رسول بهروش| انگار کاربن روی حرفهایش گذاشتهاند. سالهاست که امیر قلعهنویی در هر مصاحبهاش یک مشت حرف کلیشهای تحویل مخاطب میدهد. از حوزه مسایل فنی و دو نیمه متفاوت و 50متر رو به جلو بگیرید تا مدح مربیان ایرانی و مذمت چشمآبیهای لعنتی. از کشف سردار آزمون در نوجوانی توسط خودش بگیرید تا همراهی کردنش با استقلال وقتی این تیم در دسته سوم توپ میزد. یعنی اینقدر که امیر در مورد حضور استقلال در دسته3 حرف زده و تلویحا منت بر سر هواداران گذاشته، جمع همه پرسپولیسیهای تاریخ در کریخوانیهایشان به این موضوع اشاره نکردهاند! او اما سیر نمیشود. انگار هر بار که امیر پشت میکروفون مینشیند، یک نفر دکمه «پلی» را فشار میدهد و او شروع میکند به زدن همان حرفهایی که تمامشان را هزار بار شنیدهایم. سرمربی ذوبآهن در ایستگاه آخر لیگ هم به این سنت وفادار ماند و پیش از بازی تیمش با نفت تهران بخش دیگری از کهنهترین حرفهایش را تکرار کرد: «خدا لعنت کند آنهایی که فوتبال را به این روز انداختند. من 10سال پیش این حرفها را زدم، اما آقایان به من حمله کردند.»
باز هم مثل همیشه فجایع موهوم و فاعلان مجهول استخوانبندی جملات امیر را تشکیل میدهند؛ گویی اگر عبارت «آقایان» را از او بگیری، زبانش بند میآید و یک جمله هم نمیتواند حرف بزند. چه کسی فوتبال را به این روز انداخته و اصلا مراد از «این روز» چیست؟ کسی نمیداند! آنچه اهمیت دارد تنها همین است که قلعهنویی 10سال از جامعهاش جلوتر بوده و تمام چیزهایی که ملت تازه دارند به آن میرسند را یک دهه قبل به زبان میآورده. این شاید هزارمینبار باشد که او تقدمش بر جامعه را فریاد میزند. حتی وقتی این اواخر علی کریمی بهخاطر افشاگریهایش در کانون توجه قرار گرفت، قلعهنویی با لحنی توام با دلخوری به خبرنگاران گفت خودش 10سال پیش تمام این مسایل را گفته بود. کسی چه میداند؛ چه بسا بعدا معلوم شود امیر درمورد فیلتر تلگرام هم از 10سال قبل هشدار داده بود! شاید ژنرال این روزها خودش را سرباز خط اول افشاگری و حقیقتجویی جا میزند تا هواداران فوتبال برخی اتفاقات عجیب رخ داده در تیمهای او در دهه هشتاد را از یاد ببرند. هر چه هست اما این همه تکرار و تکرار و تکرار واقعا خستهکننده شده. کاش همانطور که خودش سالها قبل وعده داد، امیر قلعهنویی یک روز فوتبال را کنار بگذارد، دور از این همه پلشتی به کشاورزی بپردازد و نفسی بکشد، شاید ما هم نفسی کشیدیم!
آنچه از لابلای بسیاری از حرفهای قلعهنویی استنباط میشود، میل شدید این مربی به تحسین شدن است. او انگار پشت هر کلمهاش در جستجوی راهی برای جلب ستایش افکار عمومی است. سرچ کنید و ببینید امیر تا به حال چند بار ادعا کرده: «من اگر مربی خارجی بودم، با این نتایج مجسمهام را میساختند»، هرچند لابد حالا باید فهمیده باشد که حتی مجسمه کیروش و برانکو را هم با این نتایج درخشانشان نمیسازند و قرار هم نیست که بسازند. قلعه اما دست بردار نیست و حالا از متد «دیدید گفتم» برای کسب تحسین استفاده میکند. او البته راههای دیگری هم به منظور نرم کردن دل مردم بلد است؛ از جمله ادعاهای مکرر و غلو شده در مورد محاسن ایرانیها و اینکه آنها باهوشترین آدمهای دنیا هستند و از نظر تیپ و کلاس هم جزو 20کشور برتر جهان به شمار میآیند. کاش شرایطش فراهم میشد یکبار همه ما 80میلیون نفر یکجا جمع میشدیم و برای امیرخان «هورا» میکشیدیم، شاید اینطوری بالاخره خیال ایشان راحت میشد و چند جمله حرف جدید تحویلمان میداد، چند جمله که البته در هیچکدام از آنها کلمه «من» به کار نرفته باشد. آیا ممکن است؟
برای«من» هورا بکشید لطفا!
در همینه زمینه :