انزوای امیرکبیر در خانه پدری
خانه امیر کبیر بعد از سالها بیمهری، حالا برای حفاظت معطل بودجه و اعتبار است
زهره ترکمانی-خبرنگار
200سال پیش (سال 1222هجری قمری) در فضای خانه کوچک آشپز میرزا عیسی قائم مقام اول فراهانی و فاطمه سلطان، دختر استاد شاه محمد بنا در روستای هزاوه (در 25کیلومتری اراک)، صدای گریه کودکی پیچید. کودکی که کمی بعد خانه را ترک کرد و سالها بعد در جوانی، مستوفی نظام و صدراعظم ایران شد. او میرزاتقی خان امیرکبیر بود.
از آن زمان که امیر، خانه پدری را ترک کرد، 2قرن میگذرد. خانه هنوز برجاست، اما علاوه بر استهلاک، با بیمهریهای زمانه دستخوش ناخوشیهای بسیار شده است و امروز هر چند دستی بر سر و رویش کشیدهاند، ولی نشانههای امیرکبیر ایران در آن کمتر به چشم میخورد. در حالی که در همه جای دنیا رسم است که زادگاه بزرگان تاریخ به امانت حفظ شود و ظواهر زیست گذشته آنها در زادگاه و زیستگاهشان به صورت گنجینهای پایدار نگهداری و در معرض دید نسلهای بعد قرار گیرد.
مدیریت هیات امنایی
خانه تاریخی امیرکبیر پس از ثبت ملی در سال 1389 رنگی از حیات گرفت و در حال حاضر توسط اهالی روستا به صورت هیأت امنایی نگهداری و مراقبت میشود. بنایی در 2 طبقه با ۶۲۵ مترمربع وسعت و ۸۱۵ مترمربع زیربنا که معماری به سبک قاجار دارد و یکی دو سالی است پذیرای مشتاقان امیر میشود.
طبقه نخست این بنا دارای سقف سیزی قوسدار قدیمی و دیوارهای خشت و گلی و طبقه دوم دارای سقف تیر چوبی است. وارد خانه امیرکبیر که میشوید تغییرات و تعمیرات پیداست. در چوبی ورودی رنگ و رویی تازه گرفته. روی دیوارهای کاهگلی و نمای خارجی خانه دستی کشیده و صاف و یکدست شده است. خمرههای کوچک و بزرگ سفالی چیده شده در اطراف تک درخت کهنسال وسط حیاط نشانههای زیباسازی به سبک گذشته گرفته که هیأت امنا آن را فراهم کرده است. آجرهای ایوان که یکی از مصالح اصلی خانه است جلا یافته، نمای داخلی اتاقها که گچی است خوب سفید شده، اما در این میان این طرح هندسی بناست که زیبایی خاصی به آن بخشیده و نشان از معماری کهن بنا دارد. خانهای که روزی صدای گریه امیر در آن پیچید، برجاست ولی خالی و جز صدای زوزه باد هیچ صدای دیگری در آن به گوش نمیرسد.
مرمتهای چند باره و بی هدف
معمار محمد هزاوهای از ساکنان روستا که 3 سال پیش در تعمیر بنا همکاری داشته است به همشهری میگوید: خانه امیرکبیر را چند بار تعمیر و مرمت ظاهری کردهاند، اما هر بار نیمه کاره رها شده و هرگز به آن منظور اصلی که تبدیل شدن به موزه بود، نرسید.
او توضیح میدهد که 10 - 15 سال قبل از وسط خانه امیرکبیر که عمارتی روکار سنگی قدیمی با بافت کاهگلی است جاده جدید روستا را احداث کردند تا مسیری به محله پایین روستا باز شود. در واقع عمارت را دو نیم کردند که بخش باقی مانده همین خانه پدری میرزاتقی خان است که تنها افتاده و گاهی میراث فرهنگی دستی به سر و رویش میکشید و حالا هیات امنای روستا از آن محافظت میکنند.
معمار محمد هزاوهای از اینکه خانه صدراعظم مدتی طولانی آغل دامهای روستاییان بود با تاسف و ناراحتی یاد میکند و میگوید: امیرکبیر خدمت زیادی به مردم و کشورش کرد؛ حیف که زادگاهش غریب افتاده است.
هزاوهای با بیان اینکه سال90 دولت وقت این خانه را که آغلگاه گوسفندان شده بود از فردی که همسایه خانه پدری امیرکبیر بود و خانه را در اختیار داشت، خریداری کرد، ادامه میدهد: گوسفندها را بیرون بردند و خانه را از داخل و بیرون تمیز کردند و گفتند بناست اینجا موزه بشود، اما از آن سال به بعد اتفاقی نیفتاده و خانه امیرکبیر جز یکی دو بار مرمت تا سال 97 تغییری نکرده و بازدیدکنندهای
نداشته است.
او میافزاید: جز نصب سردیس از امیرکبیر هیچ اتفاق دیگری برای معرفی خانه زادگاه او صورت نگرفته است؛ انگار نه انگار که این مرد بزرگ خدمات ماندگاری به کشور کرده.
این معمار معتقد است اگر خانه امیرکبیر مرمت و بازسازی و به موزه تبدیل شود موجب رونق این روستا که زادگاه اوست، خواهد شد.
خانه امیرکبیر متقاضی ندارد
«با توجه به خاص بودن ضوابط موزه و نبود متقاضی قرار شد هیأت امنای روستای هزاوه بخشی از بنا را به موزه تبدیل کند.»
این پاسخی است که مدیرکل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان مرکزی درباره موزه نشدن خانه پدری امیرکبیر به همشهری میدهد.
«مصطفی مرزبان» با اشاره به واگذاری خانه برای تاسیس بنیاد امیرکبیر هم میگوید: بنیاد امیرکبیر به منظور معرفی و شناخت بهتر شخصیت او و انجام فعالیتهای پژوهشی درباره امیرکبیر و جایگاهش در تاریخ ایران تشکیل شد.
مرزبان قدمت تاریخی این بنا را مربوط به اواخر دوره زندیه میداند و میگوید: این بنای تاریخی 16بهمن 89 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. اینجا خانه میرزا تقی خان امیرکبیر است که تا 6 سالگی در این منزل زندگی و پس از آن به همراه پدر به تبریز مهاجرت کرد. از این پس این منزل منسوب به امیرکبیر بوده و به این نام خوانده میشود.
او با اشاره به اقدامات ترمیمی در خانه امیرکبیر میگوید: منزل امیرکبیر مدتی است که با هدف حفظ کاربری فرهنگی و اجتماعی طی تفاهم نامهای به هیأت امنای روستا متشکل از اهالی هزاوه واگذار و نگهداری از بنا هم مطابق تفاهمنامه با نظارت میراث فرهنگی بر عهده هیأت امنا گذاشته شده است.
مرزبان با بیان اینکه برای تبدیل یک مکان به موزه ضوابط خاصی وجود دارد که این بنا حائز این شرایط نیست، میافزاید: به هیأت امنا این اختیار داده شد که هر قسمت بنا را میتوانند تبدیل به موزه کنند و به همین دلیل قرار شد امسال 500 میلیون تومان اعتبار برای تعمیر و تهیه تجهیزات ابلاغ شود.
او درباره اقدامات انجام شده توسط میراث فرهنگی هم توضیح میدهد: سال 1396 تعمیرات و مرمت بنا تکمیل شد، اما قبل از آن نیز هر سال تا قبل از واگذاری به هیأت امنا، مرمتهایی انجام شده است.
از اقامتگاه بومگردی تا مرکز فرهنگی و موزه
«قرار بود خانه امیرکبیر اقامتگاه بومگردی شود، ما نگذاشتیم.» این نکتهای است که یکی از اعضای هیأت امنای هزاوه به همشهری میگوید.
ایرج احمدی هزاوه با بیان اینکه خانه امیرکبیر با توجه به اهمیت و جایگاه این شخصیت در تاریخ کشورمان باید مکانی فرهنگی و نه بومگردی شود، میافزاید: ما به شدت با این طرح مخالفت کردیم و تقاضای کاربری فرهنگی-تاریخی برای خانه امیرکبیر داریم. از آن پس هم مدام پیگیر بودیم تا اینکه طبق تفاهمنامه نگهداری از اینجا هیأت امنایی و تحت نظارت میراث فرهنگی شد.
احمدی هزاوه با بیان اینکه اقلام مختلف فرهنگی از جمله کتابها و نوشتههای مرتبط با صدراعظم ایران در خانه گردآوری شده است، تصریح میکند: این مکان ظرفیت تبدیل به موزه را دارد و نیاز به حمایت دولتی برای این طرح است.
او با بیان اینکه هیأت امنا از نظر مالی توان تبدیل این خانه به موزه را ندارد، ادامه میدهد: در حال حاضر هزینه مرمت و تجهیز را خودمان پرداخت میکنیم. سال 99 قرار بود 150 میلیون تومان برای این خانه اختصاص دهند که تاکنون یک ریال هم ندادهاند در حالی که خانه امیرکبیر هنوز گاز ندارد و برای تعمیرات کلی و رنگ اعتباری نداریم.
این عضو هیات امنای هزاوه میافزاید: شرایطی فراهم کردهایم که در ایام تعطیلات در خانه به روی بازدیدکنندگان باز باشد، اما اجازه درآمدزایی از این مکان را نداریم.