• جمعه 30 آذر 1403
  • الْجُمْعَة 18 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 20
دو شنبه 12 مهر 1400
کد مطلب : 142281
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/4x0J0
+
-

بی‌چاره نیستیم

خبر: علی ممبینی دهکردی، مدیرعامل شرکت بهینه‌سازی مصرف سوخت ایران از در پیش بودن زمستانی سرد و سخت به دلیل کمبود گاز خبر داده و گفته سالی 150 میلیارد دلار سوخت مصرف می‌کنیم و چاره‌ای جز صرفه‌جویی نداریم.
  نقد: آنچه  علی ممبینی دهکردی می‌گوید، به واقع قصه پرغصه سیاست‌ انرژی ایران در طول تاریخ است که بر عرضه هرچه بیشتر انرژی تکیه زده و از سیاست‌های مدیریت تقاضا غفلت شده است. اکنون او می‌گوید: چاره‌ای جز صرفه‌جویی نداریم و چه بسا در شب‌های سرد زمستان پیش رو ناچار به دردسری سخت گرفتار خواهیم شد.
جهان، راه عبور از این بحران را یافته، چاره در مدیریت تقاضا با تکیه بر فناوری‌ها و سرمایه‌گذاری‌های نوین است. ما در مصرف انرژی اگرچه داعیه داریم و مدعی طراحی الگو هستیم، اما از استانداردهای روز دنیا عقب افتاده‌ایم؛ چنانکه میزان مصرف جامعه ایرانی در همه بخش‌های مختلف فراتر از میانگین مصرف جهانی حتی کشورهای فاقد منابع انرژی فسیلی است.  به این آمارهای وحشتناک توجه کنید: روزانه معادل 9.4 میلیون بشکه نفت خام، نفت و گاز استخراج و تولید شده و 7 میلیون بشکه آن در داخل مصرف می‌شود، آن‌ هم با رشد اقتصادی نزدیک به صفر، در طول یک دهه گذشته. صنایع ایران، ساختمان‌های مسکونی و اداری انرژی‌خوار شده‌اند و معتاد به مصرف انرژی و به اشتباه انرژی خدادادی را مزیت اقتصادی قلمداد می‌کنند. کافی است گزارشی رسمی منتشر شود که نشان دهد وقتی 1123 بنگاه‌ اقتصادی و نیروگاه، سالانه بیش از 5 میلیون متر مکعب انرژی مصرف می‌کنند و میزان مصرف گاز در ایران سالانه 221 میلیارد متر مکعب برآورد شده، کشورهای دیگر با این میزان مصرف انرژی آن ‌هم با قیمت‌های جهانی چه میزان تولید دارند و از چه سطح رفاهی برخوردار هستند. رقم مصرف سالانه انرژی در ایران 150 میلیارد دلار برآورد شده، آن ‌هم در شرایطی که شاهد درجا زدن در اقتصاد هستیم. گفته می‌شود با ادامه روند فعلی، 10 سال دیگر ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم و دارای ذخایر بزرگ گازی واردکننده گاز خواهد شد. همین گزاره درباره بنزین هم مطرح است. نتیجه اینکه ناپایداری امنیت انرژی ایران، دستپخت خودمان است و چاره هم در دست ماست. اراده می‌خواهد و یک تدبیر در سطح ملی مبتنی بر آینده‌نگری، چنان‌که شاعری معاصر، روزگاری گفته بود: ناگهان چقدر زود، دیر می‌شود.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید