دیالوگ/ حوض نقاشی
مازیار میری
به مریم گفتم نیا توو تا مثل دو تا مرد، مردونه حرف بزنیم. مامان بابا خیلی خوبن سهیل، به خدا... وقتی نیستن میفهمی، باور کن، به جان آقام. دفتر نقاشی مامان جدیدتو پاره نکنی بابا، کفترا هی حالتو میپرسن. دوست داشتی، وقت داشتی بیا سر بزن بهشون. گریه نکنی سهیل بابا، نه، گریه مال مَرده، فقط سرتو بگیر بالا گریه کن. خوب کاری کردی بابا مامان تازه پیدا کردی برا خودت!