
لطفا نخرید!

چند روز پیش، بعد از سالها برای یک سفر درونشهری، منت مار خوشخطوخال مترو را کشیدم تا مرا از ایستگاه دروازهدولت به مفتح ببرد. واقعا جناب مترو هم سنگتمام گذاشت و با واگنهای خنکش روزهای تابستانی اواسط شهریور را برایم بهاری که حتی زمستانی کرد و خلاصه در نهایت امنیت و آرامش به مقصدم رساند.
اما در همان بدو ورود به ایستگاه دروازهدولت، بساط مردی دستفروش در پلکانهای ورودی ایستگاه توجهم را بهخود جلب کرد که البته در حال چیدمان بود. البته ساعت تردد من انگار زمان خلوتی مترو بود و مسیر تردد ورودی ایستگاه، هر قدر تنگ هم میشد، دردسری برای مسافران خسته از راه ایجاد نمیکرد، اما در مسیر برگشت، آن یکردیف جوراب و مسواک و لیف و باتری و زیره کفش، تبدیل به 3ردیف شده بود و مرد دستفروش هم با خوشحالی به کسبوکار حلال خود میپرداخت.
در حین بازگشت و عبور دوباره از پلههای خروجی مترو، حجم مسافرها بیشتر شده بود و اجناس دستفروش محترم البته مسافران را بهسختی میانداخت، اما بدتر از آن، خریدارانی بودند که جلوی بساط دستفروش ایستگاه دروازهدولت توقف میکردند تا چه میدانم، شاید جورابها را سایز بزنند یا جنس مسواکها را بررسی کنند. خلاصه دستفروش و جورابها و مسواکها و خریداران، معبر ورود و خروج ایستگاه مترو را چنان تنگ کرده بودند که نگو!
البته ماجرای قانونی و وظایف ارگانهای مربوطه بهجای خود، اما اگر چنین سد معبرهایی از نگاه مسافران آزاردهنده است، شاید بهترین کار ممکن نخریدن باشد؛ یعنی نخریدن بهسادگی مشکل سدمعبر ورودی ایستگاههای متروی پایتخت را برطرف و دستفروشان عزیز را به مکانهایی بهتر هدایت میکند.