتفاقات کاملا متفاوتی برای او رخ میدهد.