از واقعگرایی تا اسطوره
نگاهی به نمایشگاه «جامهدران» که به مناسبت 06سالگی احمد وکیلی دایر شده است
مهرداد طبرسی- روزنامهنگار
احمد وکیلی یکی از کسانی است که رهگیری آثار او میتواند سیر تطور بخشی از نقاشی امروز ایران را نشان دهد. او نقاشی است که سالها در بدنه نقاشی ایران به نقاشی مشغول بوده و در عین حال معلم نقاشی است. مرور کارهای او در مقام نقاش-معلم تحول بخشی از نقاشی ایران را نشان میدهد؛ بخشی که همواره جزئی از بدنه نقاشی ایران بوده است.
احمد وکیلی از واقعگرایی آغاز کرد؛ نوعی واقعگرایی که تحتتأثیر جریان رئالیسم سوسیالیستی قرار داشت و تلاش میکرد عموم مردم را مخاطبان خود قرار دهد و هنری بهدست دهد که بیشتر از عرضه در گالریها مناسب عرضه در ملأ عام باشد. هنری که در سالهای انقلاب رونق بسیار داشت و ذیل الگوهای نقاشانه هانیبال الخاص تعریف میشد. با این همه، احمد وکیلی نقاش صورتهاست و از دگرگونی صورتها در آثار او میتوان تحول در نقاشیهای او را در سه چهاردهه اخیر رصد کرد. زمانی او صورتها را به سبک هنر انقلابی تصویر میکرد و زمانی دیگر به نوعی از واقعگرایی روی آورد که به زیباییشناسی عمومی نزدیکتر بود. اما خیلی زود تمایز خود را درصورتهایی که تصویر میکرد آشکار کرد؛ آنجا که صورتهای او به تصویر ذهنی نقاش نزدیکتر شدند و به زیباییشناسی ویژه خود دست یافتند و هرچه گذشت نگاه نقاش بر واقعگرایی صورتها غلبه کرد و صورتها از شکلهای واقعگرایانه و انسانی فاصله گرفتند و شکلی رؤیایی یا کابوسوار یا اسطورهای یافتند.
هر آنچه درباره احمد وکیلی میتوان گفت درباره شمار کثیری از انبوه شاگردان او نیز صادق است که بسیاری از آنها به سبک و سیاق او آغاز کردند و خیلی از آنها در نقطه آغاز ماندند و خیلی دیگر به تمایز و تشخص خود در نقاشی دست یافتند.
دیگر وجه تمایز احمد وکیلی تسلط او بر طراحی است. او در رواج دوباره طراحی و چاپ دستی در دهههای اخیر نقش داشته است و سالهای زیادی را به طراحی گذرانده. قدرت دست و تسلط بر خطوط و خلق طراحی از ویژگیهای بارز احمد وکیلی و شاگردان اوست.
آنچه اهمیت احمد وکیلی را، فارغ از ارزشهای نقاشانه، دوچندان میکند حضور مستمر او در مقام نقاش و معلم و مروج نقاشی است. او از نقاشانی است که شاید هیچگاه ستاره نشدهاند یا جزو نمایندگان پرطرفدار هنر ایران در عرصههای جهانی نبودهاند اما حضور مستمر او و شاگردانش را در بدنه نقاشی امروز ایران نمیتوان نادیده گرفت.
با این همه، احمد وکیلی را نمیتوان بهصورتها و پرترههایی که کشیده است محدود کرد. کارهای طبیعتگرایانه در آثار او کم نیست و بخش درخورتوجهی از نقاشیهای او طبیعتگرایانه است. او در طبیعتگرایی نیز تجربههای گوناگون را از سر گذرانده و به نوعی از طبیعتگرایی انتزاعی رسیده است. در عین حال او یکی از کسانی است که در سالهایی که اقبال به هنر فیگوراتیو بسیار کم شده بود (سالهای پایانی دهه60) آن را زنده نگه داشت و نگذاشت که بهطور کامل به محاق برود.
نمایشگاه «جامهدران» که این روزها به مناسبت 06سالگی احمد وکیلی در گالری عصر دایر است مجموعهای از کارهای سالهای اخیر او را پیش چشم گذاشته است. محمد قنبری نیز مستندی ساخته است به نام «کلک حضور» که تصویری از زندگی و خلوت آقای نقاش را نشان میدهد و تاکنون 2بار در ایام نمایشگاه برای عموم پخش شده است.
آنچه احمد وکیلی در سالهای اخیر بدان دست یافته تلفیقی است از تجربههای گوناگونی که در طول سه چهار دهه از سر گذرانده است. صورتها همچنان اصلیترین مولفه نقاشیهاست و او همچنان نقاشی صورتگراست؛ اما دیگر نقاشی واقعگرا بهشمار نمیرود. ذهنیت نقاش به مرور زمان صورتها را آنقدر دگرگون کرده است. صورتها از قالب تنها بیرون زدهاند، گاهی چنان در متن نقاشی مستحیل شدهاند که بازشناسیشان در نگاه اول دشوار است. همچنانکه تنها نیز در قالب خود نماندهاند. جهان احمد وکیلی که در تجربهای چهلساله به کمال رسیده است اکنون کمتر جایی برای صورتهای واقعی دارد.
تجربههای طبیعتگرایانه و آزمونهای گوناگون او در استفاده از رنگ اکنون زمینههای آثار او را شکل داده است. رنگها هم بخشی از جهان احمد وکیلی است که مثل صورتها مخصوص جهان نقاشیهای اوست. در بیشتر نقاشیها دایرهای محور نقاشی است که انگار توازن را در نقاشی برقرار میکند و کارکردی دوگانه دارد. از یکسو میان خطها و رنگها توازن برقرار میکند و از سوی دیگر محوری است که انگار به نقاشی و شخصیتها معنی میدهد. گاهی میانشان قرار میگیرد و گاهی شبیه خورشیدی است در آسمان؛ خورشیدی که جهان اسطورهای احمد وکیلی را کامل میکند.
نمایشگاه جامهدران تا 19مهر در گالری عصر دایر است.