تلههای روانی با زندگی ما چه میکنند؟
گرفتار در دام تلههای تکراری
نیلوفر ذوالفقاری
روان ما انسانها آنقدر پیچیده و در مواردی ناشناخته است که تنها با بررسی تخصصی میتوان بهدلیل انتخابها و رفتارهای خاص هرکدام از ما پی برد. باورکردنی نیست که بسیاری از رنجها و مشکلات ما، ناشی از افتادن در دام چیزی است که روانشناسان به آن، تلههای روانی یا طرحواره میگویند؛ تلههایی که در کودکی در وجود ما ساخته شده و ما در بزرگسالی، خودخواسته و داوطلبانه خودمان را بارها و بارها در این تلهها گرفتار میکنیم. محمدرضا دژکام، روانشناس و درمانگر، درباره تلههای روانی، دلیل ایجاد آنها و روش درمان تلهها توضیح میدهد و برخی از رایجترین تلههای روانی را معرفی میکند.
تلههای روانی چیست؟
حتما شما هم تا به حال نام تلههای روانی یا طرحوارهها را، در موضوعات مربوط به روانشناسی و شخصیتشناسی شنیدهاید. بسیاری از روانشناسان وجود این تلهها را دلیل قدمگذاشتن افراد در مسیرهای تکراری و آسیبدیدن از اتفاقات تکرارشونده میدانند. تلههای زندگی یا طرحوارههای ناسازگار، در واقع الگویهای تکراریای از فکرکردن، احساسکردن و رفتارکردن هستند که در دوران کودکی یا نوجوانی شکل گرفتهاند و اگر تغییر نکنند، این قابلیت را دارند که در تمام عمر ما، در مراحل مختلف بدون اینکه از آنها خبر داشته باشیم، بارها و بارها تکرار شوند. این تلهها هستند که به ما دیکته میکنند در یک موقعیت خاص، چگونه فکر، رفتار و احساس کنیم. به این ترتیب در بزرگسالی، تصمیمهای زندگی ما تحتتأثیر الگوهایی قرار میگیرد که در کودکی در وجود ما نهادینه شده است. 18تله روانی مختلف براساس نظریه جفری یانگ، یکی از شناختهشدهترین روانشناسان دنیا، شناخته شده که بعضی از رایجترین آنها را مرور میکنیم.
تلهها از کجا میآیند؟
سؤال اصلی این است که تلههای روانی از کجا میآیند و چطور در وجود ما شکل میگیرند؟ تقریبا همه تلههای روانی، ریشه در رفتار اطرافیان با ما در دوران کودکی دارند. ما در دوران کودکی به شیوههای مختلف آسیب دیدهایم؛ طردشدن، انتقاد، حمایت افراطی، بدرفتاری، بیتوجهی یا محرومیت. در اثر این تجارب اولیه، تلههای زندگی بخشی از وجودمان شدهاند. بعد از طی دوران کودکی، در بزرگسالی ما با ایجاد موقعیتها یا انتخاب افراد جدید، به بازآفرینی همان شرایط اولیه دوران کودکی میپردازیم. اینبار خودمان با انتخابهایمان، خودمان را در موقعیتی قرار میدهیم که دیگران ما را کنترل کنند، با ما بدرفتاری کنند یا به نیازهای ما توجهی نداشته باشند. تلههای زندگی دست از سر ما برنمیدارند و تداوم پیدا میکنند. تلهها مثل الگوهای تکرارشونده در ناخودآگاه ما ثبت شدهاند و ما را بارها و بارها در همان موقعیت اما به شکلهای مختلف قرار میدهند.
تله بازداری هیجانی
کسانی که در دام این تله افتادهاند، نمیتوانند احساسات و هیجانات خود را به راحتی بیان کنند و ترجیح میدهند آنها را از دیگران پنهان کنند. روح چنین افرادی معمولا سرشار از خشم و رنجی است که هرگز نتوانستهاند به زبان بیاورند و انرژی زیادی را صرف کنترل این حجم از هیجانات سرکوبشده میکنند.
تله شکست
تله شکست همان چیزی است که باعث میشود بعضی افراد احساس کنند همیشه محکوم به شکست هستند چراکه مهارت و توانایی کافی ندارند. این افراد مدام خودشان را با دیگران مقایسه میکنند و البته که بقیه را موفقتر و تواناتر از خودشان میدانند. در این شرایط، چشمشان را روی مهارتها و دستاوردهای خودشان میبندند و به این ترتیب، در واقعیت هم با هراس از شکست، از قدمگذاشتن در مسیر پیشرفت و برندهبودن دور و دورتر میشوند.
تله اطاعت
تا به حال افرادی را دیدهاید که سعی میکنند به هر قیمتی شده، اطرافیان خود را خشنود کنند؟ بهنظر میرسد آنها افراد بسیار مهربانی هستند که هرگز با هیچچیز مخالفت نمیکنند اما در واقع این افراد به تله اطاعت مبتلا هستند. این افراد همیشه منفعل عمل میکنند، برای جلوگیری از ناراحت کردن دیگران با همه نظرات و خواستههای آنها موافقت میکنند و با این کار، خشمی را در وجود خودشان انباشته میکنند که بعدها به شکل نافرمانی، شکایت و انتقام یا جذبشدن به افراد سلطهگر بروز پیدا میکند.
تله رهاشدگی
ترس از تنهاماندن، ترککردن عزیزان، مرگ اطرافیان و رهاشدن، پررنگترین ویژگی مبتلایان به تله رهاشدگی است. این افراد گاهی به شکل افراطی به اطرافیان وابسته میشوند اما ترس ازدستدادن باعث میشود همزمان اطرافیان را از خود برانند. آنها اعتمادبهنفسشان را از دست میدهند، دست به کنترل دیگران میزنند و همیشه در هراس قطع ارتباط با بقیه هستند. این رفتارها باعث میشود روابط آنها ناپایدار باشد.
تله بدبینی
کسانی که در تله بدبینی افتادهاند، عادت دارند بیشتر از هرچیز، نکات منفی را ببینند. آنها مدام تصورات منفی درباره آینده میسازند و حتی وقتی هیچ جایی برای نگرانی وجود ندارد، مطمئن هستند که خیلی زود اتفاق بدی رخ خواهد داد. این احساسات آنها را از گرفتن تصمیمات جدید ناتوان میکند و بهمرور به افرادی تبدیل میشوند که به شکل افراطی محتاطانه عمل میکنند.
تله آسیبپذیری
مبتلایان به تله آسیبپذیری همانطور که از نام این تله مشخص است، خودشان را در معرض آسیب تصور میکنند و همیشه نگران هستند که اتفاقی، امنیت آنها را به خطر بیندازد. همین احساس باعث میشود جذب افراد قدرتمند و سلطهگر شوند یا حتی دست به رفتارهای مخرب مانند اعتیاد بزنند.
تله ایثار
تله ایثار همان چیزی است که باعث میشود فرد به یک فداکار افراطی تمامعیار تبدیل شود و خودش، آرزوها و نیازهایش را قربانی خواستههای اطرافیان کند. مبتلایان به تله ایثار از اینکه سراغ خواستهها و نیازهای خودشان بروند، احساس گناه میکنند. دیگران این افراد را همیشه حامی و مهربان میشناسند اما کمتر درباره مشکلات آنها چیزی از زبانشان شنیدهاند.
تله تنبیه
کسانی که دچار تله تنبیه هستند، بیشتر از هرکسی نسبت بهخودشان سختگیر هستند، برای کوچکترین اشتباهی بهشدت خودشان را سرزنش میکنند و عصبانی میشوند. آنها بهسختی خودشان را میبخشند و اگر اتفاق بدی برایشان بیفتد، معتقدند حق آنها همین است و این تاوان اشتباهات خودشان است.
تله بزرگمنشی
افراد درگیر در تله بزرگمنشی، خودشان را خیلی مهم و برتر از دیگران میدانند، بهنظرشان نیازهای خودشان بر بقیه اولویت دارد و همه باید همانطور رفتار کنند که آنها میپسندند. آنها معتقدند باید هروقت میخواهند به هرچه میخواهند دست پیدا کنند و مهم نیست چگونه.
درمان وجود دارد
هرچند پیداکردن تلههای فعال در روان هر فرد، نیازمند صرف زمان و انرژی زیادی است که با همراهی رواندرمانگر امکانپذیر میشود اما خوشبختانه طرحواره درمانی میتواند درنهایت به اصلاح و شکستن تلههای روانی منجر شود و باورهای ناسازگارانه را از بین ببرد تا فرد از دام تکرار الگوهای آسیبزا رها شود. تلهها به ناخودآگاه ما میچسبند و موقع درمان، مقاومت زیادی از خودشان نشان میدهند. درمانگر با پرسش و پاسخ، به کمک خود فرد به تلههای روانی او پی میبرد و بعد تأثیرات وجود این تلهها را بر زندگی فعلی او بررسی میکند. در مرحله بعد، رفتارها و افکار منفی با گزینههای مناسب جایگزین میشوند. البته که درمان به همین سادگی نیست و روند آن نیازمند مهارت و دانش درمانگر و همراهی قدرتمند خود فرد است.