• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
پنج شنبه 18 شهریور 1400
کد مطلب : 140068
+
-

چرا جنگ‌های آمریکا تمام نمی‌شوند؟

نگاه
چرا جنگ‌های آمریکا تمام نمی‌شوند؟


دیوید هرست ـ روزنامه‌نگار و نویسنده انگلیسی

پس از ربایش 4هواپیما و حمله به برج‌های تجارت جهانی، تنها چند ساعت لازم بود تا بدانیم آمریکا برای جنگ با دشمنی جدید که نیروهای آن در سراسر جهان گسترده هستند، آماده شده است. تمام رسانه‌های فراگیر موسوم به «پیشرو» در 2سوی اقیانوس اطلس، از شبکه سی‌ان‌ان گرفته تا روزنامه گاردین و... بر طبل جنگ می‌کوبیدند و هر کس دیدگاه متفاوتی داشت، خائن شناخته می‌شد. در این میان، باربارا لی، تنها عضو کنگره آمریکا بود که 20سال قبل مقابل این موج ایستاد و از همکارانش خواست چک سفید امضا برای جنگ در اختیار جورج بوش قرار ندهند. او در نطقی مشهور گفت: «از شما می‌خواهم فقط برای چند دقیقه به پیامدهای اقدامات نظامی دولت آمریکا در پاسخ به این حملات بیندیشم؛ پیامدهایی که ممکن است اوضاع را از کنترل ما خارج کنند.» اما او در مقابل 420نماینده‌ای که از تفویض اختیارات گسترده به جورج بوش برای حمله نظامی به افغانستان دفاع کردند، تنها بود و نه‌تنها صدایش به جایی نرسید، بلکه حتی تهدید به قتل و از سوی رسانه‌ها خائن خوانده شد.
حادثه 11سپتامبر خیلی زود تبدیل به ماشین نظامی‌گری شد که از دل آن، صدها حادثه ویرانگر و مرگ هزاران انسان بیرون آمد. تمامی کشورهای دخیل در این جنگ 20ساله و زنجیره‌های بعدی آن همواره تلاش‌ کرده‌اند آمار واقعی قربانیان غیرنظامی جنگ را مخفی نگاه دارند؛ شهروندانی که به اندازه مسافران 4هواپیمای ربوده شده و ساکنان برج‌های تجارت جهانی بی‌گناه بودند. این وضعیت تا آخرین روزهای حضور آمریکا در افغانستان ادامه داشت؛ زمانی که یک عامل انتحاری داعش با انفجار خود در نزدیکی فرودگاه کابل بیش از 170شهروند را به قتل رساند و جالب آنکه رسانه‌های جهان هنوز هم باور می‌کنند عامل حقیقی مرگ این شهروندان، صرفا یک عامل انتحاری بوده نه نیرویی قدرتمند که زمینه را برای وقوع چنین فجایعی مهیا کرده است. مؤسسه بررسی هزینه‌های جنگ وابسته به دانشگاه براون مدعی است که در کل نزدیک به یک‌میلیون انسان در «جنگ آمریکا با تروریسم» جان خود را از دست داده‌اند. گزارش‌های دیگر نیز آماری نزدیک به 930هزار نفر را تأیید می‌کنند. با این حال، بسیاری معتقدند آمارهای منتشر شده همچنان از تعداد واقعی قربانیانی که بر اثر سیاست‌های آمریکا در افغانستان، عراق، یمن و... تحت عنوان جنگ علیه تروریسم جان خود را از دست داده‌اند به‌مراتب بیشتر است. از سوی دیگر، جنگ‌های آمریکا آوارگی بیش از 37میلیون انسان را به‌دنبال داشته است.
از جمله دیگر ویژگی‌های جنگ‌های آمریکا علیه تروریسم (علاوه بر طولانی بودن، تعداد بالای قربانیان و دروغ‌های بزرگ)، عدم‌محاکمه یا حتی عذرخواهی کسانی است که مسئولیت وقوع چنین فجایعی متوجه آنهاست. جورج بوش، تونی بلر، ژنرال پترائوس و حتی ژنرال استنلی مک‌کریستال که با افتخار گفته بود دمکراسی را از روی آسمان بر سر کشورها سرازیر می‌کند (کنایه از بمباران)، هرگز برای جنایاتی که مرتکب شده‌اند، پاسخگو نبوده‌اند. البته مک‌کریستال بعدها از سمت نظامی خود برکنار شد، اما نه به‌دلیل جنایاتی که مرتکب شده، بلکه به‌دلیل توهین به باراک اوباما در یک مصاحبه. بسیاری از این اشخاص حتی پس از پایان عمر سیاسی-نظامی خود به‌عنوان مشاور ابرشرکت‌های تسلیحاتی و تجاری مشغول بوده و باز هم از طریق «جنگ علیه تروریسم» کسب مال می‌کنند. امپراتوری‌ها زمانی به پایان می‌رسند که مشروعیت خود را از دست بدهند؛ اتفاقی که برای آمریکا از دوران ترامپ آغاز شده و در دولت بایدن با سرعت بیشتری پیش می‌رود. افغانستان بدون شک از ابتدا، جنگی شکست‌خورده برای آمریکا بود، اما اصرار واشنگتن بر تکرار رویه‌های پیشین و اجتناب از پذیرش مسئولیت جنایت‌ها، ضرباتی به‌مراتب بزرگ‌تر از خسارات مالی و جانی به این کشور وارد کرد و مشروعیت آن را بیش از هر زمان دیگری از بین برد.
تمام اینها در حالی است که جنگ 20ساله افغانستان هیچ تأثیر عمده‌ای، نه‌تنها بر طالبان بلکه بر هیچ‌یک از گروه‌های جهادی دیگر در این کشور، نظیر القاعده و داعش نداشته و انتظار می‌رود با خروج آمریکا، مجددا فعالیت پیشین آنان از سر گرفته شود. به‌عبارت دیگر، جنگ آمریکا علیه تروریسم، تروریست‌های به‌مراتب بیشتری را نسبت به سال 2001تولید کرده است و غم‌انگیز اینکه به‌نظر نمی‌رسد هیچ‌کس در سطح رهبران جامعه جهانی از آنچه گذشت درس آموخته و عبرت گرفته باشند. افغانستان به‌زودی درگیر بحران‌های مالی و انسانی عمیقی، نظیر کمبود غذا و دارو خواهد شد. این در شرایطی است که بخشی از قدرت‌های غربی، به‌دنبال مقدمه‌چینی برای اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه این کشور زیر سایه حکومت طالبان نیز هستند. نخستین نشانه در این زمینه، بلوکه شدن نزدیک به 5/9میلیارد دلار از ذخایر و دارایی‌های ارزی بانک مرکزی افغانستان در آمریکا و اروپا توسط دولت بایدن بوده است؛ تصمیمی که ادعا می‌شود با هدف خلق ابزار فشار علیه طالبان اتخاذ شده است. این در حالی است که براساس گزارش‌های سازمان ملل، دست‌کم 30میلیون نفر در افغانستان نیازمند کمک‌های مالی و غذایی برای گذران زندگی روزمره خود هستند.
شکست آمریکا در افغانستان، تنها شکست مقابل یک دشمن نیست؛ نشانه‌ای از پایان سردمداری این کشور بر عصر و تمدنی است که با عنوان دمکراسی شناخته می‌شود. این شکست برای همه ما یادآور پایان اتحاد جماهیر شوروی است. اگرچه این بار روشن نیست طرف پیروز کیست و اصولا پیروزی به چه معناست؟ 
اگر آمریکا از این شکست سخت که هزینه آن را میلیون‌ها انسان با جان و زندگی خود پرداخت کردند درس گرفته باشد، دیگر نباید با ذهنیت قرن نوزدهمی از منطقه نفوذ و برخورد تمدن‌ها سخن بگوید. دیگر برای آنکه آمریکایی‌ها فکر کنند از ویژگی‌های استثنایی خاصی نسبت به سایر جهانیان برخوردارند، خیلی دیر شده است. با فروپاشی شوروی، 2کشور (عراق و افغانستان) همچون میراثی در اختیار آمریکا قرار گرفت؛ کشورهایی که هر دو متمایل به اردوگاه غرب شده بودند، اما در نتیجه سیاست‌های آمریکا هم‌اکنون از دشمنان واشنگتن به‌حساب می‌آیند. به‌عبارت صریح‌تر، اکنون آمریکا در تمام حیاط‌خلوت‌های خود شکست خورده است. امروز ماجرای افغانستان برای آمریکا به پایان رسید، اما تا زمانی که آمریکا درس‌های لازم را نیاموزد، بدون شک جنگ‌های آن ادامه خواهند داشت.
منبع: میدل ایست‌ای 

این خبر را به اشتراک بگذارید