• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
پنج شنبه 8 مهر 1400
کد مطلب : 141891
+
-

چین و مسئله پیمان امنیتی آمریکا،انگلیس و استرالیا

نگاه
چین و مسئله پیمان امنیتی آمریکا،انگلیس و استرالیا


 مارک لئونارد ـ پژوهشگر ارشد شورای روابط خارجی اروپا

رقابت‌های ژئوپلتیک بیش از همیشه غرب و چین را در مقابل یکدیگر قرار داده، اما همه آن چیزی که میان دو طرف در جریان است، درچارچوب متقابل نیست. از طرفی غرب مجبور است تا درحوزه‌‌هایی همچون تغییرات اقلیمی با پکن همکاری کند. در حوزه مسائل تکنولوژیک از جمله هوش مصنوعی 2 طرف، رقیب یکدیگر به شمار می‌روند و در زمینه اقتصادی، رقبای سیستمی هستند. 
درغرب، رویکرد اروپا در قبال چین به یک رویکرد واقع بینانه تبدیل شده است. همزمان، اروپایی‌ها حضور خود در منطقه آسیا را تقویت کرده‌اند. در سال 2016 بود که فرانسه با امضای یک قرارداد مهم، راه را برای حضور بیشتر اروپایی‌ها در آسیا باز کرد؛ «قرارداد فروش زیردریایی دیزلی به استرالیا». فرانسه دیگر کشورهای اروپایی را نیز ترغیب می‌کرد که تعامل با کشورهای منطقه اقیانوس هند و اقیانوس آرام را در دستور کار خود قرار دهند. فرانسه در قبال چین نیز یک سیاست متعادل تر را در پیش گرفته است؛ سیاستی که با سیاست‌های انگلیس به خصوص در دوره تونی بلر یا سیاست‌های فرانسه در دوره ژاک شیراک به کلی متفاوت است. در چنین شرایطی، ناگهان فرانسه خود را بیرون از معادلات ترسیم شده جدید در منطقه می‌بیند. آمریکا، انگلیس و استرالیا وارد پیمانی شده‌اند که فرانسه به کلی از آن بی‌خبر بوده است. 
دوستان فرانسه در پایتخت‌های خود، پیمان امنیتی جدید خود را با استرالیا که شامل فروش زیردریایی‌های هسته‌ای آمریکایی به این کشور است با هیاهوی بسیار اعلام کردند. واشنگتن و لندن این پیمان را به عنوان یکی از مهم‌ترین پیمان‌های استراتژیک خود معرفی کرده‌اند. برای آمریکا، این هیاهو بی دلیل نیست. دولت جوبایدن درست بعد از عقب‌نشینی فاجعه بار آمریکا از افغانستان، امضای این پیمان را اعلام کرد تا شاید بتواند نشان دهد که آمریکا همچنان در زمینه سیاست خارجی، یک دولت مقتدر و توانمند است. تجهیز استرالیا به زیردریایی‌های هسته‌ای، البته قدرت مانور آمریکا در منطقه هند-آرام  (Indo-Pacific) را بیشتر می‌کند که هدفی جز تحت فشار قرار دادن چین ندارد.
برای انگلیس، پیمان امنیتی اخیر با استرالیا موسوم به «آکوس»، نخستین خودنمایی جهانی است. انگلیس قصد دارد بگوید که از بحران برگزیت به سلامت عبور کرده و اکنون قدم بر عرصه جهانی گذاشته است. انگلیس همچنین قصد داشته تا نشان دهد که همچنان روابطش با آمریکا نزدیک و مستحکم است. 
درخلال اتفاقات رخ داده، فرانسه هم بی نصیب نبوده است. فرانسوی‌ها همیشه بر استقلال استراتژیک اروپا از آمریکا تاکید داشته‌اند و اکنون بهترین فرصت ممکن پیش آمده تا پاریس بار دیگر بر ضرورت توجه به این مسئله پافشاری کند. فرانسوی‌ها طی روزهای اخیر تا توانستند از دوستان آمریکایی‌شان گلایه کردند. امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، حتی سفرای خود را از آمریکا و استرالیا فراخواند. در نهایت نتیجه آن شد که رئیس‌جمهور آمریکا با همتای فرانسوی خود تماس گرفت و خواستار کاهش تنش شد. بایدن همچنین قول داد که در منطقه ساحل در آفریقا از عملیات ضد تروریسم فرانسه حمایت کند. با گذشت چند روز از این ماجرا، به نظر می‌رسد آب‌ها از آسیاب افتاده باشد، اما واقعیت این است که پیمان آکوس شاید برای آمریکا، انگلیس و استرالیا دستاوردهای تاکتیکی داشته باشد، اما دستاوردهای استراتژیک چندانی نمی‌توان برای آن برشمرد. درست است که در چارچوب رقابت میان چین و آمریکا، یک استرالیای مجهز می‌تواند در نهایت قدرت مانور دریایی آمریکا را افزایش دهد، اما مسائل دیگری هم هستند که باید آنها را مورد توجه قرار داد؛ مسائلی که اتفاقا بیشتر مربوط به اروپا و کشورهای عضو اتحادیه اروپاست. حوزه‌هایی مثل هوش مصنوعی، سیستم مالی جهانی، تکنولوژی‌های سبز، همگی جزو این مسائل هستند.  به نفع آمریکاست که اتحادیه اروپا به عنوان یک بازیگر قدرتمند، رشد کند و در سازوکار‌های امنیتی حضور داشته باشد. حذف پاریس از پیمان امنیتی در منطقه‌ای که فرانسه بیش از هر کشور دیگری خواستار حضور در آن بوده است، در نهایت به ضرر اتحادیه اروپا تمام خواهد شد. در این میان، رفتار انگلیس بیش از آمریکا کوته‌نظرانه بوده است. انگلیس پس از خروج از اتحادیه اروپا، به جای آنکه روابط خود را با کشورهای همسایه‌اش در اروپا احیا کند، به فکر ایجاد ارتباط با کشورهایی است که لزوما منافع مشترکی با آن ندارند. حتی هواداران برگزیت هم نمی‌توانند بگویند که استرالیا در مقایسه با فرانسه، گزینه مهم‌تری در رابطه با منافع نظامی و اقتصادی لندن است. همین روزها که بحران سوخت در انگلیس رخ داده، این فرانسه است که می‌تواند با اعزام رانندگان خود به انگلیس، به کمک این کشور بشتابد، نه استرالیا. 
فارغ از اینها، پاریس نیز در بحران پیش آمده بی تقصیر نیست. بسیاری از کشورهای اروپایی، سیاست فرانسه در حمایت از استقلال استراتژیک اروپا از آمریکا را نمود سیاست ضدآمریکایی پاریس می‌دانند و همین باعث فاصله گرفتن آنها از این ایده می‌شود.  دولت‌های آمریکا، انگلیس و استرالیا شاید تصور می‌کنند که با تیترهایی که رسانه‌ها برای آن‌ها زده‌اند و با تحریک احساسات ناسیونالیستی، برنده میدان باشند اما واقعیت این است که چین بیشترین بهره استراتژیک را از این ماجرا برده است. اکنون در صف غرب در مقابل چین در منطقه هند-آرام شکافی ایجاد شده که به نظر می‌رسد به این سادگی‌ها ترمیم نخواهد شد. این در حالی است که غرب باید به فکر تقویت موضع خود در مقابل چین و فراهم کردن شرایط برای همراه‌ کردن ژاپن، کره‌جنوبی و هند با خود باشد. 
چین اما مسیر دیگری را در پیش گرفته است. درست زمانی که تنش در میان متحدان غربی بالا گرفته، چین درخواست خود برای عضویت در پیمان همکاری تجاری ترانس پاسیفیک (CPTPP) را مطرح کرده است. این همان پیمانی است که باراک اوباما برای مهار نفوذ چین در اقیانوس آرام پایه‌گذاری کرده بود، اما پس از آنکه آمریکا در دوره ترامپ نقش خود را در عرصه جهانی کاهش داد، پکن برای عضویت در این پیمان خیز برداشت. این اقدام نشان می‌دهد که چینی‌ها تا چه اندازه به واقع‌گرایی و عمل گرایی معتقد هستند؛ آن هم در برهه‌ای که پیمان امنیتی آکوس، در جبهه غرب شکاف ایجاد کرده است. 
منبع: Project-Syndicate
 

این خبر را به اشتراک بگذارید